فرش کرمان با امضای برادران کاستلی(قاسطلی)

نیرکو کاستلی از خانواده ای متمکن و‌ثروتمند ایتالیایی بود و اعضای خانواده وی در استانبول به بانکداری و بازرگانی اشتغال داشتند.
او به تجارت قالی ایران علاقه مند شد و در اواخر قرن ۱۹ میلادی تجارت خود را تحت عنوان(نیرکو کاستلی و برادران) در تبریز و نیویورک آغاز کرد و نیز شرکت برادران کاستلی به سال۱۳۲۸ه.ق/۱۹۰۹م در کرمان گشایش یافت.

فرش کرمان با امضای برادران کاستلی(قاسطلی)



فرش کرمان با امضای برادران کاستلی(قاسطلی)

تصویر برگرفته از سایت clarmont rug company.com

نویسنده: مهسا احمدی
اینستاگرام:
@m_aa_hsa_carpet.designer

ادامه مطلب

گذری بر زندگی‌ میرزا مصطفی کمال سـلطان‌ تجارت‌ فرش کرمان

سلطان تجارت فرش کرمان (گذری بر زندگی میرزا مصطفی کمال)
مصطفی کمال
(صفحه 50)
اگرچه‌ مـرحوم‌ مـحمد‌ ارجـمند کرمانی با ارائه قالیهای‌ منحصربه فرد خود به بازارهای جهانی،عنوان پرافتخار «سلطان فرش»را‌ از بین تمامی قـالیبافان مشهور ایران،به‌ خود اختصاص داد و فرش کرمان را‌ از حیث کیفیت،شهره‌‌ خاص‌ و عام نـمود،لکن شهر کرمان سـلطان فـرش‌ دیگری هم داشت که با عرضه‌ گسترده قالی‌ کرمان به خارج از کشور،با صدور قالیهای نفیس خود‌،نام‌ کرمان را از شرقی‌ترین کشور دنیا یعنی چین تا غـربی‌ترین قاره کره خاکی یعنی آمریکا،پرآوازه ساخته‌ بود؛ و او کسی نبود جز مرحوم میرزا مصطفی کمال که‌ بی‌شک پرداختن به‌ خلاصه‌ ایی‌ از زندگی و فعالیت‌های‌ تجاری این انسان موفق برای مردم فرهنگ دوست‌ میهنمان خـالی از لطـف نخواهد بود.
(صفحه 52)
(1880) میلادی برابر با (1260 شمسی)، در عثمانی(ترکیه امروزی) بدنیا آمـد،لکـن در دوران کودکی،به دلیل کشتار ارامنه این کشور که در‌ سال‌‌ 1311 هجری قمری برابر با 1272 هجری شمسی توسط سلطان عبد الحمید، پادشاه وقت عثمانی صورت گرفت، وی به رغم مهاجرت تمامی‌ بـستگانش بـه آمریکا، به اتفاق چند تن‌ از‌ خویشان‌ خود به ایران پناه آورد‌ و در‌ کالج‌ اصفهان مشغول به تحصیل شد.ب عد از پایان تحصیلات و درست در عنفوان جوانی به دلایل نامعلومی به کرمان کوچ کـرد و از‌ ایـن‌ تـاریخ‌ تا پایان عمر در این شـهر سـاکن گـردید‌.
در‌ کرمان سرنوشت برای او چنین درنظر داشت که با زن مؤمنه‌ای‌ از خانواده‌ای اصیل روبرو شود که در فاصله‌ شش‌ سال‌ زندگی مشترک، سه فـرزند بـه نـام‌های نصرت، شکوت و امیر برای‌ او به ارمغان آورد، لکن قـضا را بـراین بود که مصطفی کمال، همسر کاردان خود را،بعد از‌ بدنیا‌ آمدن‌ سومین فرزند خود، در عین جوانی از دست بدهد، ولی‌ عـلی‌رغم‌ بـرخوردار‌ شـدن از ثروت و مکنت فراوان، تا پایان عمر،همواره‌ با شانه خـالی کردن از ازدواج مجدد‌، به‌ این‌ زن کرمانی وفادار بماند.
