محمد ارجمند سلطان قالی جهان

محمد ارجمند سلطان قالی جهان

محمد ارجمند سلطان قالی جهان

این لقب به مرحوم محمد ارجمند،تاجر پر تلاش و کارفرمای خستگی ناپذیر قالی کرمان داده شد مردی که با زحمات شبانه روزی و استعداد و خلاقیت هنری،توانست فرش کرمان را به جهانیان بشناسد و کاخ های شاهان را به زیور و زینت این صنعت گرانقدر که هنر کوخ نشینان کرمانی است بیاراید.
مرحوم ارجمند،روزگار کودکی و نوجوانی را در بستری از رنج ها و سختی ها گذراند،در جوانی برای امرار معاش به شغل نقاشی فرش روی آورد،پس از چندی بفکر حضور در عرصه بافت فرش افتاد و با بر پا کردن یک دار قالی،کار خود را آغاز کرد.ساعات کار او از طلوع آفتاب شروع می شد وتا پاسی از شب گذشته ادامه می یافت و در تمامی این مدت با بهره گیری از آگاهی های نقش و طرح،به تهیه نقشه هائی بدیع،با رنگ های چشم نواز پرداخت و ضمن استفاده از بهترین مصالح مورد نیاز و رنگ های ثابت،به تدریج تعداد دارهای قالی خود را افزایش داد و همزمان با بالا بردن کمیت،بر کیفت کار خود نیز افزود،و به زودی قالی های بافت او به آستان مقدس رضوی-آستانه حضرت معصومه-کاخ سفید آمریکا-کاخ بوکینگهام انگلیس راه یافت،و سرانجام وقتی در سیزدهم آبان 1347 شمسی در یکی از بیمارستانهای نیویورک بدرود حیات گفت،رادیو برلین آلمان اعلام کرد«محمد ارجمند،سلطان قالی جهان،در گذشت» جنازه آن مرحوم به کرمان حمل شد و در ضلع جنوب غربی بیمارستان که به عنوان نمازخانه نیز استفاده می شود،به خاک سپرده شد.


بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی در سینه های مردم عارف مزار ماست

منبع:نام ها و لقبهای جالب در تاریخ کرمان/محمد علی گلاب زاده/انتشارات ولی-بنیاد کرمان شناسی/1388/صفحه109

ادامه مطلب

حسین یاسایی(رنگرز)

حسین یاسایی(رنگرز)

رنگرز/این لقب هم به مرحوم حسین یاسایی بافنده و هنرمند معروف کرمانی تعلق دارد که به دلیل اقتدار او در عرصه رنگ آمیزی و تهیه ریس های مرغوب به این لقب شهرت یافت.فرش های بافت او تا آنجا از اعتبار،ا رزش و ظرافت برخوردار بود که وجود یک تخته از آن در هر منزلی،نشان از تمکن و ثروت آن خانواده داشت.او فرشی برای سردار اسعد بختیاری حاکم کرمان بافته بود که به یک تابلو نقاشی بیشتر شباهت داشت.
از جمله مشخصات رنگرزها این بود که چون بطور دائم و روزانه دستشان در پاتیل رنگ بود و یا برای جابجا کردن ریس های رنگ شده استفاده می شد،لذا همیشه دستشان تا آرنج کبود و سیاه بود.


منبع:نام ها و لقبهای جالب در تاریخ کرمان/محمد علی گلاب زاده/انتشارات ولی-بنیاد کرمان شناسی/1388/صفحه100

ادامه مطلب

گفت وگو با استاد «عباس نژاد سروری » طراح قالی کرمان

گفت وگو با استاد «عباس نژاد سروری » طراح قالی

عباس نژاد سروری

عباس نژاد سروری


اشاره:در سال 1308 در کرمان به دنیا آمد.از همان کودکی به نقاشی علاقه فراوان داشت و از سال 1320کار طراحی و نقاشی را پس از به پایان رساندن دوره ششم ابتدایی به طور حرفه ای آغاز کرد.
او نقاشی فرش را نزد استادانی از جمله مرحوم موحدی،مرحوم وفایی و مرحوم بهارستانی فرا گرفت؛اما اعتقاد داشت«خلاقیت در طرح ونقش حرف اول را می زند و تنها با یادگیری تئوری راه به جایی نخواهد برد» و همین موضوع باعث شد تا با استفاده از خلاقیت خود،با بهره گیری از طرحی از مرحوم دیلمقانی،نقش سرام سروری را ابداع کند.
شاید بتوانیم استاد سروری را یکی از قدیمی ترین طراحان و نقاشان فرش کرمان بنامیم که علی رغم سن بالا،هم چنان به کار نقاشی و طراحی قالی عشق می ورزد و در طول روز حداقل نیم ساعتی را در کارگاه کوچکی که دارد به این کار مشغول است.
با «عباس نژاد سروری» به گفت و گو نشستیم تا از حال و هوای نقاشی و طراحی قالی کرمان در گذشته و حال برایمان بگوید.

