روش قالیبافی در ایران

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 33)
روش قاليبافی
به طوری که از این فصل و فصول قبل می توان استنباط کرد، در ایران دو طبقه بافنده یافت می شود: قالیبافان روستایی
(که قالیبافان عشایر نیز قسمتی از آن را تشکیل می دهند) و رقاليبافان شهری و یا نیمه شهری. در بین طبقه اخیرالذکر باید بافندگان قصباتی را که در نزدیکی شهرها واقع شده اند و قالی و قاليچه هایی نظیر آنچه در شهرها بافته می شود تهیه می کنند، نیز نام برد. این قبیل قالیبافان معمولا تحت نظر یک بازرگان شهرنشین کار می کنند.
روش بافندگی که مورد استفاده مردم شهری و روستایی است در اصل یکی است. اولین کار کشیدن تار قالی است می توان آن را مستقیما بر روی دستگاه و یا دار کشید و یا این که ممکن است (همان طور که در تصویر ۱۵ نشان داده شد) اول آن را آماده و بعد در محل مخصوص نصب کرد. معمول این است که تیرهای دستگاه یا دار را به دو بخش مساوی تقسیم می کنند و به میزان کافی چله در هر قسمت می کشند. به این ترتیب در هر یک از این دو بخش میزان کافی و مساوی از گره های افقی به دست خواهد آمد. از عمل بافندگی شامل بستن یک رشته رنگی به یک جفت تار با چله در سرتاسر عرض قالی مطابق با نقشه ای است که برای آن قالی در نظر گرفته شده است و گذرانیدن دو یا سه پود بالای یک ردیف گره به طوری که پود داخل تار و سپس از آن خارج شود (باید مراقب بود که پس از گذشتن از یک پود به اصطلاح تارها را رد داد)، شانه زدن پودها به وسیله شانه به طوری که کاملا در جای خود قرار گیرند و سرانجام مرتب کردن انتهای نخ ها به عرض قالی به وسیله مقراض. این عملیات آنقدر تکرار می شود تا قالی تمام شود.

روش قالیبافی

تا این جا روش هایی که مردم روستا و قاليبافان شهری اتخاذ می کنند یکسان است، ولی در زمینه تهیه طرح قالی روش آنها اختلاف پیدا می کند. چون قالیبافان روستایی یا از طرحی که در زمان طفولیت از مادر خود یاد گرفته اند استفاده می کنند (که او نیز به همان طریق از مادرش کسب کرده است و یا اینکه به طور خیالی و تصوری از اشکالی که خاص قصبه و یا قبیله خود آنها است طرحی می سازند. در حالی که قالیباف شهری یا نیمه شهری از طراحی چیزی نمیداند و برای این کار قطعه ای از نقشه قالی را که به روی یک کاغذ شطرنجی کشیده اند به او می دهند تا از روی آن کار کند.
طرحهایی که بر روی کاغذ شطرنجی رسم می شود معمولا به اندازه خود قالی و یا تقریبا به همان اندازه است، به طوری که (اگر طرحها تکراری نباشد) ممکن است به بزرگی یک اطاق باشد. هنگامی که طرح بر روی کاغذ شطرنجی کامل شد جای هر گره به وسیله نقطه گذاری چهارخانه های کوچک که خطهای طرح از آن می گذرند تعیین می شود. سپس طرح را رنگ می کنند و به قطعات افقی می برند و به روی مقوا می چسبانند و آن را جلا می دهند. استاد قالیباف از روی این نقشه کار می کند و در ضمن نقشه را برای شاگردان خود می خواند. با این که بین یک جفت دستگاه یا دار که آنها را پشت به پشت هم قرار داده اند زانو می زند و نقشه را برای بافندگانی که پشت هر دو دستگاه نشسته اند می خواند و در ضمن با نگاه کردن به پشت قالی ها اشتباهات آنها را تصحیح می کند (از این نظر است که در ایران قالی ها و قالبچه ها را اغلب جفت می بافند، چون یک استاد کار و یک نقشه برای هر دو قالی کافی است).
ممکن است این پرسش پیش آید که چرا در شهرها این روش که این قدر مصنوعی به نظر می آید معمول شده است؟ این پرسش در فصل پنجم تحت عنوان «توضیحاتی درباره طرح به طور کامل مورد بحث قرار خواهد گرفت، ولی عجالت می توان گفت که راه دیگری وجود ندارد. طرحهایی را که با خطوط گردان پیچیده تهیه شده است نمی توان به مورد اجرا در آورد مگر این که ابتدا بر روی کاغذهای شطرنجی رسم شود و تهیه چنین