اما آنچه که لیاقت و شایستگی مصطفی کمال را‌ به‌ اثبات‌ می‌رساند، ایـن اسـت کـه وی در منطقه‌ای توانست خود را به عنوان یکی از‌ صاحبان‌‌ بزرگ‌ صنعت قالیبافی مـطرح نـماید، که سابقه فرش مرغوب و بادوامش‌ به قول نویسنده کتاب«هنر‌ و صنعت‌ قالی در ایران» به «قبل از دوران صـفویه» بـرمی‌گردد،شهری که در زمان‌ این‌ سلسله‌ نیز،یکی از مراکز
(صفحه 53)
بزرگ قالیبافی ایران محسوب مـی‌شد.
بـهر حـال‌ میرزا‌ مصطفی‌ کمال را بایستی یکی از قالیبافانی دانست که‌ در توسعه صنعت فرش کرمان و اشاعه شـهرت‌ و مـعروفیت‌ آن به خارج‌ از کشور،نقش به سزایی داشته و محقق بزرگی چون‌ سیسیل‌‌ ادواردز‌، نویسنده کـناب «قـالی ایـران»را براین عقیده واداشته که «در فاصله سالهای 1922 تا 1929‌ میلادی‌» ،صنعت‌ قالیبافی کرمان،هم از لحاظ کـمیت و هـم از حیث کیفیت، به عالی‌ترین‌ مدارج‌ ترقی و تعالی‌ رسید، به‌ طوری که در حدود 5000 دستگاه بـافندگی در آن اشـتغال‌ داشـت‌.
با تطبیق‌ نمودن‌ سالهایی که نگارنده‌ کتاب قالی ایران،از آن به عنوان عالیترین مدارج‌ ترقی قـالی کـرمان یاد کرده، با تاریخ‌‌ هجری‌ شمسی‌ (1922 تا 1929 میلادی برابر با 1301‌ تا‌ 1308 شـمسی)، درمـی‌یابیم کـه وی درست زمانی را دوران تعالی قالی کرمان دانسته‌ که‌‌ کارگاه‌های قالیبافی مصطفی کمال، در‌ شهر‌ کرمان، تولیدات‌ مـرغوب‌‌ خـود‌ را در عـدل‌بندی‌های انبوه، به وسیله‌ شتر‌ به بندرعباس و از آنجا از طریق کشتی، روانه بندر نـیویورک در کـشور‌ آمریکا‌ می‌ساخته است؛ که‌ همین تجارت انبوه‌ و صادرات بی‌وقفه فرشهای مصطفی‌ کمال‌ به‌ خارج از کشور، بـالاخص‌ آمـریکا‌ بود که موجب گردید در همین زمان‌ یا در آغاز قرن بیستم،قالی‌ کـرمان‌ را سـراسر جهان آن روز‌ بشناسند‌ و کرمان‌ یکی از بزرگترین‌ مراکز‌ قـالیبافی جـهان نـام بگیرد‌.
با‌ استناد به اسناد و مدارک مـوجود در سـازمان اسناد ملی کرمان، چنین درمی‌یابیم که مصطفی‌ کمال‌،مدتی قبل از سال 1290 هجری‌‌ شـمسی‌،در کـرمان‌ اقدام‌ به‌ راه اندازی کارگاه‌های‌ قـالیبافی‌ نـمود و با گـذشت زمـان‌ بـه گسترش‌
(صفحه 54)
و تـوسعه آنها همت‌ گمارد‌ و موفق شد در مدت اندکی، شرکت‌ قالیبافی‌ بزرگی‌ را‌ با‌ عـنوان«طـاوشانجیان» راه‌ اندازی‌ کند و توجه تجار بـزرگ فرش دنیا را به خـود جـلب نماید، به‌طوری که تبادلات تـجاری وی با‌ جفرسون‌ آمریکایی، یکی از بزرگترین تجار فرش دنیا‌، برای‌ او‌ در‌ کشور‌ آمریکا‌، آن‌چنان مـعروفیتی بـه همراه‌ آورد که بندر نیویورک، کـشتی مـسافربری عـظیم‌ نورماندی را پانزده دقـیقه بـه خاطر تاخیر وی از حرکت بـازداشتند تـا این بافنده و تاجر فرش های‌ سحرآمیز کرمان،از رجعت به‌ سمت شهر کوچک خود باز نماند چـرا کـه به عقیده سیسل ادواردز،اگرچه «کرمان شـهری اسـت‌ با بـناهای خـشت و گـلی که مقداری از آن نیز ویـران‌‌ شده‌ است...و به هیچ‌ وجه شهری برجسته و قابل‌ ملاحظه به شمار نمی‌رود، با این همه نـام آن در سـراسر جهان شهرت دارد زیرا بهترین نوع قـالی تـوسط مـردم ایـن‌ شـهر بافته‌ می‌شود‌».
