استاد محمود رسولی راوری

استاد محمود رسولی راوری

استاد محمود رسولی

مرحوم محمود رسولی یکی از طراحان خلاق و برتر فرش کرمان است که سال ها در این عرصه هنر آرایی کرد.او فرزند حسین رسولی از طراحان بزرگ فرش کرمان است که در سال1285خورشیدی در راور متولد شد. وی از کودکی در کار نقاشی صورت فعالیت داشت و در هرگونه سبکی هنرآرایی کرده است. او قبل از افتتاح شرکت فرش با کمپانی های خارجی همکاری داشت وبعد از انتقال مایلمک این شرکت ها به شرکت فرش به همکاری با آن شرکت پرداخت.

همچنین خودش در رابطه با شروع به کار طراحی فرش چنین گفته است:

"استاد من ابوی خودم بود،شاگردی کس دیگر را نکردم،اول که من کار را شروع کردم،در قلمرو گراوررسازی ونقاشی بود.پدرم به من گفت:نقش صورت را خوب کار می کنی اما عکاس بهتر از شما چهره پردازی می کند خوب است وارد هنر نقاشی قالی شوی.و از همین جا به اقلیم نقش قالی پای گذاردم.20سال قبل از افتتاح شرکت سهامی فرش ایران من در همین شرکت فرش کار می کردم که به نام چهار اداره خارجی بود."

او همچنین استاد چند نفر از طراحان حال حاضر کرمان بوده که ماشاالله خان افغان زاده و برادرش از جمله شاگردان او بوده است.


منابع:

منابع: صور اسرافیل،شیرین،طراحان بزرگ فرش ایران،تهران،نشر پیکان،چاپ دوم،1381 ص338

هنر قالیبافی از جان مایه می طلبد،مجلات،کیهان فرهنگی،سال پنجم،شماره2،اردیبهشت1367،صفحه44تا46

نویسنده: سعید یزدی زاده

ادامه مطلب

محمد ارجمند سلطان قالی جهان

محمد ارجمند سلطان قالی جهان

محمد ارجمند سلطان قالی جهان

این لقب به مرحوم محمد ارجمند،تاجر پر تلاش و کارفرمای خستگی ناپذیر قالی کرمان داده شد مردی که با زحمات شبانه روزی و استعداد و خلاقیت هنری،توانست فرش کرمان را به جهانیان بشناسد و کاخ های شاهان را به زیور و زینت این صنعت گرانقدر که هنر کوخ نشینان کرمانی است بیاراید.
مرحوم ارجمند،روزگار کودکی و نوجوانی را در بستری از رنج ها و سختی ها گذراند،در جوانی برای امرار معاش به شغل نقاشی فرش روی آورد،پس از چندی بفکر حضور در عرصه بافت فرش افتاد و با بر پا کردن یک دار قالی،کار خود را آغاز کرد.ساعات کار او از طلوع آفتاب شروع می شد وتا پاسی از شب گذشته ادامه می یافت و در تمامی این مدت با بهره گیری از آگاهی های نقش و طرح،به تهیه نقشه هائی بدیع،با رنگ های چشم نواز پرداخت و ضمن استفاده از بهترین مصالح مورد نیاز و رنگ های ثابت،به تدریج تعداد دارهای قالی خود را افزایش داد و همزمان با بالا بردن کمیت،بر کیفت کار خود نیز افزود،و به زودی قالی های بافت او به آستان مقدس رضوی-آستانه حضرت معصومه-کاخ سفید آمریکا-کاخ بوکینگهام انگلیس راه یافت،و سرانجام وقتی در سیزدهم آبان 1347 شمسی در یکی از بیمارستانهای نیویورک بدرود حیات گفت،رادیو برلین آلمان اعلام کرد«محمد ارجمند،سلطان قالی جهان،در گذشت» جنازه آن مرحوم به کرمان حمل شد و در ضلع جنوب غربی بیمارستان که به عنوان نمازخانه نیز استفاده می شود،به خاک سپرده شد.


بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی در سینه های مردم عارف مزار ماست

منبع:نام ها و لقبهای جالب در تاریخ کرمان/محمد علی گلاب زاده/انتشارات ولی-بنیاد کرمان شناسی/1388/صفحه109

ادامه مطلب

حسین یاسایی(رنگرز)

حسین یاسایی(رنگرز)

رنگرز/این لقب هم به مرحوم حسین یاسایی بافنده و هنرمند معروف کرمانی تعلق دارد که به دلیل اقتدار او در عرصه رنگ آمیزی و تهیه ریس های مرغوب به این لقب شهرت یافت.فرش های بافت او تا آنجا از اعتبار،ا رزش و ظرافت برخوردار بود که وجود یک تخته از آن در هر منزلی،نشان از تمکن و ثروت آن خانواده داشت.او فرشی برای سردار اسعد بختیاری حاکم کرمان بافته بود که به یک تابلو نقاشی بیشتر شباهت داشت.
از جمله مشخصات رنگرزها این بود که چون بطور دائم و روزانه دستشان در پاتیل رنگ بود و یا برای جابجا کردن ریس های رنگ شده استفاده می شد،لذا همیشه دستشان تا آرنج کبود و سیاه بود.


منبع:نام ها و لقبهای جالب در تاریخ کرمان/محمد علی گلاب زاده/انتشارات ولی-بنیاد کرمان شناسی/1388/صفحه100

ادامه مطلب

گفت وگو با استاد «عباس نژاد سروری » طراح قالی کرمان

گفت وگو با استاد «عباس نژاد سروری » طراح قالی

عباس نژاد سروری

عباس نژاد سروری


اشاره:در سال 1308 در کرمان به دنیا آمد.از همان کودکی به نقاشی علاقه فراوان داشت و از سال 1320کار طراحی و نقاشی را پس از به پایان رساندن دوره ششم ابتدایی به طور حرفه ای آغاز کرد.
او نقاشی فرش را نزد استادانی از جمله مرحوم موحدی،مرحوم وفایی و مرحوم بهارستانی فرا گرفت؛اما اعتقاد داشت«خلاقیت در طرح ونقش حرف اول را می زند و تنها با یادگیری تئوری راه به جایی نخواهد برد» و همین موضوع باعث شد تا با استفاده از خلاقیت خود،با بهره گیری از طرحی از مرحوم دیلمقانی،نقش سرام سروری را ابداع کند.
شاید بتوانیم استاد سروری را یکی از قدیمی ترین طراحان و نقاشان فرش کرمان بنامیم که علی رغم سن بالا،هم چنان به کار نقاشی و طراحی قالی عشق می ورزد و در طول روز حداقل نیم ساعتی را در کارگاه کوچکی که دارد به این کار مشغول است.
با «عباس نژاد سروری» به گفت و گو نشستیم تا از حال و هوای نقاشی و طراحی قالی کرمان در گذشته و حال برایمان بگوید.

آقای سروری!نقش «سرام سروری» نقش بی بدیل و زیبایی است که به نام شما نام گذاری شده است؛در خصوص طراحی این نقش برایمان بگویید.

پس از پایان دوره خدمت سربازی،با آقای خواجه حسینی که یکی از فعالان فرش دست باف کرمان است کار خود را آغاز کردم و وی طرحی ازمرحوم دیلمقانی را به من داد تا براساس آن نقش قالی بزنم.من چون اعتقاد داشتم که طراح ونقاش باید از خلاقیت ذهنی خودش بهره بگیرد نه اینکه طرح ونقش دیگران را کپی کند؛کار طراحی این نقشه را آغاز کردم و نقش «سرام»تولید شد.
پس از تولید این نقش و استقبال خوب از آن،آقای خواجه حسینی تصمیم گرفت تا این نقش را به نام من نام گذاری کند و این چنین،نقش «سرام سروری» به بازار راه یافت و اکنون نیزعلاوه بر بافندگان فرش دستباف،از این نقش در کارخانه های تولید فرش ماشینی نیز استفاده می شود که البته من نقش را به این کارخانه ها ندادم.


