گذری بر زندگی‌ میرزا مصطفی کمال سـلطان‌ تجارت‌ فرش کرمان

سلطان تجارت فرش کرمان (گذری بر زندگی میرزا مصطفی کمال)
مصطفی کمال
(صفحه 50)
اگرچه‌ مـرحوم‌ مـحمد‌ ارجـمند کرمانی با ارائه قالیهای‌ منحصربه فرد خود به بازارهای جهانی،عنوان پرافتخار «سلطان فرش»را‌ از بین تمامی قـالیبافان مشهور ایران،به‌ خود اختصاص داد و فرش کرمان را‌ از حیث کیفیت،شهره‌‌ خاص‌ و عام نـمود،لکن شهر کرمان سـلطان فـرش‌ دیگری هم داشت که با عرضه‌ گسترده قالی‌ کرمان به خارج از کشور،با صدور قالیهای نفیس خود‌،نام‌ کرمان را از شرقی‌ترین کشور دنیا یعنی چین تا غـربی‌ترین قاره کره خاکی یعنی آمریکا،پرآوازه ساخته‌ بود؛ و او کسی نبود جز مرحوم میرزا مصطفی کمال که‌ بی‌شک پرداختن به‌ خلاصه‌ ایی‌ از زندگی و فعالیت‌های‌ تجاری این انسان موفق برای مردم فرهنگ دوست‌ میهنمان خـالی از لطـف نخواهد بود.
(صفحه 52)
(1880) میلادی برابر با (1260 شمسی)، در عثمانی(ترکیه امروزی) بدنیا آمـد،لکـن در دوران کودکی،به دلیل کشتار ارامنه این کشور که در‌ سال‌‌ 1311 هجری قمری برابر با 1272 هجری شمسی توسط سلطان عبد الحمید، پادشاه وقت عثمانی صورت گرفت، وی به رغم مهاجرت تمامی‌ بـستگانش بـه آمریکا، به اتفاق چند تن‌ از‌ خویشان‌ خود به ایران پناه آورد‌ و در‌ کالج‌ اصفهان مشغول به تحصیل شد.ب عد از پایان تحصیلات و درست در عنفوان جوانی به دلایل نامعلومی به کرمان کوچ کـرد و از‌ ایـن‌ تـاریخ‌ تا پایان عمر در این شـهر سـاکن گـردید‌.
در‌ کرمان سرنوشت برای او چنین درنظر داشت که با زن مؤمنه‌ای‌ از خانواده‌ای اصیل روبرو شود که در فاصله‌ شش‌ سال‌ زندگی مشترک، سه فـرزند بـه نـام‌های نصرت، شکوت و امیر برای‌ او به ارمغان آورد، لکن قـضا را بـراین بود که مصطفی کمال، همسر کاردان خود را،بعد از‌ بدنیا‌ آمدن‌ سومین فرزند خود، در عین جوانی از دست بدهد، ولی‌ عـلی‌رغم‌ بـرخوردار‌ شـدن از ثروت و مکنت فراوان، تا پایان عمر،همواره‌ با شانه خـالی کردن از ازدواج مجدد‌، به‌ این‌ زن کرمانی وفادار بماند.
اما آنچه که لیاقت و شایستگی مصطفی کمال را‌ به‌ اثبات‌ می‌رساند، ایـن اسـت کـه وی در منطقه‌ای توانست خود را به عنوان یکی از‌ صاحبان‌‌ بزرگ‌ صنعت قالیبافی مـطرح نـماید، که سابقه فرش مرغوب و بادوامش‌ به قول نویسنده کتاب«هنر‌ و صنعت‌ قالی در ایران» به «قبل از دوران صـفویه» بـرمی‌گردد،شهری که در زمان‌ این‌ سلسله‌ نیز،یکی از مراکز
(صفحه 53)
بزرگ قالیبافی ایران محسوب مـی‌شد.