و امـروز مـا شاهدیم که مردم کرمان از مردان خلاق و پرتلاشی چون مرحوم مصطفی کمال به عنوان یکی از کسانی کـه مـوجبات شـکوه و شهرت‌ جهانی‌ قالی کرمان‌ را فراهم آوردند‌ و بـا‌ هـنر مـنحصربه‌ فرد خـود،بـر لوح زریـن‌ افتخارات بی‌شمار مردم این دیار، نقش‌ونگاری‌ جادوئی پدید آوردند، به نیکی یاد می‌کنند، لکن، این پایان‌ حکایت قالی‌ کرمان‌ نیست، چرا که محققان‌ و متخصصان‌‌ بزرگ قالی دنـیا براین عقیده‌اند که «نفیس‌ترین و ظریف‌ترین قالی ایران یا بهتر بگوئیم قالی دنیا در شهر کرمان تهیه می‌شود...به این ترتیب می‌توان با اطمینان خاطر، نشان افتخار را‌ به‌ قالیبافان کرمان اعطا کـرد».
و بـالاخره مصطفی کمال،یکی از جمله قالیبافان و تجار معروف فرش کرمان در سال 1330 در تهران دارفانی را وداع گفت‌ و در جوار حرم مطهر حضرت عبد‌ العظیم‌ به خاک‌ سپرده شد.
اما سزاوار است تا از بافندگان فـرش، ایـن هنرمندان بی‌نام و نشان صنعت قالی کرمان نیز‌ یادی به میان آوریم، همانان که رنگ سرخ‌ جبینشان،در کارگاه‌های‌ تاریک‌ و نمور‌ فرش بافی با زردی گـرائید، لکـن سر پنجه‌های نقش آفرینشان، پایـان هـنر را با هارمونی چشم‌نواز نخ‌ و ‌‌رنگ‌ وگره به منصه ظهور نشاند تا داوران هنر و صنعت‌ قالی ایران اعتراف‌ کنند‌ که‌«... شـاهکار قـالی‌های ایران قالی کرمان اسـت. طـرح و انتخاب رنگ‌ در این‌ قالی‌ها به حد اعجاز زیب و خیال‌انگیز است. در قالی کرمان را‌ به ندرت‌ می‌توان از‌ نظر‌ رنگ با یکدیگر شبیه دانست.رنگهای انتخاب شده‌ا ی‌ که هنرمندان قالیباف و طراح کرمانی کـنار هـم قرار می‌دهند و طرحی‌ که با این رنگ ها ساخته می‌شود کمتر می‌توان از آنها خرده گرفت و یا‌ بهتر از آن را انتخاب نمود».
اما اکنون دیر زمانی است که با پایان زندگی اکثر بافندگان فـرش، ایـن هنرمندان بـی‌نام و نشان صنعت قالی کرمان،معدود تجار بزرگی‌ چون مصطفی کمال‌، شهرت‌ جهانی قالی کرمان به یادها و خـاطره‌ها پیوسته و این میراث ارزشمند ملی، در زوالی‌
(صفحه 56)
ناباورانه‌، آرزوی‌ آن روزی را بر دل شیفتگان این هنر گذاشته که بـاز ‌ ‌هـم از فرش کرمان این‌گونه تعریف شود: «هیچ متاعی با قالی کرمانی‌ که از پشم یـا ابـریشم بـافته‌ می‌شود‌ و از لحاظ نفاست و ظرافت و رنگ‌آمیزی فوق العاده اعلا و ممتاز است نمی‌تواند رقابت کند و این‌ صـنعت بطور قطع از نفیس‌ترین صنایع ظریفه‌ای است که در دنیا بوجود آمده و بدون اغراق‌ یـک‌ پارچه‌ قالی کرمان هـر قـسم قالی‌ دیگری‌ را‌ تحت الشعاع قرار می‌دهند».