آقای سروری!نقش «سرام سروری» نقش بی بدیل و زیبایی است که به نام شما نام گذاری شده است؛در خصوص طراحی این نقش برایمان بگویید.

پس از پایان دوره خدمت سربازی،با آقای خواجه حسینی که یکی از فعالان فرش دست باف کرمان است کار خود را آغاز کردم و وی طرحی ازمرحوم دیلمقانی را به من داد تا براساس آن نقش قالی بزنم.من چون اعتقاد داشتم که طراح ونقاش باید از خلاقیت ذهنی خودش بهره بگیرد نه اینکه طرح ونقش دیگران را کپی کند؛کار طراحی این نقشه را آغاز کردم و نقش «سرام»تولید شد.
پس از تولید این نقش و استقبال خوب از آن،آقای خواجه حسینی تصمیم گرفت تا این نقش را به نام من نام گذاری کند و این چنین،نقش «سرام سروری» به بازار راه یافت و اکنون نیزعلاوه بر بافندگان فرش دستباف،از این نقش در کارخانه های تولید فرش ماشینی نیز استفاده می شود که البته من نقش را به این کارخانه ها ندادم.


وضعیت طراحی و نقاشی قالی در گذشته نسبت به الان چگونه بود؟


در گذشته،تعداد زیادی از این راه امرار معاش می کردند،به طور مثال،فقط در شرکت فرش که متاسفانه اکنون به خاطر بدهی در رهن بانک است،8 طراح کار می کردند که با هر طراحی هم حداقل 8 نفر در زمینه ی رنگ ونقطه فعالیت می کردند.یعنی در بخش طراحی و نقاشی قالی حدود 70 نفر مشغول به کار بودند.یا در کارگاهی که خود من داشتم،چندین شاگرد مشغول به کار بودند که همه آنها اکنون به حرفه های دیگری مشغول هستند.


چرا این وضعیت رکود پیدا کرد؟

در کشور ما آ نچنان که باید، برای هنرمند و کار هنری ارزش قایل نمی شوند. کار طراحی و نقاشی فرش و بافندگی در واقع یک کار هنری است؛ اما به میزان زحمتی که دارد، درآمد و نفع اقتصادی به بافنده وطراح نمی رسد و به همین دلیل رو زبه روز این حرفه و هنر رکود پیدا کرد.ورود دستگا ههای فتوکپی رنگی هم در رکود طراحی و نقاشی فرشدست باف تاثیر زیادی داشت و الان هرکس به نقش های نیاز داشته باشد به راحتی کپی می کند.
به هر حال، از من و امثال من که گذشت؛ اما کار هنری سودی ندارد وآیند ه ی انسان تامین نمی شود؛ بنابراین باید برای هنرمند (بافنده و طراح)ارزش قایل شد و به گونه ای برنامه ریزی کرد تا درآمد و نفع اقتصادی خوبی داشته باشند.
روزگاری که ما در شرکت فرش به کار طراحی و نقاشی قالی مشغول بودیم، هیأتی از آمریکا برای بازدید آمده بودند. از افرادی که مشغول به کارطراحی و نقاشی بودند سوال کردند که روزانه چند ساعت کار می کنید؟
گفتند: معمولا 8 تا 12 ساعت. آمریکایی ها گفتند: شما باید حداکثر روزانه 4 ساعت کار کنید؛ چرا که کار شما هم ارزشمند وهم طاقت فرساست؛ اما در طول این سا لها، چه پیش و چه پس از انقلاب، به بافنده و طراح
توجهی نشده است.
در گذشته، حق الزحمه ی نقاش و بافنده را از روی رجشمار قالی محاسبه می کردند و اینکه آیا این قالی و نقش آن کیفیت دارد یا خیر،ملاک نرخگذاری نبود.


