طرح هراتی در قالیبافی ایران

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 45)
طرح هراتی

مشهورترین و متداولترین این طرحها طرح هراتی است (که به آن طرح ماهی نیز می گویند). شهرت این طرح کاملا به جا است، چه وقتی آن را با پشم مرغوب بر روی متن لاجوردی و یا نخودی ببافند. در بین طرحهای کوچک و مکرر ایران ظریف ترین و زیباترین طرح به شمار می رود. طرح هراتی طرحی ماهرانه و در عین حال ساده است که حاکی از رعایت موانع و قيود و زیبایی و ظرافت در ذوق و سلیقه ایرانی است. یکی از قالیهای مشهور که با طرح هراتی بافته شده به قالی آقایان مشهور است و در واقع نیز چنین است. گرچه این طرحها صدها سال قبل بافته شده است ولی به هیچ وجه کهنه و قدیمی به نظر نمی رسد. قدیمی ترین نمونه این طرح که در اختیار ما است بدون شک از مشرق ایران آمده است. بنابراین می توانیم با اطمینان خاطر نام هراتی را که اشاره به مشرق ایران به عنوان زادگاه آن است، بپذیریم. این امر دال بر این نیست که قالی مزبور حتما در شهر هرات (که تا سال ۱۸۵۷ یکی از شهرهای ایران محسوب می گردید و مدت زیادی پایتخت خراسان بود) بافته شده. زیرا در ایران اغلب نام ایالت با نام مهمترین شهر آن مخلوط و مشتبه می شود. از این رو اصطلاح هراتی ممکن

(صفحه 46)
است اشاره به ایالت هرات باشد نه شهر هرات. این موضوع در صفحه ۱۸۶ به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
همان طور که در تصاویر ۱۸-۱۷ نشان داده شده مردم ایران طرح هراتی را با دو طرز متفاوت می بافند. طرح نخست، که بیشتر در شهرهای مغرب ایران متداول است، شامل گلهای لوزی مانندی است که چهار ماهی یا برگ اطراف آن قرار گرفته است. نوع دوم که بیشتر در خراسان متداول است فاقد این شکل است.
در اراک که این طرح بیشتر در آنجا متداول است آن را در هزاران قالی که بهای آنها متوسط است می توان مشاهده کرد. در این ایالت بود که در نیمه قرن اخیر (به صفحه ۱۵۸ مراجعه شود) قالیهای مشهور فراهان با آن رنگ آبی سیر تهیه می گردید. استفاده از این نوع طرح در روستاهای همدان نیز تقریبا به همین اندازه رواج دارد. سه چهارم فرآورده های قالی سنه نیز دارای این طرح است. این طرح در شهرهای تبریز و مشهد و قائنات و یزد و بیجار و هریس نیز رایج است، حتی در قالیچه های عشایری بلوچی و فارس مشاهده می شود. از مدتی قبل این طرح از مرزهای ایران گذشته و تقریبا در کليه کشورهای جهان که قالی تهیه می کنند مورد تقلید قرار گرفته است.
طبق یکی از سنن باستانی، طرح هراتی همواره با حاشیه طاسباقی با لاک پشتی همراه بوده و ترکیب یافته است به تصویر شماره ۱۸ مراجعه شود). گرچه شکلی که نام آن به این حاشیه اطلاق گردیده اشاره ای است به لاک پشت ولی ساکنان فلات نیمه بایر ایران با این خزنده آبی آشنایی زیادی نداشته اند. بنابراین ممکن است شکل اصلی اساسا لاک پشت نباشد. در تبریز به این حاشیه نام سماور را اطلاق کرده اند و آن را سماوری می گویند، که طرح اصلی در واقع به آن شباهت بسیار دارد. خواننده در انتخاب هر یک از این دو نام مخیر و آزاد است.


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 45 تا 46


فرش هراتی

فرش هراتی

ادامه مطلب

رسوم و قواعد در طرح های قالی ایران

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 44)
رسوم و قواعد در طرحهای قالی ایران

با وجود نفوذ تزیین کنندگان و صاحبان ذوق کشورهای مغرب زمین، خوشبختانه رسوم و قواعد حکومت و سلطه خود را بر طرح قالی ایران تا حد زیادی حفظ کرده است. مثلا ما آن چنان به دیدن حاشیه در قالی ایران خو گرفته ایم که قوت و شدت و تغییر ناپذیری این رسم را نادیده می انگاریم. در بسیاری از کشورهای مغرب و مشرق زمین (مثل چین) قالیهایی بافته می شود که حاشیه ندارد. ولی تاکنون هرگز کسی قالی ایران را بدون حاشیه ندیده است. زیرا ایرانیان حاشیه را به عنوان اساس و پایه و زیر بنای لازمی تلقی می کنند که طرح زمینه باید بر اثر آن جلوه گر شود. طراحان قالی در ایران معتقدند که فقدان حاشیه سبب خواهد شد که نظر بیننده منحرف شود و در نتیجه طرح اصلی به عنوان قسمت مهم و اساسی مورد توجه قرار نگیرد. به علاوه این حاشیه در هر طرف باید شامل قسمت وسط که حاشية اصلی است و یک یا دو سه حاشیه باریک تر نیز باشد.
طرح حاشيه وسط معمولا طرح گل و با طرح اسلیمی با هر دو آنها است و یا این که از قابهایی تشکیل شده است. ولی در هر صورت باید این طرحها به طور برجسته تکرار شود و اندازه آنها نیز نسبتا بزرگ باشد. در مقابل، طرح حاشیه های باریکتر باید کوتاه باشد و مثل حاشيه اصلی تکرار شود، ولی چشم گیر نباشد، زیرا در غیر این صورت از اهمیت حاشیه وسط یا حاشیه اصلی می کاهد.
طرح زمینه قالی، یعنی محلی که حاشیه مانند قابی آن را