اطلاعات منبع:
گنجینه اسناد
مولف: بابک افشار
بهار و تابستان 1380 - شماره 41 و 42
صفحات نقل شده: (از صفحه 50 تا 56)


این فایل دارای تصاویر است برای دسترسی به فایل تصاویر می توانید نسخه pdf آن را دانلود نمایید.
دانلود مقاله

ادامه مطلب

هنرمندان بزرگ فرش ایران

هنرمندان فرش ایران، نه همین نقش پردازی های پیچیده، بلکه تجسم مندی نگاره های «نقش عجب» را با رنگی از ذهنیت انسان بر آمده و در تار و پود قالی گره خورده است با عشق به مبدأ هستی، بدون ذکر نام و نشانی از خود، بافته اند. آنان بیرون از نسبت های حسی، حقیقتی را جاودانه القا کرده اند که از امور انتزاعی و مجرد مایه می گیرد. این نقش های بدیع یک تفنن نیست بلکه بیان «وحدت» است از تحویل «کثرت» در انواع گونه گون نقش های سنتی چون اسلیمی، سرو، ترنج، محراب، محرومات، بندی، افشان، باغ، درخت و شاخه و برگ ها - که هریک از آنها در طبیعت وجود دارد- می توان دید. روستاییان هنرمند قالی ایران نیز مانند کودکی، واقعیت عینی جهان را حس می کنند. ژان بوهو، استاد هنرهای زیبا و هنرمند بزرگ فرانسه می گوید:
در دوران نقاشی ایران، تعبیر رویایی است که نقاشان امروز اروپا، آرزوی رسیدن بدان را در سر می پرورند، چرا که آنان از قیود، هرنوع خطایی که ناشی از القاء حواس آدمی است آزادند، همانند با کودک، جهان آنان واقعی تر از واقعیت قرار دادی نقاشان غرب است .... از این رو نقاشانی همانند بابراک، مناظر طبیعت را می خواهند با چشم یک کودک بنگرند...
بی هیچ گفت و گو، قالیبافان و طراحان فرش، گمنام ترین و در عین حال کوشاترین هنرمندان جهانند. بحث بی کم و کاست درباره تعداد نام آوران و هنرمندان قالی ایران، در گذشته و حال، امکان پذیر نیست و محتاج یک سرشماری آماری از کلیه شهرها و آبادی های کشور است. این کتاب سعی کرده است تا در چند منطقه قالی بافی، نام افرادی را که بر سر زبان هاست ثبت کند. با اقرار و اذعان به این که ممکن است از قلم افتاده باشد. در ثانی، نام های آمده بدون تقدم و تأخر است. یاد هنرمندان در این کتاب، درودی است به همه آنان و هنرمندان دیگر فرش، در هر کوی و برزن، به همه استادان و فن آوران این هنر متعالی، هرجا که دار قالی بافی برپاست، در هر شهر و روستا و چادر عشایری.
منطقه اصفهان اصفهان مهد هنر ایران به ویژه، قرن دهم و یازدهم، در شکوفایی هنر قالی ایران تأثیر عمده داشته است. با تأسیس هنرستان اصفهان در سال ۱۳۱۵ شمسی، هنرمندان نام آوری پرورش یافتند. هنرمند نامی قالی ایران، عیسی بهادری رئیس هنرستان اصفهان و شاگرد پرآوازه اش استاد محمود فرشچیان در شمار هنرمندان این منطقه هستند. طراحان قالی اصفهان عبارتند از: احمد ارچنگ، رشتیان، رضا شاکری، کرباسیون، احمد شکرایی، اصغر بیات، حسین مصورالملکی، حاج میرزا امامی، روح الله مینائیان، احمد کوشش، جعفرقلی دادخواه، رحمت الله شادمان، اکبر مهدی یی، عباس ملکی و اصغر رسولی از استادان مینیاتور این استان، عباسقلی پورصفا، محمود فرشچیان، جواد رستم شیرازی، هوشنگ جری زاده، محمدعلی زاویه، هادی تجویدی، علی کریمی، مهدی تجویدی، ابوطالب مقیمی و الطافی را باید نام برد. در اصفهان، دو خانواده حقیقی و صیرفیان در کار فرش اشتغال دارند که بسیار مشهور و نام آورند. استادکار بافنده، یدالله صفدرزاده حقیقی و مهدی حسینی و استاد غلامعلی حقیقی و صادق صیرفیان از تولیدکنندگان نام آور فرش اصفهان هستند.
منطقه آذربایجان آذربایجان به ویژه، شهر تبریز هنرمندان بزرگی را در زمینه قالی ایران پرورش داده است. رسام ارژنگی، میر منصور و عبدالله باقری از نام آوران مدرسه صنایع مستظرفه تبریز بودند. حسین طاهر زاده بهزاد، سیدابوالفتح زیدی لطیفی مشهور به استاد رسام عربزاده (که بعدها مقیم تهران شد)، غلامحسین صدیق اسکندانی، احمد عماد، مجید حسینی، حبيب الله امین افشار، داریوش امین افشار، میرزا تقی خیابانی، ابوالحسن و غلامحسین خیابانی، عباسعلی اعلاباف، اکبر برگی، قلی نامی، محمدحسن نجف زاده معروف به «بنام تبریزی»، اما قانی، جعفر پاکدست سردرودی (مقیم تهران) و رضایی از طراحان معروف آذربایجان هستند. از استادکاران بافنده نیز، نظامی دوست، عالی نسب، اعلاباف، خوبانفر و عظيما هستند که نامشان بر سر زبان هاست. در این منطقه، کارگاه قالی بافی شرکت نساجی تبریز به مدیریت مهندس هوشنگ فاخر در شمار کارگاه های ممتاز این استان است.