چرا این گونه قیمت گذاری می شد؟

به این دلیل که هرکس پولدار بود وارد کار خرید و فروش قالی می شدو عموماً کارشناس قالی نبودند؛ اکنون هم که وضع بهتر شده و افرادی که در زمینه ی خرید و فروش قالی دست باف فعال هستند کارشناس هم هستند و حتی قالی هم افزایش قیمت خوبی داشته است؛ باز هم برای بافنده صرفه ی اقتصادی ندارد و به همین دلیل، اکثر افردای که هنوز به کار بافندگی مشغول هستند همان بافندگان قدیمی اند و جوانان به این رشته رونیاورده اند.
در بخش تولید و فروش هم جایگزین نداشته ایم؛ به طور مثال، درگذشته آقای ارجمند را به عنوان سلطان قالی کرمان می شناختند؛ اماوقتی وی فوت کرد فرزندانش کارش را ادامه ندادند؛ بنابراین همه ی این مسائل دست به دست هم داد و باعث شد تا قالی کرمان که روزگاری در دنیا شهرت بسیار داشت،دچار رکود شدیدی شود.


توصیه ی شما برای بازگرداندن فرش دست باف کرمان به روزگارقدیمش چیست؟

« فیض رو ح القدس ار باز مدد فرماید/دیگران هم بکنند آ نچه مسیحا می کرد »
اکنون اگرچه استادان گذشته نیستند، اما اگر به گونه ای برنامه ریزی شود که نفع اقتصادی داشته باشد، افراد دیگر نیز به این حرفه ورود می کنند.
در کشور حرف زیاد زده می شود؛ اما عمل در کار نیست. چند سال پیش استاندار وقت کرمان نوید داد مجموعه ی شرکت فرش در اختیار فعالان فرش دست باف کرمان قرار گیرد؛ اما بعدها متوجه شدیم این مجموعه در رهن بانک است و به خاطر بدهی ها به بانک تعلق گرفته است.
باید برای حفظ فرش دست باف کرمان، مجموعه ای مانند شرکت فرش به طور متمرکز ایجاد شود که همه ی ارکان اصلی تولید فرش دست باف را داشته باشد. طراح، رنگرز و بافنده، سه رکن اصلی تولید فرش هستند؛
بنابراین باید در مجموع های این سه رکن را در کنار هم جمع کنند تا فرش دست باف کرمان حداقل به عنوان یک حرفه و هنر که با پیشینه و تاریخ کرمان گره خورده است،حفظ شود.
نکته دیگر برای رونق فرش دست باف کرمان،افزایش کیفیت آن است. تولید قالی کرمان باید به سمت قطعات کوچک، ظریف و ریزبافبرود و دیگر نباید این نوع فرش زیر پا انداخته شود.
فرش دست بافِ ظریف و ریزباف که حاصل دسترنج نقاش و بافندهاست، باید به عنوان تابلو و آویز استفاده شود و اگر تولید قالی کرمان به این سمت برود، شاهد رونق دوباره ی آن خواهیم بود. البته در این راستا توجه به بافنده و طراح و نقاش بسیار مهم است و باید حق و حقوق نقاش و بافنده به طوری که درخور شأن آنهاست پرداخت شود.


آقای سروری! آیا هنوز هم به کار طراحی و نقاشی قالی مشغول هستید و در این زمینه، هنرجو پرورش می دهید؟

به خاطر مشکلات جسمی، مثل گذشته نمی توانم حرفه ی نقاشی را آنگونه که باید ادامه دهم؛ اما به خاطر علاقه ای که به این کار دارم معمولا روزانه نیم ساعتی به این حرفه می پردازم.
در گذشته که به طور حرفه ای کار می کردم، به هیچ وجه کار بی کیفیت ارائه نکردم و همواره سعی می کردم تولیدکنندگان از کارم راضی باشند؛«رنج خود و راحت یاران طلب »؛ اما چه فایده؟! اکنون دلم خوش است
نقش هایی را که کشیده ام جلویم بگذارم و به آ نها نگاه کنم!
در خصوص تربیت هنرجو هم اعتقاد دارم با توجه به اینکه در حال حاضر، کاری برای فعالان این حرفه وجود ندارد چه دلیلی دارد وقت افرادی را بگیرم و به آنها آموزش دهم تا پس از فراگرفتن آموز ش ها بیکار باشند! تدریس در دانشکد ه ی فرش را هم به همین دلیل نپذیرفتم.


به غیر از نقش «سرام سروری » چه نقش هایی دیگری کشیده اید؟

معمولا همه ی نقش هایی که در قالی کرمان استفاده می شد از جمله شا ه عباسی، درختی و دسته گلی را کشیده ام و برخی از آ نها نیز در کتاب طراحان فرش ایران آمده است.

حرف آخر...