وضعیت طراحی و نقاشی قالی در گذشته نسبت به الان چگونه بود؟


در گذشته،تعداد زیادی از این راه امرار معاش می کردند،به طور مثال،فقط در شرکت فرش که متاسفانه اکنون به خاطر بدهی در رهن بانک است،8 طراح کار می کردند که با هر طراحی هم حداقل 8 نفر در زمینه ی رنگ ونقطه فعالیت می کردند.یعنی در بخش طراحی و نقاشی قالی حدود 70 نفر مشغول به کار بودند.یا در کارگاهی که خود من داشتم،چندین شاگرد مشغول به کار بودند که همه آنها اکنون به حرفه های دیگری مشغول هستند.


چرا این وضعیت رکود پیدا کرد؟

در کشور ما آ نچنان که باید، برای هنرمند و کار هنری ارزش قایل نمی شوند. کار طراحی و نقاشی فرش و بافندگی در واقع یک کار هنری است؛ اما به میزان زحمتی که دارد، درآمد و نفع اقتصادی به بافنده وطراح نمی رسد و به همین دلیل رو زبه روز این حرفه و هنر رکود پیدا کرد.ورود دستگا ههای فتوکپی رنگی هم در رکود طراحی و نقاشی فرشدست باف تاثیر زیادی داشت و الان هرکس به نقش های نیاز داشته باشد به راحتی کپی می کند.
به هر حال، از من و امثال من که گذشت؛ اما کار هنری سودی ندارد وآیند ه ی انسان تامین نمی شود؛ بنابراین باید برای هنرمند (بافنده و طراح)ارزش قایل شد و به گونه ای برنامه ریزی کرد تا درآمد و نفع اقتصادی خوبی داشته باشند.
روزگاری که ما در شرکت فرش به کار طراحی و نقاشی قالی مشغول بودیم، هیأتی از آمریکا برای بازدید آمده بودند. از افرادی که مشغول به کارطراحی و نقاشی بودند سوال کردند که روزانه چند ساعت کار می کنید؟
گفتند: معمولا 8 تا 12 ساعت. آمریکایی ها گفتند: شما باید حداکثر روزانه 4 ساعت کار کنید؛ چرا که کار شما هم ارزشمند وهم طاقت فرساست؛ اما در طول این سا لها، چه پیش و چه پس از انقلاب، به بافنده و طراح
توجهی نشده است.
در گذشته، حق الزحمه ی نقاش و بافنده را از روی رجشمار قالی محاسبه می کردند و اینکه آیا این قالی و نقش آن کیفیت دارد یا خیر،ملاک نرخگذاری نبود.


چرا این گونه قیمت گذاری می شد؟

به این دلیل که هرکس پولدار بود وارد کار خرید و فروش قالی می شدو عموماً کارشناس قالی نبودند؛ اکنون هم که وضع بهتر شده و افرادی که در زمینه ی خرید و فروش قالی دست باف فعال هستند کارشناس هم هستند و حتی قالی هم افزایش قیمت خوبی داشته است؛ باز هم برای بافنده صرفه ی اقتصادی ندارد و به همین دلیل، اکثر افردای که هنوز به کار بافندگی مشغول هستند همان بافندگان قدیمی اند و جوانان به این رشته رونیاورده اند.
در بخش تولید و فروش هم جایگزین نداشته ایم؛ به طور مثال، درگذشته آقای ارجمند را به عنوان سلطان قالی کرمان می شناختند؛ اماوقتی وی فوت کرد فرزندانش کارش را ادامه ندادند؛ بنابراین همه ی این مسائل دست به دست هم داد و باعث شد تا قالی کرمان که روزگاری در دنیا شهرت بسیار داشت،دچار رکود شدیدی شود.