منطقه کرمان شاید کرمان بیشترین طراحان سنتی فرش را به جامعه هنری ایران عرضه کرده باشد. محسن خان معلم اول و پسرش حسن خان معلم دوم از نقاشان کرمان بودند. از شاگردان حسن خان می توان به زمان خان میرحسینی و شیخ رمضان میر سیرجانی اشاره کرد. از طراحان دیگر، استاد کاظم، احمد خان، احمد علی خان کربلایی، اکبر فدایی، کاشی نقاش، حاج محمدجعفر عزیزالله بهارستانی، رضا بهره مند، حسین رسولی راوری، محمد علی محدث زاده، محمدعلی شاهرخی، اکبر بهارستانی، عباس سروری، احمد کیوان و على صوتی را باید نام برد. ضمنا استادکاران بافنده که خود صاحب کارگاه بودند و تحولی در بافندگی قالی کرمان به وجود آورنده اند، عبارتند از: محمد ارجمند کرمانی، اصغر کارآموز، علی هنری و رشید فرخی از طراحان دیگر کرمان می توان به على صاحب الزمانی، احمد رسولی، احمد ایرانمنش، على ثمرخی، عبدالحسین میرسرجانی و اکبر دانشمند اشاره کرد.
منطقه کاشان کاشان هم مانند کرمان طراحان معروفی را به جامعه هنری و سنتی فرش ایران عرضه کرده است. در این منطقه، نام سید رضا صانعی، میرزا نصرالله صانعی (نقاش زاده)، جواد صانعی، علی صانعی، حاج حسن معینی، عشقی، میرزاعباس صنیعی، محمد صنیعی، رضا وفا، على اشرف کاشانی، مرتضی درویش کاظم، تفضلی، دبير الصنايع، خانواده افسری سید میرزا، محمد، امیر، نظام و عباس)، حسین تقدیسی، عباس محتشم زاده، کریم پور، معرفتی و کهکشانی بر سر زبان هاست. از تولیدکنندگان عمده، حاج محمد جعفر اصفهانیان، حاج ملاحسن محتشمی، محمود دبيرالصنايع، محمدحسن سمسار، حاج حسینعلی فرشچی، حاج مدیر علوی و حاج محمدعلی فرشچی و استاد حسین کاشی هستند. از استادان قدیم فرش در کاشان که در تاریخ فرشبافی از آنها یاد می شود، نام مقصود کاشانی و محتشم کاشانی به یادماندنی است. مرحوم حاج سیداحمد ثابت که سالیان متمادی مدیریت تولید شرکت فرش را به عهده داشته است از خبرگان فرش کاشان است.
منطقه قم حاج داود کلهر، على اولیایی، واقفی و عباس ملک.
منطقه اراک استاد عیسی بهادری (مقیم اصفهان)، عبدالکریم رفیعی و عشقی گلباز.
منطقه گنبدکاوس نیاز محمد نیازی (استاد فرش ترکمن).
منطقه همدان شهاب کوثری، موسوی، یحیی اسدی و اسحاق ایرانپور. از تولیدکنندگان عمده، حاج تقی وکیل ( معروف به ایرانی)، یوسف زنجانی، امیر باقر تبریزی، حاج تقی عراقچی، حاج هادی عراقچی، نوبری، میرزا آقا کشاورزی، حاج بالابهاری، میرزا نوبر خورکیان، سید یوسف اکرمی، خرم، رضوانجو، احمد و حسین ایروانی، اکبر منتظری، غفاری، ارشدی، عباسعلی تبریزی، خان احمدی، حاج اسدالله و عين الله فتحی را باید نام برد.
منطقه نائین حبیبیان نائینی
منطقه اردبیل اسدالله وثوقی.
منطقه تهران در تهران، مشهورترین نام که شهرداری تهران هم بنیادی به نام او برپا نموده است، استاد ابوالفتح رسام عربزاده است. نام این هنرمند پرآوازه آذربایجانی، از مرزهای ایران هم گذشته است. استاد ابوالحسن موسوی سیرت، و برادرش سیدابوالقاسم موسوی سیرت از استادان معروف تهران هستند. طراحان هنرمند دیگر عبارتند از: جعفر پاکدست سردرودی، عبدالله رضائیان، منصور تامسون، فرزان، اكبر عندلیب، حسن رضایی، محمد حسین ولی زاده ضیایی، حسین علی پور، محمدرضا عرب، ژرفی، اما قانی، مسگرها، رضایی، معصومه حسینی، مجید محمودی اکبری، داود دارایی، محمدجعفر محمد زاده، مسعود فراهانی، غلامحسین محمودی، حسن محمودی، ابوالفضل کریمی و عبدالمجید صادقی به این جمع هنرمند، باید استادان و هنرمندان دیگری که بیشتر در تهران بوده اند اضافه شوند از جمله استاد جمشید امینی، علی ابراهیمی، غلامحسین اسکندانی، عبدالکریم رفیعی، محمد حسین نقشه چی، اسدالله غفاری (انجدانی)، سیدحسین جاسبی، محمد پاشایی، ماشاء الله بهره مند، علی شادمانی، نعمت الهی، اسدالله دقیقی، مهدی ژرفی، مهدی حرافی، محمد درویش کاظم و رهبری. نام استاد حسین
طاهر زاده بهزاد را نباید فراموش کرد که سالها رئیس هنرستان عالی هنرهای ایرانی در تهران بود و بسیاری از هنرمندان فرش، مینیاتور و تذهیب از او بهره گرفتند.
منطقه خراسان عمواوغلی مشهورترین نام در منطقه خراسان است.
بی تردید، قالی های عمواوغلی در شمار بهترین قالی های زمان معاصر ایران است. عمواوغلی، صابر، خامنه ای، مخملباف، ششکلانی، حاج عبدل، قاضی خانی، غیوری، خدیوی، ارباب، کیانفر، حیدرپور، اخوی، سخاوتی، علوی، علی مدد، کشمیری، شیخ پو رنگی، زرینه، شوشتری، نادری و درخشی از استادکاران مشهد هستند. طراحان شهر عبارتند از: عبدالحمید صنعت نگار، محمد حسین فخرالواعظین مهدوی، سیدمحسن صانعی، حسن زرین کلک، علی اکبر طرحچی، احمد بهبودی، محمد حسن شهیدی، محمد شالبافان، اصغر زورمند، محمد حسینی، علی پور، مهدوی، برزگر، غیوری، جواهر قلم، مهدی یزدی، جواد ایرانی، غلامرضا شالچی، احمد معروفی، جعفر خرازی، احمد حسینی پورقانی و استاد احمد بهبودی که مسئولیت طراحی شرکت تولید فرش آستان قدس رضوی را بر عهده دارد. از شهرستان ها، نام استاد محمد زهرایی در بیرجند، استاد علی پور در کاشمر، عباس صدوقی در گناباد، فتحی در طبس، فکور در نیشابور بر سر زبان هاست.