(صفحه 45)
در بر گرفته، نیز محدود به رسوم وقواعد است. نخستین و مهمترین این قواعد تعادل است. نیمه چپ و نیمه راست قالی باید عینا مثل هم باشد. در اکثر قاليها نیمه فوقانی و نبمة تحتانی نیز باید یکسان باشد. این رسوم و قواعد بیننده را قادر می سازد که طرح قالی را از دو سر آن حتی از دو طرف آن مورد تحسین قرار دهد. ولی در قاعده اخیرالذکر زیاد سختگیری نمی شود، چه طرحهای یک طرفه (نظیر قالی نقش گلدانی تصویر ۵) غیر عادی نیست.
دوام و بقای تعدادی طرح که مدت چندین قرن در هر یک از نواحی قالیبافی ایران متداول بوده و هست، میزان شدت و قوت رسوم و قواعد را در طراحی زمینه و یا متن قالی نشان می دهد. گرچه بعضی از خصوصیات محلی ممکن است در این امر تأثیر داشته باشد ولی مردم ایران این طرحها را به عنوان قسمتی از زندگی روزمره خود شناخته و پذیرفته اند. در واقع اگر بر کف اطاقهای خانواده ای ایرانی لااقل یک قالی با قالیچه و یا کناره که با یکی از این طرحها بافته شده دیده نشود، امری غیر عادی تلقی می شود. این طرحها بر نه گونه است که بعضی از آنها بیشتر مرسوم است. در این جا صورتی از اسامی این طرحها ذکر می شود. این اسامی به ترتیب میزان شیوع و نفوذ آنها در نظر گرفته شده است:
هراتی: تصاویر ۱۹-۱۷
بوته ای، طرح کاج و یا نخل: تصاویر ۲۲-۲۰
خرچنگی: تصویر ۳۳
گل حنایی: تصویر ۳۴
لچک ترنجی: تصاویر ۲۴-۲۳
میناخانی: تصویر ۲۵
شاه عباسی: تصاویر ۳۱-۲۶
بیدمجنون: تصویر ۳۲
جوشقانی: تصویر ۳۵


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 44 تا 45


قالی هراتی

قالی هراتی

قالی هراتی

قالی بوته ای

قالی بوته ای

قالی بته ای

لچک ترنج

قالی میناخانی

قالی شاه عباسی

شاه عباسی

شاه عباسی

شاه عباسی

شاه عباسی

شاه عباسی

قالی بیدمجنون

قالی خرچنگی

قالی گل حنایی

قالی جوشقانی

ادامه مطلب

سبک های دوگانه طرح قالی ایران

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 43)
سبکهای دوگانه طرح قالی ایران

طرح قالی ایران به طور طبیعی به دو نوع با دو سبک کاملا متفاوت که به آسانی قابل تمیز و تشخیص است تقسیم می شود (۱) طرحهایی که از خطوط مستقیم تشکیل شده است (طرح شکسته) (۲) طرحهایی که از خطوط منحنی تشکیل یافته است (طرح گردان).
طرحهای گروه اول از سه خط مستقیم تشکیل گردیده است. خط افقی شامل یک ردیف گره است که پهلو به پهلوی هم بسته می شود و خط عمودی که شامل یک ردیف گره است که یکی بالای دیگری بر روی یک جفت تار یا چله بسته می شود و خط اریب که شامل یک ردیف گره است که به تناوب یکی بالا و یکی در کنار بسته می شود و یک زاویه ۴۵ درجه تشکیل می دهد. در یک مربع بافته شده که در آن تعداد گره های عمودی و افقی در هر اینچ مساوی است، هر یک زاویه ۴۵ درجه را تشکیل می دهد، در حالی که مربعی که در آن تعداد گره های عمودی در هر اینچ بیش از گره های افقی است زاویه ای کمتر از ۴۵ درجه تشکیل میدهد و به عکس.
طرحهای گروه دوم و یا طرح گردان از خطوط منحنی تشکیل گردیده است. گرچه برای جدا کردن متن از حاشیه از خطوط مستقیم نیز استفاده می شود.
این دو سبک و یا دو نوع طرح با انواع دوگانه اصلی بافتهای ایرانی منطبق می شود: بافتهای روستایی با عشایری که معمولا از خطوط مستقیم تشکیل شده و بافتهای شهری با کارگاهی که در آن از خطوط منحنی بهره گرفته شده است.
اختلاف بین این دو نوع بافت بر حسب تصادف به وجود نیامده، بلکه علل ساده و غیر قابل احتراز موجب آن بوده است. قالیچه روستایی با عشایری همیشه با خطوط مستقیم بافته می شود، زیرا این قبیل طرح ها را می توان مستقیم بافت و مستلزم داشتن استادی و مهارت زیاد نیست. همچنین تهیه نقشه بزرگ قالی توسط نقشه کش با تجربه بر روی کاغذ شطرنجی قبل از آغاز بافتن ضرورتی ندارد. در واقع این کارها از عهده مردم روستا نشین و یا عشایر بر نمی آید. از طرف دیگر، بافتن طرح هایی با خطوط منحنی مستلزم این است که قبلا نقشه قالی با دقت و محاسبه دقیق آماده شود. تهیه این قبیل نقشه ها فقط در کارگاه های شهری و به وسیله طراحان ماهر و با همکاری رسامان شایسته و نقاشان ذيصلاحیت امکان پذیر است. همچنین برای بافتن این قبیل طرحها باید از قالیبافان ماهر و