توصیه ی شما برای بازگرداندن فرش دست باف کرمان به روزگارقدیمش چیست؟

« فیض رو ح القدس ار باز مدد فرماید/دیگران هم بکنند آ نچه مسیحا می کرد »
اکنون اگرچه استادان گذشته نیستند، اما اگر به گونه ای برنامه ریزی شود که نفع اقتصادی داشته باشد، افراد دیگر نیز به این حرفه ورود می کنند.
در کشور حرف زیاد زده می شود؛ اما عمل در کار نیست. چند سال پیش استاندار وقت کرمان نوید داد مجموعه ی شرکت فرش در اختیار فعالان فرش دست باف کرمان قرار گیرد؛ اما بعدها متوجه شدیم این مجموعه در رهن بانک است و به خاطر بدهی ها به بانک تعلق گرفته است.
باید برای حفظ فرش دست باف کرمان، مجموعه ای مانند شرکت فرش به طور متمرکز ایجاد شود که همه ی ارکان اصلی تولید فرش دست باف را داشته باشد. طراح، رنگرز و بافنده، سه رکن اصلی تولید فرش هستند؛
بنابراین باید در مجموع های این سه رکن را در کنار هم جمع کنند تا فرش دست باف کرمان حداقل به عنوان یک حرفه و هنر که با پیشینه و تاریخ کرمان گره خورده است،حفظ شود.
نکته دیگر برای رونق فرش دست باف کرمان،افزایش کیفیت آن است. تولید قالی کرمان باید به سمت قطعات کوچک، ظریف و ریزبافبرود و دیگر نباید این نوع فرش زیر پا انداخته شود.
فرش دست بافِ ظریف و ریزباف که حاصل دسترنج نقاش و بافندهاست، باید به عنوان تابلو و آویز استفاده شود و اگر تولید قالی کرمان به این سمت برود، شاهد رونق دوباره ی آن خواهیم بود. البته در این راستا توجه به بافنده و طراح و نقاش بسیار مهم است و باید حق و حقوق نقاش و بافنده به طوری که درخور شأن آنهاست پرداخت شود.


آقای سروری! آیا هنوز هم به کار طراحی و نقاشی قالی مشغول هستید و در این زمینه، هنرجو پرورش می دهید؟

به خاطر مشکلات جسمی، مثل گذشته نمی توانم حرفه ی نقاشی را آنگونه که باید ادامه دهم؛ اما به خاطر علاقه ای که به این کار دارم معمولا روزانه نیم ساعتی به این حرفه می پردازم.
در گذشته که به طور حرفه ای کار می کردم، به هیچ وجه کار بی کیفیت ارائه نکردم و همواره سعی می کردم تولیدکنندگان از کارم راضی باشند؛«رنج خود و راحت یاران طلب »؛ اما چه فایده؟! اکنون دلم خوش است
نقش هایی را که کشیده ام جلویم بگذارم و به آ نها نگاه کنم!
در خصوص تربیت هنرجو هم اعتقاد دارم با توجه به اینکه در حال حاضر، کاری برای فعالان این حرفه وجود ندارد چه دلیلی دارد وقت افرادی را بگیرم و به آنها آموزش دهم تا پس از فراگرفتن آموز ش ها بیکار باشند! تدریس در دانشکد ه ی فرش را هم به همین دلیل نپذیرفتم.


به غیر از نقش «سرام سروری » چه نقش هایی دیگری کشیده اید؟

معمولا همه ی نقش هایی که در قالی کرمان استفاده می شد از جمله شا ه عباسی، درختی و دسته گلی را کشیده ام و برخی از آ نها نیز در کتاب طراحان فرش ایران آمده است.

حرف آخر...

باید تلاش شود تا این هنر و حرفه از بین نرود و زنده بماند و حتی اگر امکان داشته باشد دوباره رونق پیدا کند.
برای زنده نگه داشتن آن لازم است که یک مجموعه ی متمرکز با حضور استادان نقاشی، رنگرزی و بافندگی را ه اندازی شود؛ ضمن این که در آن مجموعه، به تعدادی از جوانان علاقه مند نیز آموزش داده شود تا این هنر و حرفه حفظ شود.
برای رونق فرش دست باف هم باید به سمت تولید فرش های ریزباف و ظریف رفت تا به عنوان تابلو و فرش آویز استفاده شود؛ چرا که فرش دست باف، کاری است که با دست هنرمندان خلق می شود و کارِ دست،باید زیبا و ظریف باشد.