کتاب منبع:فرش ایران/مولف: فضل الله حشمتی رضوی/ناشر: دفتر پژوهش های فرهنگی/سال نشر: پاییز1380 تهران چاپ دوم/ صفحات 93 الی 98

ادامه مطلب

استاد بزرگ فرش ایران غلامحسین اسکندانی

غلامحسین صدیق اسکندانی، به سال ۱۲۸۰ شمسی، در شهر تبریز، پا به عرصه وجود نهاد. از ابتدای طفولیت توجه وی به نقاشی سیاه قلم معطوف شد، و به چهره سازی و طبیعت نگاری دل بست. شاید بتوان گفت این ذوق سلیم و ظریف را از پدرش که در خوشنویسی شهرت داشت به ارث برده بود. دوره شباب او دنیایی از ذوق بود. وی همان طور که به بوم تابلو می نگریست، به موسیقی نیز عشق می ورزید، و از بین سازها، تار را نیکو می نواخت.
در ۱۸ سالگی به صنایع مستظرفه تبریز راه یافت، و از بین تمام رشته های هنری به تهیه نقشه قالی و تذهیب دلبستگی خاصی پیدا کرد و در آن سالها که در تبریز هنرجوی علاقمند و داوطلب در این رشته از هنر کمتر دیده می شد، او از کوشش و فعالیت غافل نشد.

