نقش بندی در فرش

نقش بندی در فرش
نقش بندی :


فرش بندی

یکی از سبک ها ونقش های فرش ایرانی نقش بندی است که گاه با نام واگیره ای نیز خوانده می شود.در تعریف بند در فرشنامه ایران آمده است که"نگاره ای همچون حلقه رابط و پیوند که میان دو نقش و بیشتر اسلیمی به نظر می آید.بند می تواند هم نقشی هندسی باشد و هم نقشی در ردیف برگ وگل وشاخه."(رضوی،آذرپاد،142:1383) همچنین در همین کتاب در تعریف واگیره آمده است که"نگاره یا نگاره هایی از یک طرح که در نقشه معروف به واگیره(و در سراسر متن قالی)تکرار می شود.درنوش آباد کاشان به نصف حاشیه در جهت طول نیز واگیره می گویند."(همان:84)این نگاره گاهی بست نیز خوانده می شود.اما تکرار گواه بر بندی بودن نقش نیست."نگاره های که در یک طرح تکرار می شود اگر با کمک نگاره ای دیگر به هم بپیوندد آن را بندی وطرح تشکیل شده براساس نگاره بندی را،طرح بندی می گویند.در این گونه طرحها دو نیمه فرش را قرینه هم می بافند. در زمینه طرح بندی،طرح های فرعی فراوانی نقش شده است که هر یک از آنها به علت نگاره ای که در آن تکرار می شود و یا به علت شیوه ی ویژه ای که در تزیین آن به کار رفته است،اسمی خاص خود دارد مانند:بندی ترنج دار،بندی درختی،بندی سروی،بندی خوشه انگوری."(رضوی،آذرپاد،101:1383)شاید تکراری بودن این طرح دلیلی بر محبوبیت این طرح در مناطق مختلف باشد."معروفترین طرح های این گروه عبارتند از:بندی ورامین یا مینا خانی،بندی اسلیمی،بندی بازو بندی یا شیر شکری،بندی آدمکی یا ملانصر الدین،بندی کتیبه ای و بندی شاخ گوزن حیوان دار.
استفاده از این طرح تقریبا در تمامی کارگاه های قالی بافی استان های شمالی،شرقی و مرکزی ایران معمول است."(نصیری،86:1389)
به طور کلی و برطبق مطالب افسانه جاویدان فرش ایران شهرهای ورامین،تبریز،اراک،کردستان وبیجار،سنقرکرمانشاه،کاشمر،نایین وقم از تولیدکنندگان این طرح بر روی فرش هستند.همچنین در ناحیه بلوچستان به تقلید از بندی های هندی طرح هایی کار می شود.