باید تلاش شود تا این هنر و حرفه از بین نرود و زنده بماند و حتی اگر امکان داشته باشد دوباره رونق پیدا کند.
برای زنده نگه داشتن آن لازم است که یک مجموعه ی متمرکز با حضور استادان نقاشی، رنگرزی و بافندگی را ه اندازی شود؛ ضمن این که در آن مجموعه، به تعدادی از جوانان علاقه مند نیز آموزش داده شود تا این هنر و حرفه حفظ شود.
برای رونق فرش دست باف هم باید به سمت تولید فرش های ریزباف و ظریف رفت تا به عنوان تابلو و فرش آویز استفاده شود؛ چرا که فرش دست باف، کاری است که با دست هنرمندان خلق می شود و کارِ دست،باید زیبا و ظریف باشد.



منبع:خبرنامه قالی و صنایع دستی کرمان/شماره دوازدهم/اردیبهشت 1393

ادامه مطلب

بیوگرافی شادروان احمد یزدان پناه مشهور به دیلمقانی

بیوگرافی شادروان احمد یزدان پناه مشهور به دیلمقانی

احمد یزدانپناه معروف به دیلمقانی

شادروان احمد پزدان پناه فرزند حاج نظر علی کرمانی است و چون در جوانی شرکتی با حاج محمد حسن دیلمقانی که اهل تبریز وبه کرمان آمده بود وتجارت فرش داشت،نموده بود.روی این اصل با وصف آنکه شراکت خود را با محمد حسن به هم زد باز مردم احمد را به همان نام دیلمقانی خطاب و به همین اسم مشهور گشت.
مرحوم احمد دیلمقانی در جوانی ثروت و مال زیادی نداشت ولی توکلی بزرگ داشت و پس از آن که با محمد حسن دیلمقانی به هم زد و به تنهایی به تجارت مشغول گشت به اندک مدت سرمایه و پول زیادی به دست آورد.
مرحوم احمد دیلمقانی تجارت قالی کرمان را داشت وسیله او قالی های بسیار اعلی و ظریف بافته و آماده می گشت. او قالی موجود را عدل بندی به آمریکا و انگلیس وآلمان می فرستاد و چون قالی او بی عیب و قشنگ و خوش نقش بود مشتری های زیادی در خارجه مخصوصا در آمریکا پیدا نمود.
مرحوم دیلمقانی چون رونقی در کار خود دید وسفارشات زیادی به او می رسید کارخانه های خود را توسعه و زیاد نمود و غیر از شهر کرمان در زرند و راور و ماهان و دهات دیگر کارخانه هایی دایر و تقریبا می توانیم ادعا نماییم در آن عصر فرش کرمان را به انحصار خود در آورد وچون شهرت او همه جا پخش شد عده ای دیگر از مردم کرمان کار وکسب قبلی خود را رها نموده و قالی بافی را انتخاب واتفاقا آن اشخاص هم به اندک مدت ثروت هنگفتی از این راه بدست آوردند.
مرحوم احمد دیلمقانی چون رقیب و همکارهای زیادی پیدا نمود در صدد بر آمد تا دست به کشاورزی و احداث باغ های پسته بزند و چون شهرستان های زرند و راور جهت پسته کاری مرغوب بود روی این اصل آن محل را انتخاب و شروع به احداث باغات وسیع و پسته کاری نمود و کم کم دهات بایر را خرید و آباد نمود و از این طریق ثروت و درآمد خوبی به دست آورد و به اندک زمان جزو مالکین بزرگ شهر کرمان در آمد و در یک موقع آن قدر درآمد زیاد تحصیل نمود که هیچ کس در مقابل او نمی توانست عرض اندام نماید و مالکین عمده سابق پشت سر او قرار گرفتند و عده ای از روی حسادت به مخالفت با او برخاستند ولی جرات آن را که به ظاهر با او وارد دعوا شوند نداشتند به لحاظ آن که احمد دیلمقانی چون دستی باز و به پول و قالی و پسته اهمیتی نمی داد و همیشه به فقرا و بی بضاعت ها کمک می نمود طرفداران زیاد داشت.
مرحوم دیلمقانی صفت پلنگ داشت وهیچکس را بالای دست خود نمی توانست ببیند.روی این مرام بود که عده ای با او سخت دشمن شده و مخفیانه جلسه تشکیل داده ودر آن جلسه هم قسم شدند تا دیلمقانی را به هر طریق که ممکن شود از بین ببرند و پول های زیادی روی هم گذارده وبه چهار نفر از الواط واشرار دادند وآنها را وادار نمودند تا دربین راه زرند وکرمان جلو او را گرفته وبا گلوله تفنگ او را هلاک سازند.