اسکندانی در سال ۱۳۱۱. بعد از پایان دوره دوم - متوسطه، به تهران آمد و برای تکمیل اطلاعات هنری در هنرستان عالی هنرهای ایرانی که به نام اداره صنایع قديمه بود، به جمع سایر هنرمندان پیوست و در سال ۱۳۱۲ از طرف همان سازمان، به عزم مطالعه و کسب معلومات، به اصفهان مأموریت یافت. در این سفر آموزشی وی تحت نظر استاد حسین طاهرزاده بهزاد به مطالعه ابنیه کاشیکاری مشغول شد و به فرا گرفتن نقش های تزئینی و هندسی مساجد پر شکوه این دیار، مثل مسجد امام (مسجد شاه سابق) مسجد شیخ لطف الله، بناهای با شکوه عالی قاپو و چهل ستون و غیره که شاهکار هنر معماری مشرق زمین است توفيق یافت. در سالهای ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ ضمن تحصیل، به تعلیم هنرجویان نیز اشتغال داشت، و سرانجام در سال ۱۳۱۹ در رشته نقشه کشی و قالی و تذهیب، از هنرستان مذکور فارغ التحصیل شد.
اسکندانی در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۲ در هنرستانهای پسران و دختران وابسته به هنرهای زیبای کشور، با سمت استاد در طراحی و تذهیب به تعلیم هنرجویان با ذوق همت گماشت و در اوایل سال ۱۳۴۳ بازنشسته شد.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 441

ادامه مطلب

استاد فرش ایران مرحوم جمشید امینی

استاد جمشید امینی که متجاوز از نود سال از عمر پربارش میگذرد از طراحان و بافندگان چیره دست فرش ایران است. استاد در سال ۱۲۸۰ شمسی متولد شد و از سن پانزده سالگی در مکتب کمال الملک به فرا اگرفتن اصول طراحی و نقاشی در «مدرسه صنایع مستظرفه» پرداخت. در سال ۱۳۲۴ وارد وزارت صنایع مستظرفه شد و تا زمان بازنشستگی در آن وزارت (فرهنگ و هنر سابق) باقی ماند. استاد امینی از معدودترین هنرمندانی است که بدون نیاز به کاغذ شطرنجی و تنها با نگاه به تصویر فرش تابلوهای خود را می بافد.

از استاد حدود ۶۰ تابلو باقی مانده است. تابلوهای «پل ورسک»، شیرهای نر و ماده «کمال الملک»، «رامبراند» و «ضامن آهو» از معروفیت خاصی برخوردارند. استاد امینی، در پائیز ۱۳۷۰ در جشنواره هنر اسلامی که در شهر «دوسلدوف» آلمان برگزار شد به اتفاق پسرطبیبش که نقاش، طراح و بافنده چیره دستی است شرکت نمود. استاد چند سالی است که به خاطر ناراحتی چشم کمتر به کار طراحی فرش می پردازد. ایشان دارای لیسانس هنر از مدرسه صنایع مستظرفه است و آثار خود را در دو نمایشگاه انفرادی «بروکسل» و «از میر» به نمایش گذاشته است که مدال طلای هنر هر دو نمایشگاه را دریافت داشته است. آثار استاد در «موزه هنرهای ملی»، «موزه کاخ سعد آباد» و «کتابخانه ملیرامبراند» نگهداری می شود.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 440

ادامه مطلب

استاد حسین طاهر زاده بهزاد

وی در سال ۱۲۶۶ ه. ش در تبریز و در خانواده ای روحانی بدنیا آمد. علاقه به هنر نقاشی از کودکی در وجودش شکل گرفت. اما شرایط زمانه و نظر والدین بدانگونه نبود که وی بتواند آزادانه به فراگیری این هنر بپردازد؛ لذا پنهانی و در خفا به مدت سه سال از استاد میرغفار چند ساعتی در روز تعلیم می گرفت. ذوق به نقاشی کاریکاتور سبب شد تا گاه گاه تصویری را برای روزنامه ملانصرالدین در تفلیس ارسال دارد: در نهایت، همین همکاری بطور اعم و تضاد فکری با خانواده بطور اخص وی را بر آن داشت تا علیرغم میل خانواده و در خفا برای مدت سه سال به تحصیل در مدرسه هنرهای زیبای تفلیس بپردازد اما این نیز دیری نپایید و به اصرار خانواده مجبور به بازگشت شد و به اتفاق چند نفر از صاحبان ذوق به نشر روزنامه کاریکاتور در آذربایجان دست یازید و همکاری با دیگر روزنامه ها را آغاز نمود. وی بار دیگر پس از چند سال عازم استانبول گردید و در مدرسه صنایع ظريفه استانبول به فراگیری هنر نقاشی نزد اساتید عثمانی و ایتالیایی پرداخت و با احراز مقام اول در رشته نقاشی فارغ التحصیل شد، وی پس از اخذ گواهینامه به سمت معلمی مینیاتور و تذهیب منصوب شد و در وزارت اوقاف عثمانی و موزه های شهر استانبول مأمور مرمت کتابهای مینیاتور قدیم شد. استاد پس از مدتی در مدرسه قالیبافی در ترکیه به کار پرداخت و مورد تقدیر و تشویق واقع شد.