(صفحه 34)
نقشه هایی فقط از طراحان و رسامان ماهر و استاد که در کارگاه های شهری کار می کنند بر می آید. در بعضی نقاط و هندوستان روش عجیب تری به کار می برند: سرتاسر قالی مانند کتاب نقطه به نقطه توسط شخصی که به او نویسنده تعلیم می گویند نوشته می شود و بعد یک نفر خواننده آن را برای قالیبافان می خواند، خواننده و بافنده هیح یک از طرحی که به وجود خواهد آمد کوچکترین اطلاعی ندارند. در هندوستان کتابخانه های کاملی از این قبیل کتاب ها تشکیل شده است و دو سر قالی را پس از تمام شدن توسط باریکه ای از گلیم به اصطلاح سردوز می کنند. این حاشیه یا گلیم به این طریق بافته می شود که مثل پارچه پود را در تارها به جلو و عقب می برند. در انتهای گلیم سر تارها را صاف و مرتب می کنند و سپس آن را گره می زنند و به این ترتیب ریشه با سر ریشه قالی را درست می کنند
انجام لواردوزی در کناره قالی بوسیله گذرانیدن یک پود را پشمی اضافی از زیر و روی چند تار آخر دو طرف قالی (روی گره های زده شده ) صورت می گیرد.


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 33 تا 34

ادامه مطلب

دو گره اصلی قالیبافی ایران

در این مورد در کتاب «قالی ایران» و به نقل مستقیم آمده است:
(صفحه 30)
دو گره اصلی

در کلیه قالیهای دستباف مشرق زمین، گره قالیبافی به وسيله رشته های رنگی به دو (یا چهار) رشته ای که تار یا چله تشکیل می دهد، بسته می شود. در ایران الیاف با رشته های نخ قالیباف پشم یا ابریشم را به دو طریق می بندند و این بسته به آن است که قالیباف به اصطلاح ترک باشد یا فارس. البته این قاعده کلی است و چند مورد استثناء را می توان به نفوذ افراد خارجی نسبت داد.

(صفحه 31 )
ممکن است این دو نوع گره در نواحی مختلف و یا در یک ناحیه به صورت های مختلف به کار رود، ولی اساسا و به طور کلی در قالیبافی ایران فقط این دو نوع گره مورد استفاده قرار می گیرد. تصویر مقابل هر دو نوع گره را نشان می دهد و اختلاف آنها به خوبی قابل مشاهده است.

دو گره اصلی قالیبافی ایران

این دو نوع گره اصلی را گره «غیورد» و گره «سنه» می نامند. حال این اصطلاح نادرست و گمراه کننده توسط چه کسی ابداع گردیده بر من معلوم نیست. ولی نویسندگان و دوستداران قالی مکرر در مکرر آن را به کار برده اند. قصبه کوچک غیورد در مشرق آناطولی سابقه زیاد و قابل احترامی به عنوان مرکز قالیبافی دارد، ولی این امر دلیل کافی برای اطلاق نام آن بر شیوه ای که در قالیبافی مورد استفاده كليه افراد ترک نژاد قرار می گیرد نیست. در بین بافته های مشهوری که با گره ترکی بافته شده اند، می توان قالی های پوشاک و غیورد و انواع مختلف قالیچه های آناطولی، شیروان، گوبا، گنجه، قره باغ قفقاز قالی های نواحی تبریز و هریس، انواع مختلف بافته های همدان، انواع مختلف قالیچه های عشایری مرور کاشغر و قزل ایاغ، بشیر، یموت، قره قالپاق و بسیاری انواع دیگر را، که گرچه شهرت چندانی ندارند ولی شایان تحسین هستند، نام برد. کلیه این بافته ها توسط مردم ترک نژاد و ترک زبان تهیه می شود. اگر بنا باشد که هر چیزی را با اسم خاصش بنامیم، بدون شک گره ی را که این قالیبافان می بافتند، باید گره ترکی نام داد.
ولی انتخاب نام سنه برای نوع دوم عجیب تر است. شخصی که نخستین بار نام سنه، یعنی شهر کوچک سنندج، را در کردستان ایران از بین دیگر شهرها بر روی این گره نهاده ، شاید چنین پنداشته بود که قالیهای نرم و نازکی که در این محل بافته می شود حتما باید با این نوع گره بافته شده باشد؛ چون در واقع قالیهایی که با این گره تهیه می شود ظریفتر و نرمتر از قالیهایی است که با گره ترکی بافته می شود. ولی این بدعت گذار بی ملاحظه، هرکس که بوده، فریب ظاهر را خورده و نتوانسته است این موضوع را در محل مورد بررسی قرار دهد. زیرا قالیچه های سنندج (مانند كليه قالیچه های های کرد باف) با گره ترکی بافته می شود. بنابراین پذیرفتن اصطلاح سنه برای کر نوع دوم اشتباه محض بوده و این اسم کاملا بی مسما است.
گره سنه نوعي گره است که توسط قالیبافان ایرانی نژاد و