مرحوم احمد دیلمقانی از همه جا بی خبر سوار به ماشین شخصی شده و به اتفاق دو نفر از بستگان خود به طرف کرمان حرکت می نماید دزدان که تحریک شده و قصد قتل او را داشتند در بین راه که جای مناسبی جهت این کار شوم بود انتخاب و کمین می نمایند و چون ماشین به آن محل می رسد اول تیر زده و طایرها را خالی می نمایند راننده می گوید این ها دزد هستند و باید به همین حال برویم تا از خطر بگذریم ولی شادروان چون به خود مغرور بوده به راننده می گوید بایست من به آن ها پول می دهم غیر از پول از من چه می خواهند راننده ماشین ر ا خاموش چهار نفر دزدان مسلح جلو آمده خطاب به احمد دیلمقانی می گویند بیا پائین،احمد به آن ها می گوید اگر پول می خواهید همراه دارم چه مبلغ لازم است بگیرید دنبال کار خود بروید.
یکی از آن ها می گوید ما آمده ایم تا تو را خلاص کنیم و اگر تمام ثروت خود را بدهی غیر ممکن است بگذاریم زنده بمانی چون قسم خورده ایم.
احمد دیلمقانی دو نفر از آن ها را می شناسد خطاب به آن دو نفر می گوید مگر شما نبودید که من به شما پول گندم و فلان فلان دادم الحال این سزای نیکی است یکی از آن دزدان که خیلی هتاک بی شرم بوده قنداق تفنگ را به فرق احمد زده و فحاشی نموده به رفقا می گوید چرا معطل هستید احمد می گوید حال که تقدیر این طریق پیش آمد و من باید بمیرم بگذارید یک سیگار بکشم یکی از آن ها سیگار او را آتش می زند در حال کشیدن سیگار بوده که تیر به قلب و مغز او خالی نموده و نقش زمین می گردد و دزدان چون مطمئن می شوند که احمد خلاص شد راننده و دو نفر دیگر را که قبلا شانه های آن ها را بسته بودند عقب تر برده داخل چاه کوچکی که عمق زیادی نداشته آن ها را می اندازند و متواری می شوند صبح که روشن می شود و کاروان هایی در آمد و رفت بودند چون این منظره وحشتناک را می بینند خبر به کرمان و زرند می دهند و چون از طرف پاسگاه می آیند و آن سه نفر که عقب تر در چاه بوده بیرون می آورند آن ها شرح قضیه را بیان کردند خلاصه جسد آن مرحوم را به کرمان حمل تمام دکانین بسته و مردم جمع شده با ناله و سینه زدن و عزاداری مفصلی نعش آن شادروان را به مسجد صاحب الزمان برده به خاک می سپارند.
احمد دیلمقانی چون فرزندی نداشت تمام ثروت و املاک او به برادر و خواهرانش رسید و چون قبلا خیال داشت مریض خانه مجهزی بسازد و حتی زمین آن را خریده و آماده نموده بود مرحوم محمد ارجمند به وارث گفت چون من خیال دارم مریض خانه بسازم شما خوب است که به جای مریض خانه پرورشگاهی بسازید وارث قبول نمودند و باغ مسکونی آن مرحوم را که در محل زریف واقع بود جهت نگاهداری و محل پرورشگاه تشخیص دادند و آن را به نام دیلمقانی نامگذاری نمودند و جهت هزینه و نگاهداری و تربیت اطفال چند ملک از املاک آن مرحوم را وقف نمودند.
قتل دیلمقانی در مرداد1322شمسی اتفاق افتاد و از طرف دولت قاتلین تعقیب وبه مجازات رسیدند و اشخاصی که محرک بودند آن ها نیز به مکافات الهی دچار و هر کدام سرنوشت شومی پیدا کردند.



منبع:تاریخ کرمان،محمود متدین(همت)،چاپ هفتم-1389،انتشارات گلی

ادامه مطلب

قالی موج دریا یا پرتغالی

قالی موج دریا یا پرتغالی


قالی موج دریا

فرش ترنج دار معروف به «موج دریا» از مجموعه فرش های موزه ی هنرهای دستی وین (اتریش).
این قالی جالب و غیر متعارف از نظر نقشه به اندازه های 11/3×77/6 متر با تار و پود پشمی و پانصد هزار گره در متر مربع به احتمال زیاد توسط هنرمندان کرمانی بافته شده است.
قالی معروف موج دریا که در موزه« وین » نگهداری می شود از نظر طرح و نقش به کلی متمایز از سایر قالی های ایرانی است به گونه ای که در قسمت های بالا و پایین ترنج بسیار بزرگ آن تصاویر کشتی و دریانوردی بافته شده است . این فرش و سایر فرش های مشابه آن که تا کنون هشت تخته از آنها شناخته شده است بنابر سفارش بازرگانان پرتغالی،که در این دوره در بندرهای جنوب ایران به خصوص در بندر عباس در رفت و آمد بوده اند بافته شده و شاید به همین دلیل است که پاره ای از محققین فرش آنها را در گروه فرش های پرتغالی طبقه بندی کرده اند. تاریخ بافت این فرش در سال 1079 هجری شمسی بوده است .