(صفحه 44)
کارشناسانی که از لحاظ فنی می تواند بر آنها نظارت کنند بهره گرفت.
به این نکته واقف هستم که در روستاهای اطراف اراک سلطان آباد و کرمان اغلب روستاییان از طرحهای گردان استفاده می کنند، ولی در فرآورده های این روستاها اغلب از انواع بافت های شهری استفاده شده است، چه اولا آشنایی با این بافت ها غریزی نبوده بلکه شیوه آنها از مرز شهرها گذشته و به روستاها راه یافته است، ثانیا این قالیها از روی نقشه هایی که در شهرها تهیه و رنگ آمیزی شده بافته می شود. بنابر این گرچه در روستاها تهیه می شود ولی در واقع فرآورده های شهری محسوب می گردد.
در این مورد شکی نیست که طرحهایی که از خطوط مستقیم تشکیل گردیده از نوع دوم قدیمی تر است. احتمال دارد طرحهای گردان با نوع دوم تا قبل از اواخر قرن پانزدهم متداول نشده باشد. تا آن زمان قالیچه و کناره و سرانداز توسط عشایر و مردم روستا نشین تهیه می شد که با خود از آنها استفاده می کردند و یا برای فروش با مبادله و معاوضه در بازارها عرضه می داشتند و این نکته که در زمانی برابر با چندین نسل پیشرفت قابل ملاحظه ای در این حرفه کرده باشند، مورد تردید است.
از این رو هنگامی که شاهزادگان روشنفکری مانند شاهرخ در هرات (و شاید همسر نامدار وی گوهرشاد) یا اوزون حسن در تبریز، گروهی از نقاشان دربار خود را مأمور کردند تا برای قالیهای بزرگ طرحهای پیچیده ای از گل و جانور تهیه کنند، بعید به نظر می رسد که برای بافتن این قبیل قالی ها از قالیبافان روستایی استفاده کرده باشند، چه هیچ یک از آنها آمادگی چنین کاری را نداشتند. به این جهت ناگزیر بودند روش تازه ای برای تهيه چنین فرآورده هایی ابداع نمایند. روش جدید این بود که ابتدا طرح نمونه را می کشیدند بعد آن را به اندازه قالی بزرگ کرده بر روی کاغذ شطرنجی می آوردند، به طوری که هر خانه نمودار یک گره بود. اوایل، موقع هر یک از گره ها را به وسیله سوراخ سنجاق مشخص می کردند، ولی در اندک مدتی به جای استفاده از سنجاق نقطه هایی به وسیله مداد با جوهر ایجاد می نمودند.
در آن زمان کاغذهای شطرنجی جاپی یافت نمی شد. بدون تردید این طرحهای نمونه را (همان طور که بیست سال قبل در کرمان معمول بود) به بزرگی قالی روی کاغذ معمولی می کشیدند و بعد با دست آن را خط کشی می کردند. بیست و پنج سال قبل هنگامی که برای نخستین بار به کرمان سفر کرده، با مردی برخورد نمودم که سنش بالغ بر هشتاد بود و کار وی رسم کردن خطهای موازی بر روی این طرحهای نمونه به وسیله خط کش بود. از آغاز جوانی کار وی همین بوده است، یعنی خط کشی با خط کش به طوری که هر اینچ دارای ۱۴ خط باشد، و روزی ۱۰ ساعت نیز کار می کرد. این مرد در سن هشتاد سالگی هنوز به این کار اشتغال داشت و کار خود را با نهایت سرعت و دقت انجام می داد. چنین به نظر می رسید که این کار با طبیعت وی سازگار بوده است، چه حالش هنوز بسیار خوب بود.


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 43 تا 44

ادامه مطلب

رنگزاهای نیل پرطاووسی و قرمزدانه

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 40)
نیل پرطاووسی و قرمزدانه

نیل پرطاووسی و قرمزدانه، هیچ یک از فرآورده های کاملا ایرانی محسوب نمی شوند. ولی هر دو این مواد مدت چندین قرن با صنعت قالیبافی ایران پیوند و ارتباط داشته اند و هنوز هم از وسایل مهم کار رنگرز ایرانی به شمار می روند. بنابراین بجا است که در این جا مورد توجه قرار گیرند.
زمانی نیل پرطاووسی در ایالت کرمان کشت می شد و هنوز تا اندازه ای در خوزستان تهیه میشود. ولی فرآورده ای که مورد استفاده رنگرزان قالی در ایران است از خارج وارد کشور می شود. تا ۳۰ سال قبل نیل پر طاووسی طبیعی هندوستان مصرف می شد، ولی اکنون فراورده های مصنوعی جایگزین آن شده است. ابتدا این مواد فقط از آلمان وارد می شد ولی اکنون از سویس و ایالات متحد امریکا نیز وارد می شود.
روش قدیمی رنگرزی به وسیله نیل پر طاووسی در ایران تا ۳۰ سال قبل این بود که در خمره تخمیر کننده این کار را انجام میدادند. ولی ورود فرآورده های مصنوعی موجب شد که رنگرزان روش ساده تر و سریعتر یعنی رنگرزی به وسیله سولفیت دو سود را به کار بندند. نظر به این که روش اخیر را در هر یک از کتاب های مربوط به رنگرزی می توان یافت، شرح آن در این جا بی مورد است، ولی روش قدیمی که هنوز مورد استفاده اغلب کارگاه های کشور است شایستگی توصیف را دارد.
روشهای متداول در نواحی مختلف یکسان نیست، چون فرآورده های محلی که معمولا برای ایجاد تخمیر به کار می رود در نواحی مختلف فرق می کند. ولی اساس کار یکی است. در این جا روشی را که در اغلب نواحی ایران متداول است شرح می دهم.
خمره هایی که برای این کار مورد استفاده قرار می گیرد خمره هایی جادار و سفالی است که دهانه آنها گشادتر از کف آنها است و در حدود پنج پا ارتفاع دارد. محلول رنگی را به این طریق آماده می کنند: ۱۳ پاوند گل کوزه گری (خاک رس) معمولی را با آب در یک ظرف مسین مخلوط می کنند تا هنگامی که به غلظت شربت شود. سپس نصف آن را در خمره می ریزند و به نصف باقیمانده نیم پاوند نیل بنگال و یک پاوندو نیم کربنات دو پوتاس بسیار نرم (که از سوزاندن گیاهان به دست می آید) و دو پاوندونیم گلوگز و سه چهارم پاوند آهک آب دیده اضافه می کنند. این مخلوط را آن قدر می جوشانند تا به سه چهارم حجم خود تقلیل یابد. سپس آن را در خمره محتوى بقیه مخلوط آب و گل کوزه گری می ریزند و خوب به هم می زنند. یک در چوبی روی خمره می گذارند و با مقداری پارچه ضخیم روی آن را خوب می پوشانند و مدت سه روز به همین طرز آن را نگاه می دارند. در ضمن باید مراقب باشند که درجه حرارت را در حدود ۱۵ سانتی گراد نگه دارند. پس از سه روز هر روز مقدار یک چهارم پاوند نیل سائیده به آن اضافه می کنند و تا دوازده روز این کار را ادامه می دهند و هر بار محلول را مدت چند دقیقه خوب هم می زنند. سرانجام سه چهارم