بـهر حـال‌ میرزا‌ مصطفی‌ کمال را بایستی یکی از قالیبافانی دانست که‌ در توسعه صنعت فرش کرمان و اشاعه شـهرت‌ و مـعروفیت‌ آن به خارج‌ از کشور،نقش به سزایی داشته و محقق بزرگی چون‌ سیسیل‌‌ ادواردز‌، نویسنده کـناب «قـالی ایـران»را براین عقیده واداشته که «در فاصله سالهای 1922 تا 1929‌ میلادی‌» ،صنعت‌ قالیبافی کرمان،هم از لحاظ کـمیت و هـم از حیث کیفیت، به عالی‌ترین‌ مدارج‌ ترقی و تعالی‌ رسید، به‌ طوری که در حدود 5000 دستگاه بـافندگی در آن اشـتغال‌ داشـت‌.
با تطبیق‌ نمودن‌ سالهایی که نگارنده‌ کتاب قالی ایران،از آن به عنوان عالیترین مدارج‌ ترقی قـالی کـرمان یاد کرده، با تاریخ‌‌ هجری‌ شمسی‌ (1922 تا 1929 میلادی برابر با 1301‌ تا‌ 1308 شـمسی)، درمـی‌یابیم کـه وی درست زمانی را دوران تعالی قالی کرمان دانسته‌ که‌‌ کارگاه‌های قالیبافی مصطفی کمال، در‌ شهر‌ کرمان، تولیدات‌ مـرغوب‌‌ خـود‌ را در عـدل‌بندی‌های انبوه، به وسیله‌ شتر‌ به بندرعباس و از آنجا از طریق کشتی، روانه بندر نـیویورک در کـشور‌ آمریکا‌ می‌ساخته است؛ که‌ همین تجارت انبوه‌ و صادرات بی‌وقفه فرشهای مصطفی‌ کمال‌ به‌ خارج از کشور، بـالاخص‌ آمـریکا‌ بود که موجب گردید در همین زمان‌ یا در آغاز قرن بیستم،قالی‌ کـرمان‌ را سـراسر جهان آن روز‌ بشناسند‌ و کرمان‌ یکی از بزرگترین‌ مراکز‌ قـالیبافی جـهان نـام بگیرد‌.
با‌ استناد به اسناد و مدارک مـوجود در سـازمان اسناد ملی کرمان، چنین درمی‌یابیم که مصطفی‌ کمال‌،مدتی قبل از سال 1290 هجری‌‌ شـمسی‌،در کـرمان‌ اقدام‌ به‌ راه اندازی کارگاه‌های‌ قـالیبافی‌ نـمود و با گـذشت زمـان‌ بـه گسترش‌
(صفحه 54)
و تـوسعه آنها همت‌ گمارد‌ و موفق شد در مدت اندکی، شرکت‌ قالیبافی‌ بزرگی‌ را‌ با‌ عـنوان«طـاوشانجیان» راه‌ اندازی‌ کند و توجه تجار بـزرگ فرش دنیا را به خـود جـلب نماید، به‌طوری که تبادلات تـجاری وی با‌ جفرسون‌ آمریکایی، یکی از بزرگترین تجار فرش دنیا‌، برای‌ او‌ در‌ کشور‌ آمریکا‌، آن‌چنان مـعروفیتی بـه همراه‌ آورد که بندر نیویورک، کـشتی مـسافربری عـظیم‌ نورماندی را پانزده دقـیقه بـه خاطر تاخیر وی از حرکت بـازداشتند تـا این بافنده و تاجر فرش های‌ سحرآمیز کرمان،از رجعت به‌ سمت شهر کوچک خود باز نماند چـرا کـه به عقیده سیسل ادواردز،اگرچه «کرمان شـهری اسـت‌ با بـناهای خـشت و گـلی که مقداری از آن نیز ویـران‌‌ شده‌ است...و به هیچ‌ وجه شهری برجسته و قابل‌ ملاحظه به شمار نمی‌رود، با این همه نـام آن در سـراسر جهان شهرت دارد زیرا بهترین نوع قـالی تـوسط مـردم ایـن‌ شـهر بافته‌ می‌شود‌».