در سال ۱۳۸۰ ه. ش استاد به اتفاق خانواده اش به تهران بازگشت و نخست به ریاست نقشه کشی مؤسسه قالی و سپس ریاست صنایع قدیم و هنرستان هنرهای زیبا منصوب شد. وی بانی و مؤسس موزه هنرهای زیبا (موزه هنرهای ملی) بود. استاد در سال ۱۳۲۴ به علت بیماری قلبی از پست خود کناره گیری کرد و در سال ۱۳۲۶ ه. ش به عنوان نماینده دولت ایران در نمایشگاه بین المللی ازمیر ترکیه شرکت جست. حوالی سال ۱۳۳۳ وی به دعوت وزارت فرهنگ ترکیه به سمت استادی در آکادمی هنرهای زیبای استانبول استخدام و چند سال مشغول تعلیم هنرهای سنتی بود تا اینکه در ۲۱ اسفند ۱۳۴۱ به علت بیماری قلبی و ورم پروستات در استانبول درگذشت و طبق وصیت آن مرحوم جنازه اش به تهران حمل و در امامزاده قاسم به خاک سپرده شد.
صرف نظر از مقالات هنری، تابلوهای مینیاتوری آبرنگ، رنگ و روغن، تذهیب نقشه های قالی که از این هنرمند باقی مانده از چهارصد فقره متجاوز است، او نه تنها در هنر مینیاتور استاد بود بلکه در زمینه نقشه های قالی و تابلوهای رنگ و روغن با آبرنگ و تذهیب از بهترین استادان زمان خود بشمار می رفت.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 439

ادامه مطلب

استادکار بافنده عبدالمحمد عمو اوغلی

از بافندگان و استادکاران مشهد، و اصلا اهل کهنوی آذربایجان بود و اجدادش به شغل و حرفه نساجی و ابریشم بافی اشتغال داشتند. پدرش در سنین کوچکی برای زیارت به مشهد آمد و به واسطه علاقه به مشهد شغل نساجی را رها کرده و به قالیبافی پرداخت.

عمواوغلی در کنار صیرفیان، رشتی زاده، امینیان، محتشم، احمد، صابر، طاهرزاده بهزاد و دیگران، از چهره های انگشت شماری است که به هنر فرشبافی ایران، ارزشی خاص بخشیده است.
وی به همراه برادرش کارگاه های متعدد قالیبافی در مشهد و اطراف آن برپا داشت، و خود به بافت و نظارت تولیدات آن همت گماشت. کارگاه های وی در محمودآباد (شش کیلومتری مشهد)، طرقبه (از ییلاقات مشهد) و درخش مستقر بود و در کارگاه برادرش در مشهد و شاندیز قرار داشتند.
فرشهای ارزنده ای که عمواوغلی برای آستانه حضرت رضا و حرم سامرا و مجلس و باشگاه افسران و کاخهای سلطنتی بافته، هریک در نوع خود بی نظیر است.
تخصص عمواوغلی بیشتر در تهیه فرشهایی در اندازه یکصد مقات (هر مقات ۱۲۰۰۰ گره) بود، و در این راستا از حیث ریزبافتی و ظرافت و قطع قالی و رنگهای سنتی کمتر کسی را همطراز وی سراغ داریم. عباسقلی صابر از بافندگان طراز اول، از جمله کسانی بود که با عمواوغلی در تهیه بسیاری از این آثار نفیس سهیم بود، و پس از فوت عمواوغلی در آذرماه ۱۳۱۶ شمسی، شهرت و معروفیتی تمام کسب کرد.
منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 439

ادامه مطلب

استاد حسن خان شاهرخی

استاد حسن خان شاهرخی

حسن خان شاهرخی

حسن خان پسر محسن خان شاهرخی و شاگرد وی بود. معلوم و استاد دوم نقاشان قالی کرمان است. وی بیش از هزار نقش قالی ابداع کرد که بدبختانه بیش از 50 نقش از وی باقی نمانده است. طرح چهره بافی و تصویری برای فرش کرمان توسط حسن خان شاهرخی در سال 1900 میلادی ابداع و طراحی شد.


منبع:واعظی،حمیده،طرح ها و نقوش فرش دستباف کرمان،کرمان،انتشارات خدمات فرهنگی کرمان،1386،صفحه 39

ادامه مطلب