(صفحه 41)
پاوند دیگر آهک به آن اضافه می کنند و مدت پنج دقیقه آن را هم می زنند.
هنگامی که مراحل کار کاملا انجام گرفت باید محلول را به وسیله یک تکه نخ سفید آزمایش کرد. اگر محلول آماده باشد نخ هنگام بیرون آمدن از خمره، رنگی بین زرد و سبز دارد و وقتی در معرض هوا قرار گیرد به تدریج به آبی مبدل می شود. هنگام استفاده از رنگ خمره، می توان آن را با افزودن نیل بیشتری تقویت کرد. از محلول داخل خمره می توان برای تخمیر سایر خمره های نیل استفاده کرد.
در مورد این که آیا نیل شیمیایی همان مایه های زیبای آبی را که نیل طبیعی ایجاد می کند فراهم می سازد اختلاف نظرهای زیادی موجود است. حمایت کنندگان از نیل طبیعی ضمن اشاره به رنگ آبی سیر و درخشان قالی های ایران با صراحت تمام اظهار می دارند که فرآورده های شیمیایی هرگز قادر به ایجاد چنین رنگی نیست. لکن (همانطور که در مورد روناس شیمیایی اظهار نظر کرده ام) اختلاف اساسی در ماده رنگی نیست، بلکه در روش به کار بردن آن است، چه روناس طبیعی و مصنوعی از لحاظ شیمیائی یکی است. بنابراین، اگر نیل شیمیائی بجای اینکه با هیدروسولفیت دوسود بکار رود طبق روش سنتی در خمره تخمیر بعمل آید نتیجه کار با نیل طبیعی یکسان خواهد بود. متاسفانه روش هیدروسولفیت دو سود به قدری ساده تر و سریعتر از روش قدیمی یعنی تهیه رنگ در خمره است که امکان ندارد رنگرزان ایرانی که یک بار با این ماده کار کرده اند از مصرف آن خودداری نمایند.
قرمزدانه مثل نیل پرطاووسی یک ماده رنگی وارداتی است که مدت چندین قرن است در ایران مخصوصا در ایالات شرقی مورد استفاده قرار می گیرد. علت این که این ماده رنگی که مدت طولانی در خراسان و کرمان مورد استفاده بوده به شهرهای غربی این کشور راه نیافته چه بوده است؟ توضیح زیر لااقل با حقایق تطبیق می نماید.
دکتر مالكوم بور در کتاب جالب توجه خود به نام «سپاه حشرات» ماده ای رنگی را توصیف می کند که در هندوستان یافت می شود و با قرمزدانه مکزیک و جزیره قناری شباهت بسیار دارد. وی این طور می نویسد که کرم «تاچارديالاکا»، نوعی از حشره، پوست بعضی از درخت ها مخصوصا انجیر هندی را سوراخ می کند و شیره آن را می مکد و نوعی صمغ ترشح می کند که یک پوشش صمغی سخت تشکیل می دهد و تمام یک شاخه را می پوشاند. در داخل این پوشش ماده های این حشرات که تعداد آنها از نرها زیادتر است برای تمام عمر زندانی می شوند. شاخه هایی که حشرات سفت و سخت بسان قشری روی آنها را پوشانیده اند تحت فشار قرار می گیرند و نرم می شوند و نتیجه این عمل، فرآورده ای است که در هندوستان «لاک» نامیده می شود (یعنی صدها هزار). این نام اشاره ای است به تعداد موجودات کوچکی که آن را به وجود آورده اند. لاک از ۷۰ تا ۹۰ درصد صمغ (لاک شیشه ای) و ۲ تا ۱۰ درصد رنگ قرمز تشکیل شده است. ماده رنگی را جدا می کنند و به صورت قالبهای کوچک به فروش می رسانند.
این ماده رنگی، ابتدا از راه زمینی از هندوستان وارد خراسان و کرمان می شد. قرمزدانه پررنگ را تا به امروز در مشرق ایران «لاک» می نامند. به این ترتیب استفاده از این ماده رنگی متداول شد به طوری که چون ماده شبیه به آن ولی بسیار مرغوب تر یعنی قرمزدانه مکزیک و جزیره قناری وارد ایران

(صفحه 42)
شد، ایالات مشرق ایران آن را پذیرفتند. در حالی که لاک هندوستان و قرمزدانه، هیح یک در شهرهای مغرب و شمال غربی این کشور مورد استفاده قرار نگرفت، چه در این نواحی روناس به طور دیمی می روید و اهالی از دیرباز با خواص آن آشنایی داشته اند.
رنگ قرمزدانه به طریق ذیل در مشهد مورد استفاده قرار می گیرد. قبل از آغاز رنگ زدن ابتدا نخ را مدت ۲۴ ساعت در آب آهک خیس می کنند. این کار زیان آور است و تا اندازه ای علت بی دوامی قالیهای مشهد است. به صفحه ۱۹۰ مراجعه شود. رنگرزان اظهار می دارند که این کار موجب می گردد که مایه قرمز درخشانتری به دست آید. ولی من نتوانستم فرآورده های یکی از کارگاههای مشهد، که از این روش پیروی می کند، با محصولات کار گاهی که آن را به کار نمی بندد هیچ گونه اختلافی پیدا کنم. پس از خیس کردن در آب آهک کلاف را می شویند و سپس در مخلوطی از آب و زاج سفید که قدری روناس به آن اضافه کرده اند می جوشانند. در نتیجه مایه قرمز روشنی به دست می آید. سپس کلاف را بار دیگر شست می دهند و خشک می کنند و برای بار دوم در محلول قرمزدانه و جوهر لیمو و یا زرشک، که در بیرجند به عمل می آید می جوشانند و سرانجام می شویند و خشک می کنند.


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 40 تا 42

ادامه مطلب

مواد رنگی طبیعی ایران

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 38)
مواد رنگی طبیعی ایران

مهمترین این مواد رنگی روناس است، چه تا چند سال اخیر تقریبا تنها ماده رنگی بود که در شمال غربی ایران برای به دست آوردن انواع مختلف مایه های قرمز و سرخ مورد استفاده قرار می گرفت.
آغاز استفاده از روناس به عنوان یک ماده رنگی در کشورهای خاور نزدیک به قدیمترین ادوار تاریخ می رسد. این گیاه به طور وحشی در اغلب نقاط ایران مخصوصا یزد و کرمان به عمل می آید و در مازندران کشت می شود. ولی بازار اصلی و عمده آن یزد است.
بوته روناس (Rubia tinctorium) نوعی گیاه با دوام است که به طول چند پا می روید. گل آن زرد مایل به سبز است و ریشه ضخیم و نرم و گوشتی دارد که بعضی اوقات به عمق شش پا میرسد. ریشه آن از مایعی اشباع شده که دارای خاصیت جذب اکسیژن و تبدیل آن به یک ماده قرمز رنگ است. رنگ فقط در ریشه این گیاه یافت می شود.
ارزش این گیاه از لحاظ استفاده از آن برای رنگ، قبل از سه سال ناچیز است. از سال سوم تا سال هفتم، قدرت آن افزایش می یابد. پس از سال نهم نیز ارزش تجاری آن به کلی از بین می رود. ریشه این گیاه را در ماه اکتبر یا نوامبر از زمین بیرون می کشند، خشک می کنند، به وسیله خرمن کوب آن را میکوبند و آسیا می کنند و به صورت گرد زبری در میاورد استفاده کنندگان ترجیح می دهند که ریشه ها را خودشان خرد نرم کنند، چه در گرد روناس به آسانی می شود تقلب کرد و ساقه دیگری داخل آن نمود.
روش رنگرزی متداول در ایران معمولا طریق ذیل