و امـروز مـا شاهدیم که مردم کرمان از مردان خلاق و پرتلاشی چون مرحوم مصطفی کمال به عنوان یکی از کسانی کـه مـوجبات شـکوه و شهرت‌ جهانی‌ قالی کرمان‌ را فراهم آوردند‌ و بـا‌ هـنر مـنحصربه‌ فرد خـود،بـر لوح زریـن‌ افتخارات بی‌شمار مردم این دیار، نقش‌ونگاری‌ جادوئی پدید آوردند، به نیکی یاد می‌کنند، لکن، این پایان‌ حکایت قالی‌ کرمان‌ نیست، چرا که محققان‌ و متخصصان‌‌ بزرگ قالی دنـیا براین عقیده‌اند که «نفیس‌ترین و ظریف‌ترین قالی ایران یا بهتر بگوئیم قالی دنیا در شهر کرمان تهیه می‌شود...به این ترتیب می‌توان با اطمینان خاطر، نشان افتخار را‌ به‌ قالیبافان کرمان اعطا کـرد».
و بـالاخره مصطفی کمال،یکی از جمله قالیبافان و تجار معروف فرش کرمان در سال 1330 در تهران دارفانی را وداع گفت‌ و در جوار حرم مطهر حضرت عبد‌ العظیم‌ به خاک‌ سپرده شد.
اما سزاوار است تا از بافندگان فـرش، ایـن هنرمندان بی‌نام و نشان صنعت قالی کرمان نیز‌ یادی به میان آوریم، همانان که رنگ سرخ‌ جبینشان،در کارگاه‌های‌ تاریک‌ و نمور‌ فرش بافی با زردی گـرائید، لکـن سر پنجه‌های نقش آفرینشان، پایـان هـنر را با هارمونی چشم‌نواز نخ‌ و ‌‌رنگ‌ وگره به منصه ظهور نشاند تا داوران هنر و صنعت‌ قالی ایران اعتراف‌ کنند‌ که‌«... شـاهکار قـالی‌های ایران قالی کرمان اسـت. طـرح و انتخاب رنگ‌ در این‌ قالی‌ها به حد اعجاز زیب و خیال‌انگیز است. در قالی کرمان را‌ به ندرت‌ می‌توان از‌ نظر‌ رنگ با یکدیگر شبیه دانست.رنگهای انتخاب شده‌ا ی‌ که هنرمندان قالیباف و طراح کرمانی کـنار هـم قرار می‌دهند و طرحی‌ که با این رنگ ها ساخته می‌شود کمتر می‌توان از آنها خرده گرفت و یا‌ بهتر از آن را انتخاب نمود».
اما اکنون دیر زمانی است که با پایان زندگی اکثر بافندگان فـرش، ایـن هنرمندان بـی‌نام و نشان صنعت قالی کرمان،معدود تجار بزرگی‌ چون مصطفی کمال‌، شهرت‌ جهانی قالی کرمان به یادها و خـاطره‌ها پیوسته و این میراث ارزشمند ملی، در زوالی‌
(صفحه 56)
ناباورانه‌، آرزوی‌ آن روزی را بر دل شیفتگان این هنر گذاشته که بـاز ‌ ‌هـم از فرش کرمان این‌گونه تعریف شود: «هیچ متاعی با قالی کرمانی‌ که از پشم یـا ابـریشم بـافته‌ می‌شود‌ و از لحاظ نفاست و ظرافت و رنگ‌آمیزی فوق العاده اعلا و ممتاز است نمی‌تواند رقابت کند و این‌ صـنعت بطور قطع از نفیس‌ترین صنایع ظریفه‌ای است که در دنیا بوجود آمده و بدون اغراق‌ یـک‌ پارچه‌ قالی کرمان هـر قـسم قالی‌ دیگری‌ را‌ تحت الشعاع قرار می‌دهند».