So called "Portuguese carpet" possibly southern Persia 17th Century (677x311 cm)."Osterreichisches Museum fur Angewandte Kunst Vienna".
منبع: افسانه جاویدان فرش ایران،محمد جواد نصیری،فرهنگسرای میر دشتی،تهران،1389،صفحه 21

ادامه مطلب

قالی معروف رهبران دنیا

قالی رهبران دنیا

قالی راور


قالی بافی را می توان مهمترین هنر دستی مردم کرمان دانست که توانسته در سده های اخیر به دلایلی چون زیبایی و کیفیت در بازار جهانی جایگاهی رفیع را برای خود پیدا کند.
از لحاظ فنی می توان کلیه فرش های استان کرمان را به دو گروه شهری باف و عشایری تقسیم نمود.
"از میان مراکز شهری باف قالی کرمان،منطقه راور در صدر سایر بخش ها قرار دارد"(1)چرا که "قالیهای راور قدیمی ترین نوع قالی است که می توان بدون تامل به ناحیه کرمان نسبت داد."(2)مطالعه توانایی گسترده طرح و نقش در منطقه کرمان و راور نشان می دهد که دامنه تنوع نقوش اصیل این مناطق تا چه حد گسترده بوده اند و چگونه توانسته جوابگوی هر نوع بازاری باشند.یکی از نقوش رایج این مناطق در سده های اخیر خصوصا دوران قاجار نقوش تصویری با مضامینی چون اروپایی، باستانی و مشاهیر،مذهبی،ادبی و طرح های خاص بوده اند.در پی این دسته بندی توجه به شخصیت ها ومشاهیر تاریخ در عرصه های مختلف ،از محبوب ترین مضامین های به کار رفته در قالی های تصویری قاجار این مناطق می باشد.در این قالیها خیل عظیمی از بزرگان وشخصیت های مشهور تاریخی در زمینه علم وسیاست ویا مذهب در یک فرش نفیس با هم جمع شده اند.و غالبا نیز این افراد از طریق کد گذاری در حاشیه فرش یا کنار خود افراد معرفی می شوند. یکی از نمونه ای برجسته این آثار فرش رهبران دنیا اثر بافندگان توانای راور کرمان است که به معرفی آن می پردازیم:
"[محل بافت]:راور
نوع گره:نامتقارن
ربع آخر قرن 13 ش
239*378 سانتیمتر
این طرح که با نام فرش «رهبران دنیا» شهرت یافته در دو دهه ی آخر دوره ی قاجار مورد توجه تعدادی از تولید کنندگان وبافندگان کرمان قرار گرفت وتا کنون چندین نمونه از آن ،که البته تفاوت های اندکی با یکدیگر داشته اند،دیده شده است.از جمله موزه ی فرش تهران نسخه ای دیگر از این فرش دارد که بالای آن دو کتیبه قرار گرفته و در یکی از آن ها،نام بافنده،علی کرمانی را می توان دید.
فرشی که تصویر آن در مقابل شما است،کتیبه ای دارد که نشان می دهد در کارگاه میلانی بافته شده است.میلانی از تولید کنندگان قدیم راور بوده است که اطلاع زیادی از او در دست نیست. در کتیبه ی برخی از فرش های کارگاه او،پسوند شعار به صورت میلانی شعار دیده می شود.
لنگه موجود در موزه فرش تهران تفاوت هایی با این فرش دارد.از جمله تصاویر چهار نفری که در گوشه ی سمت چپ پایین متن این فرش دیده می شوند،در آن فرش نیست .هم چنین جهت ساختمان ها،دریا و عمارت های پایین متن،در آن فرش به سمت راست،اما در این فرش،به سمت چپ تمایل دارند."(3)


منابع:
1- ادواردز،سسیل،قالی ایران،تهران،انتشارات فرهنگسرا،چاپ دوم،1370 ص 228
2- ژوله،تورج،پژوهشی در فرش ایران،تهران،یساولی،1390 ص 164
3- ژوله،تورج،شناخت فرش،ایران،تهران،پساولی،1392 ص 195