(صفحه 39)
صورت می گیرد.
ابتدا نخ را مدت نیم ساعت در آب داغ می شویند و اگر چرب باشد مقدار ۳ درصد جوهر قلیا با مقدار کمی صابون به آن اضافه می کنند.
سپس مدت ۱۲ ساعت آن را در آب سردی که مقداری زاج سفید به آن افزوده اند خیس می کنند (برای یک پاوند نخ 1/0 پاوند زاج سفید). بعد برای بار دوم محلول آب و زاج سفید تهیه می کنند و مثل بار اول یعنی مدت ۱۲ ساعت دیگر نخها را از آن می خیسانند. به جای خیساندن دوباره برای مدت ۱۲ ساعت، می توان آن را مدت یک ساعت در محلول آب و زاج سفید جوشاند.
محلول روناس را به این طریق عمل می آورند که ابتدا روناس نرم و الک شده را، بر حسب وزن نخی که باید رنگ شود، در مقدار کمی آب می جوشانند تا ماده رنگی از ریشه جدا شود و خوب حل شود. سپس تفاله ها را از محلول جدا می کنند، و به نسبت سیری با روشنی رنگ دلخواه، آب به آن می افزایند. در این هنگام نخی را که خاصیت رنگ پذیری به آن داده اند در خمره می اندازند و خمره را دوباره به جوش می آورند. پس از نیم ساعت جوشانیدن، مقدار کمی آب غوره به آن اضافه می کنند و باز یک ساعت دیگر آن را می جوشانند ( به طوری که رویهم رفته یک ساعت و نیم بجوشد). سپس نخ را مدت ۱۲ ساعت در محلول که در حال سردشدن است می خیسانند. سرانجام آن را در جوی روان خوب آبکش می کنند.
روستاییان دهکده مهربان واقع در همدان روش عجیبی برای رنگ کردن با روناس دارند. مردم بیجار که همسایه آنها محسوب می شوند نیز به همین نحو عمل می کنند. ابتدا نخ را مدت سه روز در مخلوط دوغ و زاج سفید خیس می کنند (این کار باید در آفتاب صورت گیرد). سپس آن را خوب شستشو میدهند و در یک دیگ روناس می جوشانند. هنگامی که ماده رنگی خوب جذب شد دیگ را از روی آتش بر میدارند. مقداری پیشاب گاو را به محلول اضافه می کنند و نخ را مدت ۱۵ دقیقه در آن باقی می گذارند. بعد آن را خوب می شویند و در آفتاب می آویزند تا خشک شود.
رنگ قرمز مشهور اراک (سلطان آباد) که به قرمز دوغی شهرت دارد به همین طرز به دست می آید. پس از ثبت کردن رنگ به وسیله زاج سفید نخ را مدت دو روز در محلول آب و روناسی که خیلی خوب آسیا شده باشد و دوغ خیس می کنند هنگامی که آن را از این آب خارج می کنند نخ رنگ نارنجی به خود می گیرد. سپس مدت ۲۴ تا ۴۸ ساعت آن را در آب روان قرار می دهد. این عمل به نخ نوعی مایه آبی می دهد که ممکن است علت آن جدا شدن نمک کلسیم موجود در روناس از نخ پشم باشد.
روش دیگری که در اراک متداول است این است که بعد از این که به وسیله زاج سفید به نخ خاصیت رنگ پذیری دادند آن را مدت ۵ روز در محلول روناس و دوغ خیس می کنند و بعد چند ساعت آن را در آفتاب می گذارند. این کار موجب یک نوع تخمیر می شود که ماده رنگی را ثابت می کند. جنبه زیبایی هر دو این روش ها بیش از اثر آنها است، چه رنگ قرمزی که به وجود می آید در مقابل قلياها فرار و گریز نده است.
اسپرک گیاه ظریفی است که در اغلب نقاط ایران به طور وحشی می روید و در خراسان آن را کشت می کند. ساقه و برگ و گل این گیاه نوعی رنگ زرد بیرون می دهد که به تنهائی، یا با سایر مواد رنگی برای رنگ کردن نخ و پشم قالی به کار می رود. چنانچه نخ را ابتدا با اسپرک و بعد با نیل پرطاووسی رنگ کنند انواع زیبای رنگ سبز از آن به دست می آید.
روش رنگرزی به طریق ذیل انجام می گیرد. ابتدا با جوشانیدن نخ در محلول آب و زاج سفید به آن خاصیت رنگ پذیری می دهند (یک پاوند نخ 0/1 زاج سفید). اسپرک را (که به قطعات ریز خرد کرده اند) مدت یک ساعت می جوشانند و سپس محلول را به آهستگی در خمره ای که حاوی نخ است می ریزند و می گذارند تقریبا جوش بیاید. خمره را با همین حرارت یک ساعت نگه می دارند. و نخ را ۱۲ ساعت در این محلول که تدریجا سرد می شود باقی می گذارند، میرزان اسیرک که به مصرف میرسد از ۵ تا ۴۰ درصد وزن نح، به نسبت سیری