اطلاعات منبع:
گنجینه اسناد
مولف: بابک افشار
بهار و تابستان 1380 - شماره 41 و 42
صفحات نقل شده: (از صفحه 50 تا 56)


این فایل دارای تصاویر است برای دسترسی به فایل تصاویر می توانید نسخه pdf آن را دانلود نمایید.
دانلود مقاله

ادامه مطلب

یادنگار طراحان فرش کرمان

یادنگار طراحان فرش کرمان


یادنگار طراحان فرش کرمان



علی صاحب الزمانی و حسن صوتی یکی از طرحهای قدیمی کرمان را معرفی می کنند. تصویر علی صوتی بر دیوار کارگاه دیده می شود.

این تصویر و فضای تاریک کارگاه نمودار کاملی از انحطاط و درماندگی هنری است که روزی مایه فخر و مباهات قالیهای کرمان بود.


منبع عکس:کتاب طراحان بزرگ فرش ایران/مولف: شیرین صوراسرافیل/انتشارات پیکان/چاپ دوم 1381/صفحه 338

ادامه مطلب

استاد حسن خان شاهرخی

استاد حسن خان شاهرخی

حسن خان شاهرخی

حسن خان پسر محسن خان شاهرخی و شاگرد وی بود. معلوم و استاد دوم نقاشان قالی کرمان است. وی بیش از هزار نقش قالی ابداع کرد که بدبختانه بیش از 50 نقش از وی باقی نمانده است. طرح چهره بافی و تصویری برای فرش کرمان توسط حسن خان شاهرخی در سال 1900 میلادی ابداع و طراحی شد.


منبع:واعظی،حمیده،طرح ها و نقوش فرش دستباف کرمان،کرمان،انتشارات خدمات فرهنگی کرمان،1386،صفحه 39

ادامه مطلب

استاد حسین کرمانی

استاد حسین کرمانی


از جمله بافندگان طراز اولی است که بیشتر به بافت قالیچه های لچک ترنج به سبک کلاسیک همراه با برگ و گل اسلیمی گلدار و گلدانی مبادرت می نموده است. در سال 1277 یک فرش با 45 گره در 10 سانتیمتر و دسته های گل سرخ در داخل گلدان هایی به اشکال مختلف تمام فرش را زینت بخشیده، به نحوی که تنوع در ارائه شکل گلدان ها، قالی را از یکنواختی بیرون آورده است. این قالی از جمله قدیمی ترین قالی های کرمان محسوب می شود که توسط استاد حسین کرمانی طراحی شده بود. یکی دیگر از طرح های شیخ حسین کرمانی ترسیم لوزی هایی است که داخل آن گل و برگ بوده است. طرح پنج ترنج با گل های رز در سال 1301 توسط حسین کرمانی طراحی شد.


منبع:واعظی،حمیده،طرح ها و نقوش فرش دستباف کرمان،کرمان،انتشارات خدمات فرهنگی کرمان،1386،صفحه38

ادامه مطلب

استاد عباس نژاد کمالی راوری

استاد عباس نژاد کمالی راوری


استاد "عباس نژاد کمالی راوری" از پیشکسوتان رنگرزی ایران است که در سال 1313 در راور کرمان دیده به جهان گشود.

خانواده کمالی کشاورز بودند وی نیز دوران نوجوانی را در کنار تحصیل با کشاورزی گذراند و اندک اندک در چند سفر به مشهد و کرمان فعالیت‌های تجاری محدودی را در زمینه نخ و پشم آغاز کرد. زنده یاد استاد علیرضا یزدان پناه از قضای روزگار یکی از مشتریان استاد عباس‌نژاد می‌شود و از این مرحله به بعد سرنوشت وی دگرگون می‌شود.

استاد یزدان پناه در آغاز شاگرد خود را به برپایی چند دار قالی ترغیب می‌کند و خود وظیفه رنگ‌آمیزی خامه ها را برعهده می‌گیرد و کم‌کم با بروز استعدادهای شاگرد و گسترش حجم کار، رنگرزی نیز به شاگرد واگذار می‌شود.

عباس نژاد با بهره‌گیری از دانشی که فراگرفته و با استفاده از ابتکارهای ذوقی خود، نیازهای کارگاه را به خوبی برآورده می‌سازد و به تدریج مورد مراجعه دیگر تولیدکنندگان فرش نیز قرار می‌گیرد.

دست تقدیر دیگر بار وی را با فرزانه‌ای دیگر به نام استاد "حبیب ا... کمال زاده" که از طراحان بنام کرمان بود آشنا می‌کند و از اندوخته‌های این استاد نیز بهره بسیار می‌برد.