منبع:خبرنامه قالی و صنایع دستی کرمان/شماره دوازدهم/اردیبهشت 1393

ادامه مطلب

بیوگرافی شادروان احمد یزدان پناه مشهور به دیلمقانی

بیوگرافی شادروان احمد یزدان پناه مشهور به دیلمقانی

احمد یزدانپناه معروف به دیلمقانی

شادروان احمد پزدان پناه فرزند حاج نظر علی کرمانی است و چون در جوانی شرکتی با حاج محمد حسن دیلمقانی که اهل تبریز وبه کرمان آمده بود وتجارت فرش داشت،نموده بود.روی این اصل با وصف آنکه شراکت خود را با محمد حسن به هم زد باز مردم احمد را به همان نام دیلمقانی خطاب و به همین اسم مشهور گشت.
مرحوم احمد دیلمقانی در جوانی ثروت و مال زیادی نداشت ولی توکلی بزرگ داشت و پس از آن که با محمد حسن دیلمقانی به هم زد و به تنهایی به تجارت مشغول گشت به اندک مدت سرمایه و پول زیادی به دست آورد.
مرحوم احمد دیلمقانی تجارت قالی کرمان را داشت وسیله او قالی های بسیار اعلی و ظریف بافته و آماده می گشت. او قالی موجود را عدل بندی به آمریکا و انگلیس وآلمان می فرستاد و چون قالی او بی عیب و قشنگ و خوش نقش بود مشتری های زیادی در خارجه مخصوصا در آمریکا پیدا نمود.
مرحوم دیلمقانی چون رونقی در کار خود دید وسفارشات زیادی به او می رسید کارخانه های خود را توسعه و زیاد نمود و غیر از شهر کرمان در زرند و راور و ماهان و دهات دیگر کارخانه هایی دایر و تقریبا می توانیم ادعا نماییم در آن عصر فرش کرمان را به انحصار خود در آورد وچون شهرت او همه جا پخش شد عده ای دیگر از مردم کرمان کار وکسب قبلی خود را رها نموده و قالی بافی را انتخاب واتفاقا آن اشخاص هم به اندک مدت ثروت هنگفتی از این راه بدست آوردند.
مرحوم احمد دیلمقانی چون رقیب و همکارهای زیادی پیدا نمود در صدد بر آمد تا دست به کشاورزی و احداث باغ های پسته بزند و چون شهرستان های زرند و راور جهت پسته کاری مرغوب بود روی این اصل آن محل را انتخاب و شروع به احداث باغات وسیع و پسته کاری نمود و کم کم دهات بایر را خرید و آباد نمود و از این طریق ثروت و درآمد خوبی به دست آورد و به اندک زمان جزو مالکین بزرگ شهر کرمان در آمد و در یک موقع آن قدر درآمد زیاد تحصیل نمود که هیچ کس در مقابل او نمی توانست عرض اندام نماید و مالکین عمده سابق پشت سر او قرار گرفتند و عده ای از روی حسادت به مخالفت با او برخاستند ولی جرات آن را که به ظاهر با او وارد دعوا شوند نداشتند به لحاظ آن که احمد دیلمقانی چون دستی باز و به پول و قالی و پسته اهمیتی نمی داد و همیشه به فقرا و بی بضاعت ها کمک می نمود طرفداران زیاد داشت.
مرحوم دیلمقانی صفت پلنگ داشت وهیچکس را بالای دست خود نمی توانست ببیند.روی این مرام بود که عده ای با او سخت دشمن شده و مخفیانه جلسه تشکیل داده ودر آن جلسه هم قسم شدند تا دیلمقانی را به هر طریق که ممکن شود از بین ببرند و پول های زیادی روی هم گذارده وبه چهار نفر از الواط واشرار دادند وآنها را وادار نمودند تا دربین راه زرند وکرمان جلو او را گرفته وبا گلوله تفنگ او را هلاک سازند.