(صفحه 40)
و یا روشنی رنگ دلخواه، تفاوت می کند.
برگ مو نیز برای رنگ زرد در ایران زیاد مورد استفاده واقع می شود، رنگ برگ مو از رنگ اسپرک روشن تر و لطافت آن کمتر است، ولی روش رنگ کردن یکی است.
پوست انار یکی دیگر از مواد رنگی است که برای رنگ زرد مورد استفاده زیاد دارد، چه به وفور یافت می شود و بهای آن ارزان است. رنگ پوست انار ثابت، ولی زرد تیره است و مثل رنگ اسپرک یا برگ مو جالب توجه نیست. روش رنگرزی با آن مثل دو ماده دیگر است.
پوست گردو برای به دست آوردن مایه های زیبایی از رنگهای شتری و قهوه ای بی نظیر است. متاسفانه رنگرزان عادت دارند قبل از این که به نخ خاصیت رنگ پذیری بدهند آن را مدت دو یا سه روز در آب آهک خیس کنند. اگر نخ خوب شسته شده باشد این کار به هیچ وجه لازم نیست. سپس آن را در آب روان می شوند، و بعد به وسیله زاج سفید، همان طور که در مورد اسپرک و برگ مو گفته شد، رنگ را ثابت می کنند و مدت یک ساعت و نیم در خمره ای که یک چهارم تا یک سوم وزن نخ پوست گردو در آن ریخته اند می جوشانند.
از ترکیب پوست گردو و روناس و اسپرک و سایر مواد رنگی انواع زیبایی از رنگ به وجود می آید.
پوست بلوط (جفت) در لرستان به دست می آید و در نواحی همدان و کردستان برای تهیه رنگ قهوه ای مصرف می شود. مورد استفاده آن به اندازه پوست گردو نیست. به وسیله زاج سفید و با همان روش هایی که برای سایر مواد رنگی شرح داده شد رنگ آن را ثابت می کنند.


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 38 تا 40

ادامه مطلب

رنگ های کرمی ترکیبی

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 37)
رنگهای کرمی ترکیبی

دومین گروه از دو گروه اصلی رنگهای وارداتی، رنگهای ترکیبی است که معمولا برای ثابت کردن آنها از بیکرومات پتاسیم استفاده می شود و به این دلیل معمولا آنها را «رنگهای کرمی» می نامند. به طور کلی این رنگها در مقابل نور خورشید و هنگام شسته شدن با مواد قلیایی ثابت می مانند و رنگ نمی بازند. کارخانه های مهم تهیه کننده رنگ، نمونه هایی از فرآورده های خود را در اختیار دولت ایران گذاشتند تا مورد آزمایش قرار گیرد. پس از این آزمایشها مقدار زیادی از این مواد وارد کشور گردید.
اگر ثابت ماندن رنگها تنها معیار سنجش خوبی و مرغوبیت آنها بود ممکن بود برای استفاده از رنگهای کرمی، وارداتی، در قالی ایران، دفاعیه ای تنظیم کرد. ولی نکته اینجا است که بعضی از رنگها زیادتر از حد لازم ثابت می مانند. امتیاز رنگهای بومی ایران و شیوه رنگرزان ایرانی در به کار بردن آنها این است که این دو دست به دست هم داده مایه های ایجاد می کنند که در مقابل نور و با هنگام ترکیب با اکسیژن (اکسیداسیون) مقداری از قوت خود را از دست می دهند. به این ترتیب یا بر اثر مرور تدریجی زمان و یا به وسیله یک عامل سریعتر یعنی مواد قلیایی، رنگها ملایم تر می شوند و در هم می آمیزند. همین فرار بودن جزیی است که موجب پدید آمدن مایه هایی چنین پخته و مطبوع و جا افتاده در قالی های ایرانی می شود. در واقع حسن شیوه رنگرزی متداول در ایران همان ناقص بودن آن است.
در سال ۱۹۴۷ نمایشگاهی از قالی های دیوار کوب فرانسه در شهر لندن برپا شد که اشخاصی که از آن بازدید کردند به آسانی نمی توانند آن را فراموش کنند. رنگهای قرمز و آبی و نخودی و طلایی که در قالیهای قدیمیتر به کار رفته بود واقعا دلربا و مسحور کننده بود. دولت فرانسه همراه با این قالیها چند کارگاه و تعدادی کارگر بافنده به لندن گسیل داشت تا به مردم نشان دهد که این حرفه قدیمی هنوز در این کشور دنبال می شود. رنگهایی که به کار برده می شد کاملا خام بود. با این همه به من اطمینان دادند که مواد رنگی و روش رنگ کردن نخ ها همان بود که در زمان قدیم به کار می رفت و حاصل آن رنگ های مسحور کننده قالی «لیدی اند بونی کورن» بوده است. آنها اظهار می داشتند که ما نه برای نسل حاضر بلکه برای نسل آینده این کار را انجام می دهیم.
پیشنهاد من این نیست که برای بهره وری از کوشش های خود پانصد سال به عقب برگردیم، ولی قصد دارم این نکته را متذکر شوم که ما در جستجوی روشی نیستیم که حاصل آن رنگهای ثابت و دائمی باشد، بلکه رنگهای مورد نظر، آن مواد رنگی است که ممکن است به مرور زمان رنگ ببازد و در عمق قالی آن هماهنگی و فروغ و درخشندگی و تلالو طبیعی را ایجاد