(صفحه 32 )

فارسی زبان یعنی قالیبافان اراک، مشهد، بیرجند، کرمان، اصنهان، نایین، کاشان و قم به کار می رود، نه قالیبافان سنندج از این رو باید اسم خاص آن، یعنی «گره فارسی» یا «گره ایرانی را به کار برد.
چگونگی پیدایش این دو نوع گره اصلی، یعنی ایرانی و ترکیه در ایران امروز معلوم نیست. آن طور که انتظار می رود، این گره ها در کنار یکدیگر و در یک شهر یا روستا پدید نیامده بلکه در دو قسمت مجزا و مشخص کشور پا به عرصه وجود نهاده است. فقط تاریخ می تواند توضیحات لازم در این زمینه را در اختیار ما بگذارد.
در قرن دهم بعد از میلاد چند قبیله مهم از قبایل ترک، که بعدها به سجوقیان- منسوب به سجوق، نام موسس این سلسله - شهرت یافتند، به اتفاق زنان و افراد دیگر خانواده خود از آسیای مرکزی به جانب مغرب کوچ کردند و به مرزهای خراسان رسیدند. در قرن یازدهم تمام خاک ایران را از خلیفه عرب که پایتختش در بغداد بود گرفتند. گرچه در سراسر شهرهای ایران قدرت به دست آوردند، ولی فقط در ایالت آذربایجان و همدان (و شاید در سرابند و چهار محال) مستقر گشتند و سکنه ایرانی آنجا را بیرون راندند. عده زیادی از ایرانیان قبلا به شهرهای جنوبی ایران گریخته بودند. همسران ترک هایی که به این نواحی آمدند و همچنین همسران ایرانیانی که ترک ها آنها را بیرون راندند و یا تبعید کردند قالیبافی می دانستند، ولی هر دسته گره خاص خود را در این حرفه به کار می برد. به این ترتیب از لحاظ نژاد و زبان یک خط مرزی در سراسر ایران به وجود آمد که در یک سوی آن اکثر مردم به زبان ترکی تکلم می کنند و در صنعت قالیبافی از گره ترکی استفاده می نمایند و در سوی دیگر مردم فارسی زبان هستند و گره فارسی را به کار می برند. (به نقشه صفحه ۷ مراجعه شود)