سیر تحول نقش بندی:
شاید بتوان این نقش را تکمیل یافته ویا برگرفته از طرح های خشتی دانست که در قسمت بررسی تطبیقی این نقش وطرح خشتی در این مورد بحث خواهد شد.نمونه های اولیه نقش های واگیره ای را می توان در انواع آثار باستانی ومنسوجات برجای مانده از قرون گذشته مشاهده کرد که در این بین معماری به لحاظ وسعت کار بیشترین آثار را دارد .به عنوان مثال تعدادی از گچبری های مربوط به دامغان و تیسفون وکیش مربوط به عهد ساسانی نمونه ای از آنها هستند.
نمونه های بارز این طرح بر معماری و فرش در انواع مینیاتورهای بر جای مانده از مکاتب مخلف نقاشی ایرانی قابل مشاهده است.برای مثال در صحنه ای از گلچین اسکندر سلطان (بهرام گور در قصر هفت گنبد) مربوط به مکتب شیراز شبه فرش هایی با نقش واگیره ای دیده می شود.
در ادامه بررسی این طرح می توان نمونه آن در انواع خاتم سازی ها دید.و نقش بندی خاتم شیرازی نمونه ای از نقش های مرتبط با فرش است."خاتم به شیوه ی امروزی را می توان چنین تعریف کرد:هنر آراستن سطح چوبی اشیا کاربردی و تزینی با استفاده از مواد اولیه نظیر چوب،استخوان وفلز در قالب اشکال هندسی یا گره را خاتم گویند.زیرا خاتم مولد گره است و در اصل خاتم را می توان نوع شاه گره نامید".(ابن عباسی،286:1390)
از لحاظ سابقه تاریخی خاتم به دوران اولیه اسلامی برمی گردد.در قرون اولیه اسلامی نیز نوعی هنر تزیینی سطح یا خاتم ساده در ایران وجود داشته است."براساس شواهد موجود شاید بتوان قرن نهم هجری قمری را نقطه اوج شکوه و شکوفایی هنر خاتم در ایران دانست."(همان:288)
شبکه مربع،شبکه لوزی،شبکه مثلث وشبکه دایره،از شبکه ها و زمینه شکل گیری نقوش هندسی در هنر خاتم کاری هستند.برای مثال متداول ترین نقوش خاتم در شبکه مثلث استفاده می شوند عبارتند از نقش لانه زنبوری،شش وشمسه،شمسه لوزو...در این میان نقش لانه زنبوری در گلیم گیلان نیز دیده می شود."نقش لانه زنبوری و شش ضلعی در گلیم کاربرد بیشتری دارد.این نقش شبیه به نقش لانه شش ضلعی کندوی زنبور عسل است که درون آنها با نقوش انگشتی مانند،نقش لانه زنبوری یا نقوش خرچنگی مانند تزیین یافته است."(شاد قزوینی،8:1388) وبه نظر می رسد این نقش نیز مانند بیشتر طرحهای دیگر فرش ایرانی مسیر معماری،منسوجات،گلیم تا فرش را طی نموده باشد.
زیر مجموعه های طرح بندی:
همان طور که گفته شد زیر مجموعه های طرح بندی شامل بندی ورامین(میناخانی)،بندی اسلیمی،بندی خاتم شیرازی،بندی پیچک می شود.
بندی ورامین یا میناخانی
یکی از مشهور ترین و محبوب ترین طرح های بندی طرح ورامین یا مینا خانی است .در این نقش تکرار نقشی کوچک و مربع مانند زمینه متن فرش را پر می کند.که بندها وگل های پیوند دهنده واگیره ها،از شاخصه های آن هستند. در مورد وجه تسمیه آن گفتار متعدد است عده ای این نقش را از ابداعات آقای میناخان طراحی تبریزی وعده ای مربوط به دختر وخان زاده ای به نام مینا می دانند.حتی سسیل ادواردز هم در اینگونه وجه تسمیه ها تردید دارد و آن را از ابداعات کردها و یا اهالی ساوجبلاغ در استان البرزامروزی می داند و در قالی ایران در این باره می گوید:
"چه قدمت این طرح از هفتاد و پنجمین سال قرن نهم،یعنی هنگامی که طرح های ایرانی تحت نفوذ طراحان تبریزی قرار گرفت،بیشتر است.من معتقدم که به احتمال قوی منشاء این طرح کردستان باشد،چه غالبا در قالیهای قدیمی ساوجبلاغ و بیجار دیده می شود."(ادواردز،51:1370)
"امروزه با استفاده از طرح مینا خانی در خراسان به ویژه در کاشمر فرش هایی در اندازه های شش مترمربعی وهمچنین فرش های مربع چهارمتری به تعداد انبوه در زمینه های قرمز روشن،آبی سرمه ای ونخودی بافته می شود."(نصیری،187:1389)
در کردستان وبیجار نیز این نقش با اقبال رو به رو گشته و"نقش های میناخانی،شاه عباسی واسلیمی که در شکل های ساده منطبق با بافت درشت بکار می روند در قطعات عتیقه ای و آنتیک و قدیمی از همه بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند."(اشنبرنر،117:1384)سیر پاگیری این طرح در بیجار کمی خاص بوده که بی شک نمونه های تولیدی در مقایسه با ورامین متفاوت بوده اند.که سسیل ادواردز در این باره می گوید:"برای آشنا ساختن روستاییان با طرح جدید ابتدا قسمتی را که باید تکرار شود به روی تکه ای قالی به اندازه یک پادری که به آن«واگیره» می گفتند می بافتند وآن را دراختیار قالیباف می گذاشتند تا از آن به عنوان الگو استفاده کند.با این روش بازرگانان می توانستند طرحهای بهتری را در اندک مدتی رواج دهند."(142:1370)
بندی اسلیمی:
یکی دیگر از نقش های بندی بندی اسلیمی است که زیر مجموعه طرح کلی افشان به شمار می رود."نقشه ای که در آن نگاره های اسلیمی به هم پیوسته،در ترکیب با دیگر نگاره های شاه عباسی،متن را فرا می گیرد.به این نقشه اسلیمی بندی نیز می گویند.(حشمتی رضوی،آذرپاد،101:1383)
افشان بندی:
"در این طرح،نگاره اصلی یک «بند»است با نقش هندسی که به صورت واگیره در سراسر متن فرش که به طور معمول پرشده از گل و برگ و شکوفه و اسلیمی وختایی است،می آید.به این گونه نقشه بندی ،طرح سرتاسری به شیوه بندی ویا افشان تکراری نیز می گویند.(حشمتی رضوی،97:1383)این طرح را گاه با نام افشان تکراری نیز می خوانند.
بندی شاخ گوزن
وجه تسمیه این نگاره به بندها یی است که شبه شاخ گوزن هستند.نقش متن،نگاره گل وبرگ و غنچه است که خطهای مرزی هریک به نقشی همچون دو شاخ گوزن می رسد که بر آن گلهایی در ردیف هم نقش شده است و همچنین،نگاره های شاه عباسی و نقشهایی ویژه طرح بیجار که پیچ و خم هر خط،نقشی از یک حیوان را نشان می دهد.