(صفحه 38)
کند. ایرانیها چنین روشی را اتخاذ کرده اند و مدت چندین قرن است آن را به کار می برند و نتیجه آن به قدری واضح است که هر کسی می تواند آن را آشکارا مشاهده کند. عوض کردن این روش با روش دیگر، تنها به سبب ارزانی و یا سهولت کار، دال بر کوته نظری، تفکر غیر منطقی و کندذهنی است.
نتایج حاصل از به کار بردن رنگهای کرمی در قالی ایران رضایت بخش نیست. این رنگها به قالی نو یک نوع سختی فلز گونه میدهد و در قالی کهنه رنگها کدر و مرده به نظر می آید. زمانی که به رنگهای ساده ایرانی نوعی درخشش و جلا وعمق و غنا می دهد، فرآورده های شیمیدانان مغرب زمین را تحقیر می کند.
از خود پرسیدم که چرا روناس مصنوعی مغرب زمین، که به هیچ وجه نمی توان آن را تقلید پست و ضعیفی از فرآورده طبیعی دانست بلکه از لحاظ شیمیایی کاملا شبیه مواد رنگی طبیعی است، نتیجه اش تا این حد با فرآورده رنگرزان ایرانی که از روناس طبیعی به دست می آید متفاوت است. با در نظر گرفتن این نکته که هر دو رنگ از لحاظ شیمیایی یکسان هستند روناس طبیعی متضمن مقدار جزئی از سایر مواد رنگی است که در فرآورده مصنوعی یافت نمی شود، به این نتیجه رسیدم که دلیل اختلاف آنان را باید در طرز به کار بردن آنها جستجو کرد. چه در این مرحله اختلافات زیادی موجود است. ایرانیها برای ثابت نگاهداشتن رنگهای خود از زاج سفید استفاده می کنند، در حالیکه رنگرزان مغرب زمین برای این منظور بیکرومات به کار می برند. بنابراین یک سلسله آزمایش انجام گرفت که طی آن روناس مصنوعی مغرب زمین (رنگ روناس) به وسیله زاج سفید تثبیت شد، یعنی همان ماده ای که در مشرق زمین برای تثبیت رنگ به کار می رود. نتیجه این آزمایشها میدان جدید و جالب توجهی برای پژوهش ایجاد کرد، چه معلوم گردید که روش کار ایرانیان را که از دیر باز مورد احترام است می توان در مورد تعدادی رنگهای مصنوعی مغرب زمین مورد استفاده قرار داد و در نتیجه مایه هایی به وجود می آید که با مایه هایی که با رنگهای طبیعی ایران حاصل می شود قابل مقایسه خواهد بود. به این جهت (آن طور که عده ای معتقدند) اگر بنا باشد رنگهای مصنوعی جایگزین رنگهای طبیعی ایران شود شاید بتوان نوعی پیوند شایسته بین این دو ترتیب داد. یعنی دوام و سهولت مصرف رنگهای مغرب زمین را با شیوه قدیمی رنگرزان مش زمین در هم آمیخت. در این جا روشی که می توان در مورد رنگهای مصنوعی به کار برد مورد نظر نیست، بلکه نکته مورد توجه، روش کا رنگرز ایرانی است که هنوز آن را در کارگاه رنگرزی نیمه روشن گنبددار و بخار آلود خود به کار می بندد. بنابراین بجا است که بعضی از مواد رنگی متداول در ایران و روش استفاده از آنها به طور اجمال معين و معلوم شود.




اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 37 تا 38

ادامه مطلب

استفاده از رنگ های آنیلینی در فرش

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 36)
رنگهای آنیلینی

سالهاست که تاثیر اسفناک استفاده از رنگهای ارزان قیمت خارجی در صنعت قالیبافی ایران فکر مقامات ایرانی را به خود مشغول داشته است. در حدود نودمین سال قرن اخیر ناصر الدین شاه، که به شیوه خود حامی و پشتیبان هنر بود، برای جلوگیری از این امر اقداماتی مبذول داشت. در سال ۱۹۰۰ فرمان وی توسط جانشین او مظفر الدین شاه با کوشش های زیادتری تکرار گردید. این فرامین و احکام به طور جدی به موقع اجرا گذاشته شد، تا آنجا که دستور داده شد که کلیه رنگهای آنیلینی را از بین ببرند و قالیهایی را که نخ آنها با این رنگها رنگ آمیزی شده است ضبط و توقیف کنند. قسمت اول این جریمه برای مدتی به موقع اجرا گذاشته شد و هنوز نیز اجرای آن لااقل اسم ادامه دارد. ولی قسمت دوم آن منسوخ شد. در حدود بیست و پنج سال قبل، در این قانون اصلاحاتی به عمل آمد و به جای ضبط و توقیف کلیه قالی هایی که در رنگ کردن آنها آنیلین به کار رفته بود. قرار بر این شد که به آنها سه درصد مالیات صادراتی تعلق گیرد، و در آمدی که از این راه به دست خواهد آمد به مصرف پژوهش در کار رنگرزی برسد. متأسفانه وزارت دارایی در این قانون منبع جدید و آسان و پرسودی از در آمد را کشف کرد. میزان مالیات صادراتی از ۳ به ۹ درصد و بعدها به ۱۲ درصد افزایش یافت و موضوع اصلی یعنی تحقیق و پروهش فراموش شد.
با وجود این احکام و فرامین ممانعت کننده، ورود رنگهای ارزان اروپایی به ایران ادامه دارد و میزان آنها رو به افزایش است. با در نظر گرفتن سودی که از این تجارت به دست می آید و طولانی بودن خطوط مرزی و دور افتاده بودن آنها، این موضوع موجب شگفتی نیست. بدون شک مأموران گمرک ایران در آن أدوار به استناد این بهانه شرعی و قانونی که به هر حال این مواد وارد ایران می شود، به خود اجازه می دادند که از وظيفه یأس آور خود سود ببرند.
رنگهای آنیلینی برای قاچاق بهترین کالا به شمار می رود زیرا مقدار بسیار کمی از آن راه درازی را طی می کند، به این معنی که میزان مصرف این قبیل رنگها نسبت به وزن نخ و یا پشمی که باید رنگ شود. 0 تا ۱ در صد است و به این ترتیب ۲۰۰ پاو ند آنیلین برای رنگ کردن ۲۰000 پاوند نخ کافی است و با این مقدار نخ می توان ۲۵۰ تخته قالی ۱۲*۹ پا بافت، به شرطی که تمام نخی که به مصرف بافت این قالیها می رسد با آنیلین رنگ شده باشد. در حالی که قاعدتا در یک قالی ایرانی نباید بیش از ۱۰ درصد نخ های آن با این ماده رنگ شده باشد و بنا براین ۲۰۰ پاوند ماده رنگی برای رنگ کردن ۲۵۰۰ تخته قالی کفایت می کند! به این ترتیب تجار بازار ( که اغلب آنها یهودی هستند) می توانند رنگهای خود را به میزان کم یعنی به طور جزئی فروشی به روستاییان بفروشند و از این داد و ستد سود زیادی عایدشان شود.
مایه های اصلی که برای آن از آنیلین استفاده می شود انواع رنگ سرخ است، زیرا ماده رنگی قدیمی بعنی روناس که ایرانیان برای مایه های قرمز از آن استفاده می کردند، ماده ای گرانقیمت است که بعضی اوقات به آسانی نیز به دست نمی آید. علاوه بر این کار رنگ کردن با این ماده معمولا به رنگرزان محلی واگذار می شود و باید در ازای این کار به آنها و جهی پرداخته شود، در حالی که مرد روستایی می تواند با جوشانیدن مقدار کمی آنیلین قرمز، نخ مورد نیاز را بر روی اجاق خانه خود رنگ نماید.
از طرف دیگر، قاليبافان ایرانی برای انواع رنگ قهوه ای و زرد از مواد دیگری مانند پوست گردو ، پوست بلوط (جفت)، پوست انار، کاه، برگ مو و اسپرک به جای آنیلین استفاده می کنند، زیر اغلب این مواد را می توان بدون تحمل هیح گونه هزینه فقط در مقابل پرداخت مبلغ ناچیزی به دست آورد. بنابراین هیج انگیزه ای برای استفاده از آنیلین به جای ابن مواد وجود ندارد.