استاد در سال 1340 به مشهد مقدس مهاجرت می‌کند و در کارگاه‌های رنگرزی متعددی مشغول کار می‌شود و چنان شهرتی می‌یابد که با گشایش شرکت فرش آستان قدس رضوی از وی به عنوان استاد کارگاه رنگرزی دعوت به کار می‌کنند. استاد می پذیرد و سال‌ها در این کسوت به فعالیت می‌پردازد.

مرکز ملی فرش ایران طی آیینی که در روز شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 برگزار کرد از این استاد پیشکسوت رنگرزی در کنار برخی دیگر از هنرمندان این عرصه تجلیل کرد.



نویسنده: سعید یزدی زاده راوری،هزار و یک سند،کرمان،5/9/1392

ادامه مطلب

در کنار احمد رستگاری طراح معاصر فرش راور

در کنار احمد رستگاری طراح معاصر فرش راور

احمد رستگاری

هر چند ز روی کریــمان خجلیم
غم نیست که پرورده ی این آب و گلیم
در روی زمین نیست چو کرمان جایی
کرمان دل عالم است و ما همه اهل دلیم
در روزگاری که بسیاری از سنت های حسنه گذشته،به دلایلی از جمله مشلغه های روزمره رو به فراموشی نهاده به وفوورشاهد آن هستیم که بسیاری از شخصیت های برجسته پس از مرگشان آنچنان شناخته و قابل تکریم می شوند که انگار در روزگار حیاتشان اینگونه شایسته تکریم نبوده اند.و بی شک اگر روند دنیا به ادامه حیات آنان مقدر بود هرگز چنین شناختی از آنان صورت نمی گرفت و اینگونه شناخته نمی شدند. ومتاسفانه سنت های حسنه امروزی ما در مورد این افراد بعد از مرگ آنان به کار گرفته می شود.که این موضوع در جای خود بسیار جای سوال دارد.
اما در دیار و استان ما بسیاری از اینگونه افراد بزرگ اما گمنام را،همان مردم ساده ای تشکیل می دهند که از محله های قدیم کرمان چون محله گودال وخواجه خضر و مشتاق تا دهستان های دوردستی چون پاریز برخاسته اند.و در عرصه علم و فرهنگ و هنر درخشیده اند.
یکی از این شخصیت ها که امروزه به چنین سرنوشتی دچار است و با وجود توانایی های بالا کمتر شناخته شده، احمد رستگاری از طراحان معاصر فرش راور است که از نسل سوم طراحان کرمانی به شمار می رود و توانسته در اولین جشنواره طرح ونقش فرش دستباف جنوب شرق کشور که به همت سازمان صنعت معدن وتجارت استان کرمان در خرداد ماه 92برگزار شد رتبه دوم رشته رنگ آمیزی ونقطه گذاری کلاسیک نقشه فرش را بدست آورد.به همین بهانه فرصتی دست داد و ساعتی در کنار این هنر مند و راوری اهل دل بودیم.
وی در ابتدا از خود و خانواده اش گفت و اینکه درسال1318خورشیدی در راور به دنیا آمده و پدرش علی رستگاری از تولید کنندگان سرشناس فرش راور بوده و او از کودکی در کارگاه پدرش به عنوان نقش خوان فعالیت می کرده و از همان ایام شوق وذوق نقاشی را در سر داشته است و در کنار آن نیز تحصیل را در مدرسه اکابر فرا گرفته واز 14سالگی شعر سرودن را نیز آغاز کرده و تا امروزحدود شش هزار بیت سروده است.
استاد رستگاری در ادامه از نوجوانی اش گفت و تعریف کرد که در نوجوانی به ناگهان دچار پا درد شدید و عدم توانایی در راه رفتن می شود وپس از اینکه در منطقه راور موفق به درمان او نمی شوند به کرمان منتقل می شود وبه مدت100 روز در بیمارستان شاه ومدتی هم در بیمارستان ارجمند کرمان بستری می شود ولی هرگز به طور کامل مداوا نمی شود و تا به امروز یادگار آن روزها را به همراه خود دارد.
او در ادامه تعریف کرد که در ابتدای کار،طراحی فرش را از کسی نیاموخت وپس از اینکه به طور حرفه ای در طراحی فرش وارد شد تنها به مدت سه ماه نزد استاد عباس نژاد سروری از طراحان بنام کرمان به شاگردی می پردازد وپس از آن به راور برگشته و در کار طراحی فرش به فعالیت می پردازد و حتی در برهه ای از زمان تنها طراح فعال و خلاق فرش در منطقه راور می شود.
او در ادامه کمی هم از اوضاع نابسمان مدیریت در فرش کرمان و راور هم گلایه کرد به ضربه های آن بر بازار حرفه ی طراحی فرش اشاره کرد وگفت که تا سال1372به طور متناوب وجدی به کار طراحی فرش فعالیت داشته اما از آن ایام با ورود فراگیر دستگاه های چاپ رنگی به بازار ،حقوق او نیز مانند سایر طراحان کرمان نقض شد و او نیز به ناچار دست از کار به صورت حرفه ای کشید وپس از آن تنها برای دوستان وآشنایان وگاهی هم دل خویش طراحی می کند.
او در ادامه از سبک های و روش های کارش گفت و اشاره کرد که تقریبا در تمامی سبک ها و طرح های فرش کرمان کار کرده و در این زمینه نیز دارای شاگردانی بوده است. همچنین ادامه داد که در تمام دوران فعالیت حرفه ای خود تنها برای مردم عادی کار کرده وهرگز با شرکت های مرتبط با فرش فعالیت نکرده است.
او همچنین اشاره کرد که از همان ابتدای طراحی در کار بافت فرش هم فعالیت داشته وبه طبع آن مدتی هم به حرفه رنگرزی پرداخته است.و خوشبختانه امروز با حدود74سال سن با شادابی کامل درپشت دار قالی به کار بافندگی مشغول است.در اینجا بود که به واقع فهمیدم اساتید واقعی و کارشناسان خبره فرش را باید از بین همین گونه افراد و در کنج همین کارخانه های قدیمی فرش پیدا کرد .
استاد رستگاری در پایان کمی از خاطرات خود و تولید کنندگان قدیم فرش در راور برایم تعریف کرد.که بسیار شنیدنی وجالب بود.
بیش دو ساعت می شد که با سوالاتم استاد را به حرف گرفته بودم وقتی به خودم امدم دیگر دلم نیامد بیش از این استاد را خسته کنم وبه ناچار خطی بر روی دیگر سوالاتم کشیدم وبه امید دیداری دیگر از استاد احمد رستگاری خداحافظی کردم.
راستش احمد رستگاری راوری را نمونه ای از اهالی فراموش شده هنر دیدم که کمتر مورد توجه این جامعه قرار گرفته و بی شک همانند استاد در این جامعه بسیار داریم که چنین فراموش شده اند.و بی شک لایق هزاران بار تجلیل می باشند. چون به قول معروف "آفتاب بر آن دست بوسه می زند که این چنین،روشنای هنر را به تاریخ سپرد..."