نقشه قالیبافی ایران

در ایالات دور افتاده کرمان و فارس نواحی مهمی وجود دارد که سکنه آنها را عشایر ترک یعنی افشار و قشقایی تشکیل می دهند. در قرون اخیر، دولت ایران به منظور برقراری نظم در کشور و یا از لحاظ سیاست و خط مشی، آنها را به نواحی دیگر منتقل ساخت. در نواحی جدید، افراد ترک که در بین بیگانگان محصور شده بودند، همان شیوه زندگی خود را دنبال کردند و قالیچه های عشایری خود را نیز مثل سابق با گره ترکی بافتند. این عشایر در قالیچه های خود مانند چند قرن قبل علاوه بر گره ترکی از طرحها و رنگهای معمول در بین افراد ترک نژاد استفاده می کنند ( برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این عشایر به فصل های ۱۳ و ۱۴ مراجعه شود).
قبلا متذکر گردیده که در نواحی مختلف تغییری در دو نوع اصلی پدید آمده و اختلافاتشان در صفحه ۳۱ نشان داده شده است. من کلمه نوع را به این تغییرات جزئی، مثلا بستن گره از راست به چپ یا به عکس (آن طور که عده ای کرده اند)، اطلاق نمی کنم، چه به نظر من گنجانیدن این جزئیات در طبقه بندی به کار بردن یک نوع ظرافت زائد در کار است، چون گره همان است و فرقی نمی کند که از راست به چپ یا از چپ به راست بسته شود.
از مشاهده تصویر دو نوع گره اصلی می توان استنباط کرد که تغییرات جزئی در این دو را نمی توان به صورت انواع مختلف آن تلقی نمود، چه روش گره زدن یکی است، فقط به جای این که گره ها به دو رشته تار بسته شود یعنی همان گونه که باید انجام شود، به چهار رشته بسته می شود.
من در طی این بررسی مطالب زیادی راجع به اتخاذ این روش اخیر در بافندگی خواهم گفت. چه این یک نوع تقلب و حیله گری به شمار می رود و نیرنگی است که به وسیله آن قالیباف به جای دو گره یک گره می زند و به این ترتیب با زیان وارد آوردن به کیفیت، کمیت فرآورده را دو برابر می سازد. در قالیهای ریز بافت تشخیص این موضوع قبل از گذرانیدن پود مشكل است، و پس از گذرانیدن آن تقریبا غیر ممکن خواهد بود. این موضوع را تنها با لمس کردن قالی می توان فهمید. چون قالی یا قالیچه ای که در بافت آن، تعداد زیادی از گره ها به جای بسته شدن به دو تار به چهار تار یا چله بسته شود تراکم تارها و وزن قالی کمتر می شود و این خود از دوام آن به میزان قابل ملاحظه ای می کاهد
این نوع گره را در ایران گره «جفتی» یا «جفتی ایلمه» می نامند. بیست و پنج سال قبل از این نوع گره فقط در شمال خراسان استفاده می شد. ولی با سرعت نگران کننده ای مخصوصا طی ده سال اخیر، به کار بردن آن در سایر نواحی نیز گسترش یافت. چنانچه از شیوع این بیماری جلوگیری نشود شهرت قالی ایران در خطر خواهد افتاد. در فصل آخر تحت عنوان «آینده صنعت قالیبافی» درباره این مسئله یعنیی جلوگیری از گسترش این روش بحث خواهد شد.


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 30 تا 32

ادامه مطلب

موادی که در قالیبافی به کار می رود

در این مورد در کتاب «قالی ایران» به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 29)

موادی که در قالیبافی به کار می رود
مواد اصلی و مهمی که در این حرفه به کار می رود عبارت است از ابریشم، پشم و نخ. عشایر بلوچ برای چله بعضى از

(صفحه 30)