نویسنده:سعید یزدی زاده راوری

ادامه مطلب

احمد رسولی طراح فرش

احمد رسولی

احمد رسولی

یکی دیگر از فرزندان حسین رسولی طراح سر شناس کرمان،احمد رسولی و برادر محمود رسولی است." احمد رسولی متولد 1322 خورشیدی[در راور کرمان] است و از سال 1330 به طور متناوب و از سال1335 به طور کامل به نقاشی فرش اشتغال داشته است.وی در کارگاههای رشید فرخی و ارجمند کرمانی کار کرده و اکنون به صورت آزاد به این کار مشغول است."(1)

1-منبع:طراحان بزرگ فرش ایران،شیرین صور اسرافیل،نشر پیکان،صفحه341

ادامه مطلب

استاد منوچهر مظفری شما را با خود به قلب هنر و قالیبافی کرمان می برد

استاد منوچهر مظفری شما را با خود به قلب هنر و قالی بافی کرمان می برد/ بازآفرینی بهتر از اصل با بیش از 3 میلیون گره
استاد برجسته فرش کرمان منوچهر مظفری بدرستی گنج راستین«شرکت تولیدی فرش دستباف گنجینه هنرمندان» و برند «قالی همایون کرمان» است, مظفری از معدود استادانی است که هنوز به معیارهای دوره بلند آوازگیقالی کرمان در جهان وفادار مانده است همه قالی های تولید شده این »مجموعه زیر نظر مستقیم استاد و باوفاداری به اصالت و کیفیتی بی مانند از نوع خامه مواد واجرا دارند به تازگی مجموعه « گنجینه هنرمندان» با برند«قالی همایون کرمان» از یک جفت اثر بی بدیل و بی مانند پرده برداری کرده است که توسط شخص استاد مظفری و سر انگشت هنرمند ایشان جان گرفته, این اثر مجموعهای از آرمهاست که به دستور ناصرالدین شاه قاجار طراحی شده است او که اهل هنر بود در نقاط مختلف جهان با مجموعه های از آرمها که هرخاندان یا پادشاه برای بوم و سرزمین خود داشت مواجه شد و تصمیم گرفت که سفارش این آرم را با هویت ایرانی بدهد اندکی بعد «الکساندر نقاش» که گفته می شود تابعیت روس داشت. طرح این آرم را به ناصرالدین شاه قاجار تحویل داد.
منوچهر شیخ مظفری
ناصرالدین شاه که طی سالهای قدرت خود نیک در یافته بود که قالی ایران و علی الخصوص کرمان در دنیا به چه میزان هوادار دارد دستور داد که از روی این« آرم »یک قالی بافته شود. اینگونه بود که نخستین قالی با آرم شکل گرفت. در طول سالها چند استاد فرش سعی در اجرای آن داشتهاند« ارجمند کرمانی» یکی از کسانی بوده است که مجموعه زیر نظر وی یکی از بهترین اجراها را داشته است. بعد از «ارجمند» فردی یونانی الاصل به نام «جرج تیمو» که در کار طراحی وبعدها تولید فرش بوده و در کرمان زندگی می کرده، این نقش را البته با تغییراتی در رنگ بندی باز آفرینی کرد.«تیمو» کلا چهار تخته از این فرش را باز آفرینی می کند که هم اکنون نزد بهترین کلکسیونرهای فرش ایران و کرمان محفوظ است البته ارجمند و تیمو هیچکدام خودشان بافنده نبودهاند بلکه بر مجموعه ای از بافندگان با استانداردهای تعریفی خود نظارت داشتند.
اینک پس از سالها «استاد منوچهر مظفری» طرح معروف به«آرم»را با کیفیتی بالاتر با بهره گیری از اصیل ترین آموزه های قالی کرمانی شخصا بازآفرینی کرده است این باز آفرینی با تغییراتی در رنگ بندی و شعری از حافظ که در حاشیه کار شده اثر را در کنار حفظ تمامی فاکتورهای اصالت, جذاب ترو منحصر به فرد کرده است.