مرحوم احمد دیلمقانی از همه جا بی خبر سوار به ماشین شخصی شده و به اتفاق دو نفر از بستگان خود به طرف کرمان حرکت می نماید دزدان که تحریک شده و قصد قتل او را داشتند در بین راه که جای مناسبی جهت این کار شوم بود انتخاب و کمین می نمایند و چون ماشین به آن محل می رسد اول تیر زده و طایرها را خالی می نمایند راننده می گوید این ها دزد هستند و باید به همین حال برویم تا از خطر بگذریم ولی شادروان چون به خود مغرور بوده به راننده می گوید بایست من به آن ها پول می دهم غیر از پول از من چه می خواهند راننده ماشین ر ا خاموش چهار نفر دزدان مسلح جلو آمده خطاب به احمد دیلمقانی می گویند بیا پائین،احمد به آن ها می گوید اگر پول می خواهید همراه دارم چه مبلغ لازم است بگیرید دنبال کار خود بروید.
یکی از آن ها می گوید ما آمده ایم تا تو را خلاص کنیم و اگر تمام ثروت خود را بدهی غیر ممکن است بگذاریم زنده بمانی چون قسم خورده ایم.
احمد دیلمقانی دو نفر از آن ها را می شناسد خطاب به آن دو نفر می گوید مگر شما نبودید که من به شما پول گندم و فلان فلان دادم الحال این سزای نیکی است یکی از آن دزدان که خیلی هتاک بی شرم بوده قنداق تفنگ را به فرق احمد زده و فحاشی نموده به رفقا می گوید چرا معطل هستید احمد می گوید حال که تقدیر این طریق پیش آمد و من باید بمیرم بگذارید یک سیگار بکشم یکی از آن ها سیگار او را آتش می زند در حال کشیدن سیگار بوده که تیر به قلب و مغز او خالی نموده و نقش زمین می گردد و دزدان چون مطمئن می شوند که احمد خلاص شد راننده و دو نفر دیگر را که قبلا شانه های آن ها را بسته بودند عقب تر برده داخل چاه کوچکی که عمق زیادی نداشته آن ها را می اندازند و متواری می شوند صبح که روشن می شود و کاروان هایی در آمد و رفت بودند چون این منظره وحشتناک را می بینند خبر به کرمان و زرند می دهند و چون از طرف پاسگاه می آیند و آن سه نفر که عقب تر در چاه بوده بیرون می آورند آن ها شرح قضیه را بیان کردند خلاصه جسد آن مرحوم را به کرمان حمل تمام دکانین بسته و مردم جمع شده با ناله و سینه زدن و عزاداری مفصلی نعش آن شادروان را به مسجد صاحب الزمان برده به خاک می سپارند.
احمد دیلمقانی چون فرزندی نداشت تمام ثروت و املاک او به برادر و خواهرانش رسید و چون قبلا خیال داشت مریض خانه مجهزی بسازد و حتی زمین آن را خریده و آماده نموده بود مرحوم محمد ارجمند به وارث گفت چون من خیال دارم مریض خانه بسازم شما خوب است که به جای مریض خانه پرورشگاهی بسازید وارث قبول نمودند و باغ مسکونی آن مرحوم را که در محل زریف واقع بود جهت نگاهداری و محل پرورشگاه تشخیص دادند و آن را به نام دیلمقانی نامگذاری نمودند و جهت هزینه و نگاهداری و تربیت اطفال چند ملک از املاک آن مرحوم را وقف نمودند.
قتل دیلمقانی در مرداد1322شمسی اتفاق افتاد و از طرف دولت قاتلین تعقیب وبه مجازات رسیدند و اشخاصی که محرک بودند آن ها نیز به مکافات الهی دچار و هر کدام سرنوشت شومی پیدا کردند.



منبع:تاریخ کرمان،محمود متدین(همت)،چاپ هفتم-1389،انتشارات گلی

ادامه مطلب

احمد رسولی طراح فرش

احمد رسولی

احمد رسولی

یکی دیگر از فرزندان حسین رسولی طراح سر شناس کرمان،احمد رسولی و برادر محمود رسولی است." احمد رسولی متولد 1322 خورشیدی[در راور کرمان] است و از سال 1330 به طور متناوب و از سال1335 به طور کامل به نقاشی فرش اشتغال داشته است.وی در کارگاههای رشید فرخی و ارجمند کرمانی کار کرده و اکنون به صورت آزاد به این کار مشغول است."(1)

1-منبع:طراحان بزرگ فرش ایران،شیرین صور اسرافیل،نشر پیکان،صفحه341

ادامه مطلب