قالیچه های خود از موی بز نیز استفاده می کنند. از پشم شتر به ندرت استفاده می شود. بعضی از مفسران چنین می پندارند که قالی های قهوه ای رنگ مخصوصی که در همدان تهیه شده از پشم شتر بافته شده است. حقیقت این است که در گذشته به ندرت از این جنس استفاده می شده است و در حال حاضر به هیچ وجه آن را به کار نمی برند. کنف که در هندوستان معمولا از آن برای پود استفاده می شود هرگز در ایران به کار نمی رود.
از سه نوع جنس مذکور اهمیت ابریشم از دو جنس دیگر کمتر است. در بافت تعدادی از قالی هایی که از زمان صفویه به دست ما رسیده از ابریشم استفاده شده است (قالی شکارگاه موزه وین که برخی آن را نفیس ترین قالی دنیا می دانند، تماما از ابریشم بافته شده است). تار بعضی از قالی های ریز بافت پشمی، متعلق به دوران شکفتگی و عظمت این حرفه، نیز از ابریشم است. علت این امر آن است که از پنبه ایران که الیاف آن کوتاه است نمی توان نخی آن قدر محکم تهیه کرد که بتوان آن را به روی دار کشید، زیرا آن قدر استقامت ندارد که وزن قالی تمام شده را تحمل کند.
ابریشم ( که در ایران تهیه و تابیده می شود)، مخصوصا در کاشان هنوز مورد استفاده است. ولی میزان قالیچه های ابریشمی کم است، چه این جنس سرد و سخت است و برای پوشانیدن کف اطاق مناسب نیست. قالیچه هایی که از ابریشم تهیه می شود فرآورده پرهزینه ای است که جنبه تجملی دارد و بیشتر برای تزیین دیوارها و گستردن روی میز و غیره مناسب است. به طور کلی قالی های ایران بیشتر از نخ و پشم تهیه می شود.
پنبه در اغلب نقاط ایران به عمل می آید. در واقع کمتر اتفاق می افتد که ایالتی پنبه کاری نداشته باشد. مراکز عمده کشت پنبه در ایران عبارتند از اصفهان، کاشان، قزوین، یزد، مشهد و کرمان. گرچه گاه گاه تخم پنبه امریکایی که الیاف بلند دارد کاشته می شود، ولی هنوز جنس پنبه ایران مرغوب نیست و الياف آن کوتاه است. این نکته به ثبوت رسیده است که پنبه (نه فقط در ایران بلکه) به طور کلی بهترین جنس برای تار و پود قالی دستباف است. مدت چندین قرن عشایر برای این منظور پشم را مورد استفاده قرار می دادند، چه فرآورده ای روستایی است و آنها خود آن را تهیه می کنند، در حالی که در مورد پنبه این نکته صدق می کند. ولی پشم برای شالده قالی پست تر از نخ است، چه قابلیت ارتجاع آن زیاد است و امکان دارد که به طور ناصاف و ناهموار چروک بر دارد و حاصل آن فرشی اسفنجی و پوک است که روی کف های چوبی می لغزد. در حالی که اگر پشت قالی از نخ بافته شود قالی محکم و استوار می شود و خوب بر کف اطاق می خوابد و به یک نسبت جمع می شود.
نخ دست ریس منحصرا برای تار و پود قالي ها و قالیچه های ارزان قیمت که اغلب در روستاها تهیه می شود به کار می رود. پود ضخیم بعضی از قالی ها و قالیچه های ریز بافت تری که در شهرها و قصبات بزرگ بافته می شود نیز از این نوع نخ است. برای این منظور نخ دست ریس از نخ ماشینی بهتر است، چون ارزان تر و بسته بندی آن نیز سهلتر است.
سابقا نخ ماشینی را از هندوستان وارد می کردند، ولی در طی بیست سال اخیر کارگاه های نخ ریسی در اصفهان و یزد و کاشان و تبریز و قزوین و مازندران تأسیس شده است، به طوری که امروز پنبه ای که در صنعت قالیبافی ایران به کار می رود در داخل کشور به عمل می آید و به وسیله کارخانه های ریسندگی داخلی به صورت نخ عرضه می شود. البته این نخ به خوبی نخی که سابقا برای قالیبافی وارد می کردند نیست، ولی روی هم رفته از لحاظ کیفیت رضایتبخش است. در حال حاضر از این صنعت حمایت و پشتیبانی زیاد می شود. از نخ ماشینی برای تار و پودهای نازک و ظریف قالی ها و قالیچه های شهری و نیمه روستایی استفاده می شود. شماره بیست بیش از سایر انواع آن مصرف دارد. تارها معمولا نه لا است، یعنی از نه رشته تشکیل شده، در حالیکه پودهای نازک دو تا سه لا است.
در این جا قصد ندارم درباره پشم و انواع آن در ایران بحث کنم. انواع پشم که در مراکز مختلف مورد استفاده قرار می گیرد در فصول ششم تا شانزدهم مورد بحث واقع خواهد شد.


اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 29 تا 30

ادامه مطلب

افزار و ابزار قالیبافی در ایران

در این مورد در کتاب «قالی ایران» به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 28)

افزار های قالیبافی
غیر از دار، که قالی بر روی آن بافته می شود، قالیباف باید افزارهای ساده دیگری که برای کار او ضروری است در اختیار داشته باشد. این لوازم عبارت است از کارد برای بریدن نخ پس از بستن گره، افزار دیگری مثل شانه (یا دفتین) برای کشیدن روی پود، یک جفت مقراض برای چیدن و مرتب کردن انتهای نخ ها هنگامی که یک ردیف گره بسته می شود. این افزارها برای قالیبافی ضروری است. طرح و اندازه این لوازم مختلف است، و در بعضی نواحی غیر از افزار مذکور از افزار دیگری نیز استفاده می شود. در شهر تبریز کارد مخصوصی به کار برده می شود که با کاردهای دیگر اختلاف مهمی دارد. این کارد ترکیبی است از یک تیغه تیز و قلابی شبیه قلاب دکمه انداز که در انتهای تیغه تعبیه شده است. از قلاب برای گره زدن ( به جای گره زدن به وسیله دست) و از تیغه برای بریدن نخ پس از بستن گره استفاده می کنند، می گویند که قالیباف با ابن قلاب گره ها را زودتر می بندد تا با دست. پس از مشاهده کار یک قالیباف تبریزی این گفته را کاملا قبول کردم (تصویر ۱۲)