بزرگترین و مهمترین تمایز «آرم» بافته شده توسط «استاد مظفری» استفادهاز«گره تک» است که اثر را بسیار منحصر به فرد کرده, این فرش « 120جفت» یا به تعبیری«60رج» است و این فرش منحصر به فرد با بیش از 3 میلیون گره بافته شده است و ظرافت بی حد و حصر آن هر بیننده ای را مجذوب و مسحور اثر می نماید. مواد اولیه به کار رفته برای خامه قالی از نوع فوق العاده باکیفیت و نفیس می باشد که کیفیت و ماندگاری اثر را برای چند صد سال تضمین می نماید. این فرش جزو اندک قالی های اصیل «استادباف» تاریخ فرش کرمان می باشد که به حق هیچ عیبی بدان نمی توان گرفت این اثر با کیفیت منحصر به فرد شما را با خود به قلب تاریخ هنر قالی بافی کرمان می برد و با اعجازهارمونی رنگ ها هر چشمی را خیره می کند . «استاد مظفری» در طول سالهای کار و تدریس آثاری را که با سر انگشت هنرمند خودتولید کرده است به تعداد انگشتان دو دست نمی رسد و از این جهت این فرش بسیار استثنایی است.
نکته پر اهمیت اینکه در بافت این فرش و همه فرش های اصیل کرمان به هیچ عنوان از قلاب استفاده نمی گردد و تمام پروسه بافت با استفاده از دستان و انگشتان هنرمند انجام می شود و در حقیقت قالی کرمان با عشق بافته می شود و جان میگیرد.
فرش کرمان
طرح آرم توسط استاد مظفری در یک جفت یا «2 تخته» کاملا شبیه به هم بافته شده است و با نکاتی که در بردارد به راستی یکی از فرشهای کلکسیونی ایران است که جفت بودنش ارزش و اهمیت کار را دو چندان کرده و می تواند زینت بخش و سرآمد هر مجموعه و کلکسیونی باشد زیرا به واقع و به اعتراف بسیاری از خبره های این هنر، اثر استاد مظفری در قیاس با آثار مشابه استادان دیگر بسیار نفیس و با کیفیت تر است.
به گفته استاد مظفری هر قالی داستان و قصه خودش را دارد و البته قالی آرم با داشتن اِلمانها و نشانه های ایرانی اثری بر آمده از تاریخ و ماندگار در تاریخ خواهد بود که در شرح تصویر آن هر کس روایتی دارد و می توان ساعتها در مورد داستان این آرم سخن گفت ما تنها به یکی از این روایت ها می پردازیم که یکی از این روایت ها اینچنین است.
(Coat of Arm) کت آف آرم یک نشان تک و بی همتاست که بر روی سپر و شنل روی زره طراحی شده است که مورد استفاده شوالیه های قرون وسطا قرار می گرفت و نشان دهنده هویت آنها بود. بنابراین گاهی اوقات کت نظامی نیز خوانده می شد. این نشان بر روی سپر حک می شد و عنصر مرکزی تصویر را که نشان دهنده پیروزی و موفقیت بود را در بر می گرفت و شامل سپر و حامیان و تاج بود. این نشان یک سمبل تک برای هر خانواده یا فرداست.
نماد کت آف آرم می تواند دارای اشکال و رنگهای متنوعی بر اساس کشور و فرهنگ باشد که شاه قاجار سفارش آن را با نمادهای ایرانی داد اصلی ترین نماد ایرانی در آن زمان شیر و خورشید بود که یکی از نشانهای رسمی ایران بود که در بین سالهای 1979- 1579میلادی یکی از نشانهای موجود در پرچم رسمی بوده است. این نشان در قرن دوازدهم بسیار مورد توجه قرار گرفت. نماد شیروخورشید بر مبنای اشکال نجومی ایجاد شده است. این نشان معانی تاریخی زیادی دارد. در ابتدا یک سمبل و نماد نجومی بوده است و در دوره صفوی شیرو خورشید نمادی از دو رکن جامعه بود مذهب و دولت. این نماد, نشان نشان رسمی کشور در دوره قاجار نیز بود. در دوره فتحعلی شاه این نماد دستخوش تغییراتی شد. این تغییر مربوط به شکل شیر و خورشید بود. یک تاج که نماد سلطنت مطلقه بود بالای آن اضافه شد. از زمان فتحعلی شاه قاجار مفاهیم اسلامی کمرنگ شده و مورد تاکید قرار نگرفتند. این تغییرات نشان رسمی را تحت تاثیر قرار داد آ ن زمان تا انقلاب اسلامی مردم در سال 1357 معانی این نشان دستخوش تغییرات اندکی شد. شیر استعاره ای برای قهرمانان ایران که آماده دفاع از سرزمین بودند و در آ خر مفهوم باستانی آن که نماد سلطنت و پادشاهی بود. خورشید معانی متفاوتی را در بر داشت که برخی آن را نشانی از جمشید پادشاه اسطوره ای ایران می پنداشتند.


منبع: پیام ما

ادامه مطلب