(صفحه 37)
فقدان علل منطقی در این که چرا بعضی از روستاییان به جای رنگهای بومی خود از آنیلین استفاده می کنند ممکن است شگفت آور به نظر برسد. زیرا این افراد خوب می دانند مشتریان آنها در بازار به این نوع رنگ اعتراض می کنند و آن را نامرغوب می شمرند. تنها علت استفاده از رنگهای آنیلینی ارزان بودن آن است. خوشبختانه قالیبافان برای به دست آوردن رنگ آبی نسبت به نیلی پر طاووسی وفادار مانده اند. زیرا انواع رنگهای آبی اسیدی در زمره بدترین و نامرغوبترین مواد رنگی ارزان قیمت است. چنانچه به جای نیل پر طاووسی برای انواع رنگهای آبی از آنیلین استفاده می کردند، آن هم به میزانی که اکنون به جای روناس از رنگهای قرمز جوهری استفاده می کنند، بدون شک ناقوس مرگ صنعت قالیبافی ایران به صدا در می آمد. از جنگ جهانی دوم به بعد در نواحی معدودی به استفاده از رنگهای سیاه جوهری که جزو کالای وارداتی است به جای رنگ آبی سیری که از نیل پر طاووسی به دست می آید تمایلی پیدا شده و در معدودی نواحی دیگر میزان استفاده از رنگهای آنیلینی به طور کلی افزایش یافته است. به این ترتیب مسئله جدی تر شده و امکان بررسی آن کمتر گردیده است.
یکی از علل آن را شاید بتوان ارزانی رنگهای وارداتی دانست، چه تولید پارچه و کوشش برای ایجاد کارخانه های پارچه بافی در ایران اخیر آغاز شده است و این رنگها در پارچه بافی مورد نیاز است. به صاحبان کارخانه ها اجازه داده شد که با در دست داشتن گواهینامه های خاص این رنگها را وارد کنند، ولی صدور این گواهینامه ها همان و متلاشی شدن دستگاه حفاظی همان. به این ترتیب اکنون لازم است مسئله استفاده از آنیلین در قالی از دریچه دیگری مورد توجه و ملاحظه قرار گیرد. در فصل آخر این کتاب تحت عنوان «آینده صنعت قالیبافی» درباره این مطلب بحث خواهد شد.



اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 36 تا 37

ادامه مطلب

حرفه رنگرزی در ایران

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 35)
حرفه رنگرزی
استادان رنگرز ایران مورد احترام هم میهنان خود هستند، زیرا حرفه آنان حرفه ای قدیمی و قابل احترام است. علاوه بر این حرفه ای است که عموم مردم معتقدند شامل اسرار و عملیات نهانی است، و همین امر موجب می شود که استادان این فن مورد توجه و تحسین مردم عادی قرار گیرند.
ولی عقیده رایج مبنی بر این که این صنف رموز و ترکیبات نهانی در اختیار دارند که از رنگرزان نسل پیشین به آنها رسیده گرچه تصوری زیبا است، ولی جنبه افسانه ای دارد، چه فنون و ترکیبات آنان شناخته شده است. در واقع معلومات و اطلاعات دانشجویان سال دوم رشته رنگرزی در دانشگاه های مغرب زمین در این زمینه به مراتب وسیع تر و روشن تر از معلومات بسیاری از افراد صنف رنگرز است.

حرفه رنگرزی در ایران

با این همه، این مطلب که کشورهای مغرب زمین در حرفه رنگرزی روش های بسیار پیشرفته ای دارند و در این زمینه بر ایرانیان پیشی جسته اند، نباید این توهم را ایجاد کند که در صنعت قالیبافی ایران باید روشهای مغرب زمین به کار بسته شود، چه این کار بسیار رقت انگیز و اسفناک خواهد بود. نه فقط از این نظر که (به طوری که توضیح خواهم داد) رنگهای مغرب زمین برای این منظور مناسب نیست، بلکه از آن جهت که موادی که در ایران برای رنگرزی به کار می رود، توأم با مهارت ها و شگردهای قدیمی که به کار می بندند، عاملی است که از ساختمان و ترکیب کلی قالی ایران تفکیک ناپذیر است. در واقع اهمیت آن به اندازه پشم و بافت و طرح است و صرفنظر کردن از هر یک از این اجزاء اصلی توازن کلی را بر هم می زند.
متأسفانه استفاده از رنگهای متداول در مغرب زمین، دائما در ایران رو به افزایش است. بنابراین بی مناسبت نیست در این جا راجع به چگونگی این رنگها و اینکه چرا استفاده از آنها در صنعت قالیبافی ایران خطرناک بلکه مصیبت بار است شمه ای بیان شود.
مواد رنگی را که وارد کشور می شود می توان به آسانی به دو گروه که از لحاظ مرغوبیت و روش به کار بستن به کلی با یکدیگر اختلاف دارند تقسیم کرد: الف) رنگهای جوهری یا اصلی که در ایران اصطلاح تقریبا کلی (و نه کاملا علمی) ی «آنیلین» به آنها اطلاق شده و (ب) رنگهای ترکیبی که به مراتب مرغوب تر است و برای تثبیت آنها از بیکرومات پتاسيوم استفاده می کنند و اصطلاح کلی «رنگهای کرمی» بر آنها اطلاق می شوم رنگهای گروه اول ارزان و به کار بردن آن آسان می باشد ولی این رنگها فرار است. این رنگ ها که در معرض سر آفتاب جلای خود را از دست می دهند بسیار نامرغوب است، و هنگامی که با مواد قلیایی شسته شوند رنگ می بازند، اما در مقابل، رنگهای کرمی گران است و به کار بردن صحيح نه مستلزم داشتن مهارت فنی است، و چنانچه خوب به کار برده شوند بسیار ثابت خواهند بود.

اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحه نقل شده: 35

ادامه مطلب