ابزار قالیبافی

در ایران دو نوع کاملا مختلف شانه به کار می رود (الف) نوع قدیمی که اکثرا توسط عشایر و مردم روستانشین به کار می رود، بدنه سنگین چوبی و دسته برآمده ای دارد و دندانه های آن از آهن است؛ این شانه را لابه لای تارها می کشند تا پود
خوب در آن بنشیند. نوع (ب) که توسط قالیبافان شهرنشین به کار می رود جدیدتر و قدری پیچیده تر است. این شانه

(صفحه 29)

سطح قسمت بافته شده قالی خشن است زیرا معمولا بعد از تمام شدن قالی پشم های اضافی را قیچی می کنند.
تعدادی تکه های باریک و نازک آهن به عرض4/3 اینچ و طول 9 اینچ تشکیل شده است که یک نیمه آن را از طول به هم متصل کرده و (از آن به عنوان دسته استفاده می کنند) و نیمه دیگر را آزاد گذاشته اند که برای شانه زن به کار می رود (تصویر ۱۳).

ابزار قالیبافی

قالیبافان کرمان برای شانه زدن بود از دو نوع افزار استفاده می کنند: ابتداء نوع «الف» یا «ب» را به کار می برند و سپس شانه دیگری که به شوشكه لبه کندی می ماند در دست می گیرند و آن را از کنار و با طول آن روی پودها می زنند تا خوب روی بقیه قالی بافته شده بنشیند.
در بیجار از شانه نوع «الف» استفاده می کنند و سپس به وسیله نوع دیگر شانه که شبیه چنگال سنگینی است با زحمت و دقت زیاد پود پشمی را برای بار دوم شانه می زنند.
مقراض هایی که برای چیدن و مرتب کردن انتهای نخ ها پس از بستن یک ردیف گره به کار می رود نیز بر حسب ناحیه و جنس موادی که به کار می رود تغییر می کند. بعضی از آنها یک پا طول دارد و منحنی است و برخی دیگر کوتاه تر و مستقیم تر است، مثل قیچی خیاطان. در کرمان و تبریز انتهای نخ را نمی چینند تا تمام قالی بافته شود، آن وقت یک باره تمام پشم های زیادی سطح قالی را می چینند (تصویر ۱۹۵).

ابزار قالیبافی

هنگامی که یک ردیف گره بسته می شود، قبل از چیدن انتهای نخ ها، قالیباف دقیق نخ ها با پشم ها را بین انگشت سبابه و شست خود می گیرد و محکم به طرف خود می کشد تا گره ها را خوب محکم نماید. این عمل (مخصوصا در کرمان و اراک) توسط نوعی شانه کوچک فولادین که گره ها را محکم می کند و در عین حال رشته های نخ یا پشم را شانه می زند انجام می گیرد و این کار موجب می شود که طرح قالی روشن تر و نمایان تر شود (تصویر ۱۳۳)