نویسنده: سعید یزدیزاده راوری

ادامه مطلب

عباس خان نخعی - یاورخان

عباس خان نخعی - یاورخان

عباس خان نخعی

مرحوم عباس خان نخعی یا "یاور " یکی از فرماندهان نظامی راور و از بزرگان صنعت فرش دستباف ایران وکرمان به شمار می رود.او در راور به قدرت رسید و پس از آن دست به اقدامات موثری در این ناحیه زد که تعدادی از آثار او هنوز به صورت آثار تاریخی برجای مانده است.

او در زمینه تولید فرش نیز در راور فعالیت می کرد و پس از کناره گیری از امور نظامی در روستای خیرآباد ساکن گردید وبیشتر هم خود را صرف توسعه قالیبافی وکشاورزی نمود.

او در زمینه تولید فرش همواره با اربابان بزرگ منطقه کرمان درگیر بود.وبرای اینکه قالی هایش شاخص باشند در حاشیه هریک از قالی ها نام خیرآباد راور را می بافت تا یک علامت مشخه برای قالی ها او باشد.وی تا پایان عمر در کار تولید فرش فعال بوده است.و در سال1315بر اثر سانحه رانندگی به هنگام بازگشت به راور در حوالی رفسنجان در گذشت.


نویسنده: سعید یزدیزاده راوری

ادامه مطلب