سمبولیسم در طرح های قالی ایران

بحث سمبولیسم در طرح های قالی ایرانی مساله ای است که خیلی از پژوهشگران حوزه فرش دستباف بدان پرداخته اند. شاید قدیمیترین نمونه را بتوان به سسیل ادواردز نسبت داد که در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 59)
سمبولیسم در طرحهای ایرانی

دانشجویان رشته هنرهای مشرق زمین اغلب به سمبولیسم در طرحهای قالی ایران اشاره کرده و آن را مورد توجه قرار داده اند. این افراد معتقدند که نقوش و اشکالی که در طرحهای قالی ایران مشاهده می گردد هر یک نماینده یک نظریه و یا نوعی زندگی و وجود است.
به عقیده من در مورد قالی هایی که در شهرها تهیه می شود این نظریه را باید با قید احتیاط تلقی کرد. زیرا ایرانیان مردم هنرمندی هستند که طرح را به خاطر خود آن در نظر می گیرند مثلا اگر طرح یک درخت خوب کشیده شود همان بر ایشان اهمیت دارد و به خودی خود آنها را راضی می کند چنانچه آنچ

(صفحه 60)
را «درخت زندگی» بنامند مانند آن است که یک نوع مفهوم ساختگی به آن داده باشند.
نقوش و اشکال طرحهای ایرانی یا واقعی است مثل درخت، برگ، گل، دسته گل، پرنده، حیوان و گلدان و غیره و یا اشکالی است که از منابع خارجی مثل منابع چینی یا عربی اقتباس کرده اند. ایرانیان این نقوش را با اشکال هندسی و خطوط منحنی ترکیب کرده و طرحهایی به وجود آورده اند. آوردن نگاره های مارپیح و یا پرندگان بهشتی در این طرحها نباید این توهم را در بیننده ایجاد کند که طراحان ایرانی که این اشکال را از کشورهای بیگانه اقتباس کرده و به خود اختصاص داده اند مانند مردم کشور اصلی، برای آنها مفهوم عرفانی قائل اند. ایرانیان به این جهت این نقوش را اقتباس کرده اند که مورد توجه و علاقه شان قرار گرفته است. هدف اصلی آنها ایجاد لذت به وسیله قرینه سازی و زیبایی است نه بیش. در طی سالهایی که در ایران اقامت داشتم هرگز نشنیدم اشاره ای به سمبولیسم در طراحی قالی ایران شده باشد.
با این همه عده ای از نویسندگان اصرار دارند به بعضی از نقوش که در قالیچه های عشایری دیده می شود جنبه عارفانه بدهند. بدیهی است که چندین قرن قبل که این اشکال هندسی و زینتی ابداع گردید، معنی و مفهومی داشته است، ولی ربط دادن آنها با عقاید صوفیانه مورد تردید است، بلکه احتمال دارد افرادی که نسخه اصلی این نقوش را به وجود آوردند هدفشان نشان دادن حیوانات و پرندگان و گیاهان و اشياء معمولی بوده و اینها طی قرون و اعصار طوری تغییر پیدا کرده و اصالت خود

(صفحه 61)
را از دست داده اند که شناخته نمی شوند. قالیچه های خطه فارس مخصوصا از این لحاظ از غنای سرشاری برخوردار است. هنگامی که در شیراز اقامت داشتم کوشش کرده برای طرحهای جالب توجه قالیهای آن خطه مفهومی پیدا کنم. ولی موفق نگردیدم.
دوستم پروفسور مینورسکی صورتی از علائم و نشانهای بیست و چهار طایفه از طوایف ترک غز را که در قرن یازدهم بر ایران غلبه کردند در اختیار من گذاشت و امیدوار بودم بعضی از این نشانها را در قالیچه های بافت عشایر افشار و قشقایی و یا طوايف ترک نِژاد دیگر مشاهده نمایم، ولی با کمال تأسف باید اظهار کنم که این بار نیز توفیق نصیب من نگردید.
بنا براین معتقدم که راجع به این قبیل مطالب باید با احتیاط اظهار نظر کرد. در هر یک از این ایلات هنگامی که زن قالیباف پشت دستگاه بافندگی خود خم گردیده و مشغول بافتن است از آنچه که می بیند بیشتر الهام می گیرد تا از آنچه که می اندیشد (چنانچه اساسا اندیشه ای داشته باشد).


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 59 تا 61

ادامه مطلب