ابزار قالیبافی

اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 28 تا 29

ادامه مطلب

انواع دستگاه بافندگی یا دار قالی

در این مورد در کتاب «قالی ایران» به نقل مستقیم آمده است:
(صفحه 26)
دستگاه بافندگی (دار)
در ایران چهار نوع دستگاه یا دار برای قالیبافی مورد استفاده واقع می شود:
1) دستگاه زمینی (یا افقی).
۲) دستگاه عمودی که به سه نوع تقسیم می شود:
الف ) روستایی،
ب ) تبریزی،
ج) گردان.
در فصل اول اشاره کردم که قالی دستباف ایران اختراع و ابداع شبانان چادر نشین بوده است، چه طبیعتا مردمی که در انتخاب شکل و رنگ این گونه صاحب ذوق اند قادر نخواهند بود برای مدت طولانی کف چادرهای خود را با تخته پوست حیوانات بپوشانند. (و باز به اشاره گفتم که) میل به تزیین و آرایش آنان را برانگیخت تا نوعی فرش گرم و راحت و در عین حال زیباتر و جالب توجه تر و خوش رنگ تر از تخته پوست حیوانات برای خود تهیه کنند. چنین کالایی ناگزیر می بایست شامل دو عنصر مهم باشد یکی پرز پشمی که به آن ضخامت و گرما دهد و در عین حال دارای رنگ و طرح باشد، و دیگری شالده ای محکم و استوار، برای اینکه پرزها با پشم های قالی به آن متصل گردد. ناگزیر قالی چادر نشینان بدوی مراحل توسعه و تکامل را پیمود. من خود نوعی قالیچه زمخت و درشت بافت کردی دیدم که بدون شک باید توسط شبانان بدوی تهیه شده باشد.
دستگاه و یا داری که این شبانان قالیهای خود را به وسیله آن می بافتند، نوع ابتدایی دارهای زمینی یا افقی بوده است که امروز به کار می رود. در واقع دار زمینی که مورد استفاده دائم ایلات بدوی و نیمه بدوی است، به قدری ساده و خام است که نمی توان بین آن دستگاه و نمونه نخستین و ابتدایی آن فاصله زیادی در نظر گرفت. گرچه عده زیادی از عشایر که در یک مکان مستقر شده اند آن را رها کرده اند، ولی هنوز در اغلب روستاها مخصوصا در استانهای فارس و کرمان رواج دارد.
مزیت این نوع دستگاه (برای ایلات بدوی) در سبکی و قابلیت حمل و نقل آن است. زیرا در این نوع دستگاه (مانند دستگاه عمودی) تیرها در طرفین بوسیله دو تکه چوب محکم که

دار قالیبافی

(صفحه 27)
به طرز قابل ملاحظه ای به وزن آن می افزاید، مستحکم نگردیده است، بلکه تیرها به وسیله دو تیرک چوبی که آنها را در زمین فرو می کنند از یکدیگر مجزا شده اند. با کوبیدن گوه بین تیرها و تیرکھای چوبی تارها را محکم می گردانند.
هنگامی که دستور کوچ کردن صادر می شود، تیر کھا را از زمین خارج می کنند و قالی نیمه تمام را گرد تیرها می پیچند و آن را بر پشت حیوان بارکش جای می دهند. در منزلگاه بعدی، بار دیگر قالی را از دور تیرها باز می کنند و تیرکها را در زمین فرو می برند، و به این ترتیب دوباره دار برای قالیبافی آماده می شود. تصویر ۹ و ۱۹۸، عشایر یا روستاییان را هنگام قالیبافی با این نوع دار نشان می دهد.
قالیچه های ایلات بدوی معمولا کوچک است، یعنی عرض آن کمتر از ۴ پا است، زیرا طول تیر دار اگر از ۵ پا بیشتر باشد ناهنجار و سنگین است و حمل و نقل آن مشکل خواهد بود. بزرگترین قالیچه هایی که توسط ایلات بدوی بافته می شود، قالیچه های شیرازی است که در فارس تهیه می شود، ولی اینها نیز امروز اغلب توسط عشایری که در روستاها مستقر گردیده اند بافته می شود.
در ایران تیرهایی که برای ساختن دار قالی به کار می رود از درخت تبریزی (سپیدار) تهیه می شود، چون سپیدار در فلات ایران تنها درختی است که نسبت مستقیم است و بهای آن نیز ارزان است. در روستاها تیردارهای قالی اغلب کج و معوج است و این (تا حدی ) دلیل وجود قالیچه های کجی است که در مراکز روستایی بافته می شود.
در بین انواع سه گانه دستگاه یا دار قالیبافی، همان طور که انتظار می رود، نوع روستایی آن ساده تر و بدوی تر است. این دار شامل یک تیر ثابت فوقانی (سردار) و یک تیر تحتانی (زیردار) است که در سر آن از دو سو در شکاف هایی که در چوب های طرفین دار (یا باهوها) تعبیه شده است، جای می گیرد. معمولا انتهای چله ها با تارها در قسمت زیرین دار به ریسمانی متصل گردیده است که دور تیر تحتانی بسته می شود و قسمت فوقانی آن در کلافهایی جمع شده است که به تیر فوقانی متصل می گردد. با کوبیدن گوه در باهو، چله ها را محکم می کنند.
قالیباف روستایی روی تخته کلفتی که دو سر آن روی آخرین پله نردبانی قرار گرفته می نشیند و همچنان که کار پیش می رود، تخته را به پله بعدی نردبان انتقال می دهند تا جایی که ممکن است بافنده ۴ یا ۵ پا از کف اطاق بالاتر به کار ادامه دهد. در این هنگام گوه ها را بیرون می آورند و گره کلافهای بالا را باز می کنند. در این موقع قالی از دار آزاد می شود. سپس قسمت بافته شده را پایین می کشند و سراسر عرض آن را به ریسمانی که دور تیر زیرین بسته شده است می دوزند و انتهای آزاد تارها را بار دیگر به صورت کلافهایی روی تیر فوقانی گره می زنند و با کوبیدن گوه ها در شکاف با هوها چله ها را محکم می کنند و جایگاه قالیباف را بار دیگر بر روی اولین پله نردبان مستقر می سازند. کار قالیبافی از نو آغاز می گردد.
دار تبریزی یا عمودی (تصویر 10) را از این رو تبریزی می نامند که ظاهرا در تبریز اختراع شده است. در شهر تبریز

دار قالیبافی

(صفحه 28)
انواع دیگر دار مورد استفاده واقع نمی شود. چون این دستگاه ساده است و به کار بردن آن آسان و در عین حال ارزان نیز هست، در اغلب مراکز قالیبافی واقع در شهرهای شمال غربی و مرکزی ایران به کار می رود. این دار بر دستگاه روستایی که شرح آن گذشت از چندین لحاظ برتری دارد. کار خسته کننده کلاف کردن چله ها و گره زدن آنها به تیر فوقانی و دوختن قسمت بافته شده قالی به تیر زیرین در این نوع دستگاه حذف گردیده است. هنگام پایین کشیدن قالی می توان با بیرون کشیدن چهار گوه از شکاف باهوها، چله ها را به سرعت رها ساخت. به این ترتیب قالی پایین می آید و قسمت بافته شده را طوری بر روی دار قرار می دهند که به سهولت می توان آن را مورد بازرسی قرار داد.
نوع گردان، از دو نوع داری که شرح داده شد از لحاظ عملی کاملتر است. در این نوع دستگاه هر دو تیر در حفره هایی می گردند. میله ای را که بعضی اوقات از آهن تهیه شده از انتهای چله ها می گذرانند و سپس آن را به تیر تحتانی متصل می کنند و سر دیگر چله ها را به همان ترتیب به تیر فوقانی می بندند و سپس تیر را با اهرم به قدری می گردانند تا چله ها خوب محکم شود. همچنان که کار بافندگی پیش می رود قسمت بافته شده به دور تیر زیرین پیچیده و چله ها از دور تیر فوقانی باز می شود.
دستگاه یا دار گردان (تصویر ۱۱) از چندین لحاظ بر نوع تبریزی رجحان دارد: (الف) به وسیله آن می توان هر اندازه قالی را بافت، در حالی که با دار تبریزی نمی توان قالی ای بافت که اندازه آن بیش از دو برابر فاصله بین تیر فوقانی و تحتانی باشد. (ب) با گردانیدن تیرها به وسیله اهرم، چله ها به مراتب محکم تر از آن می گردد که این کار به وسیله کوبیدن گوه ها در باهو انجام پذیرد. (ج) با دار گردان می توان لبه با (لواره) قالي ها را راست تر از کار در آورد.

دستگاه قالی بافی

انواع دار، خواه افنی باشد یا عمودی، دارای اجرای ساده ایست که به بافنده کمک می کند تا رشته های یک در میان تار را به دو بخش تقسیم کند و به این ترتیب راهی بین دو بخش باز کند که بافنده بتواند از آنجا با دست خود تارها را بکشد. اجزاء اصی این روش در هر چهار نوع دار یکی است. بافنده بعد از گذشتن از هر پود دو بخش را باصطلاح رد می دهد تا به پود بعدی برسد.



اطلاعات منبع:
کتاب قالی ایران
مولف: سسیل ادواردز
مترجم: مهین دخت صبا
ناشر: فرهنگسرا
چاپ دوم: 1370
صفحات نقل شده: 26 تا 28

ادامه مطلب