نقش خاتم شیراز
تقش خاتم شیراز نیز یکی از نقش های مرتبط با طرح بندی یا واگیره ای به شمار می رود."نقشی که در آن نگاره های ریز فراوان به کار رفته و به اصطلاح پرگل شده باشد.در خاتمکاری برای آراستن نقشها از مربع و سه گوش های کوچک بهره می گیرند وبا گذاشتن آنها در کنار هم مانند طرح موزاییک-شکلهای گوناگون هندسی به وجو می آورند.(همان:140)


نویسنده:سعید یزدی زاده


منابع :

ادواردز،سسیل،قالی ایران،تهران،فرهنگسرا،1370
اشنبرنر،اریک،قالی وقالیچه های شهری و روستایی ایران،تهران،یساولی،چاپ دوم،1384
ابن عباسی،ادریس،مقتدائی،علی اصغر،هنرهای دستی وسیر تحول آن در ایران،تهران،موسسه انتشاراتی جمال هنر،1390
حشمتی رضوی،فضل الله،آذرپاد،حسن،فرشنامه،تهران،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ دوم،1383
شاد قزوینی،پریسا،تنوع نقش در گلیم های دستباف گیلان،کتاب ماه هنر،اردیبهشت 1388
نصیری،محمد جواد،افسانه جاویدان فرش ایران،تهران،میردشتی،1389

ادامه مطلب

عبا بافی

عبا

عبا بافی


گونه ای از پارچه های دستباف ایرانی است که دو نوع تابستانی و زمستانی را شامل می شود.
عبای تابستانی که تولید آن بیشتر در بهبهان،کوهپایه ی اصفهان و بوشهر رواج دارد با،تار و پود نخ پنبه ای که به رنگ مشکی یا قهوه ای در آمده است،بافته می شود و عبای زمستانی که محمدیه ی نایین مهم ترین مرکز بافت آن است،با بهره گیری از کرک شتر به عنوان تار و پود تولید می شود.
عبا توسط دستگاه های ساده بافندگی به عرض 75 تا 90 سانتیمتر و طول 6 متر بافته می شود و کاملا بدون نقش و طرح بوده و قطعات آن با دوخت ساده یی به هم وصل می شود.


منبع:یاوری حسین،نساجی سنتی ایران،سوره مهر،تهران،1387،صفحه 115

ادامه مطلب

طرح محرمات یا قلمدانی

طرح محرمات یا قلمدانی

طرح محرمات قلمدانی

در صورتی که متن فرش به نوارهایی با عرض مساوی و با رنگ های مختلف و مزین به موتیف های ریز نقشی تقسیم گردد،به طوریکه زمینه ی فرش به صورت راه راه به نظر برسد،در اصطلاح به آن طرح محرمات می گویند.این طرح یکی از قدیمی ترین نقش مایه هایی است که از زمان هخامنشیان تاکنون به گونه های گوناگون بر روی انواع پارچه ی ترمه و دست بافت های گره دار،مناطق مختلف بافندگی ایران منعکس شده است.این طرح،که در پاره ای از نقاط به آن قلمدانی نیز می گویند مورد نظر بافنده های فارس،کردستان،تبریز و قم است.



کتاب منبع:افسانه جاویدان فرش ایران/محمد جواد نصیری/انتشارات میر دشتی-تهران/چاپ اول 1389/صفحه87

ادامه مطلب

نقوش هراتی (ماهی درهم)

نقوش هراتی (ماهی درهم)

نقوش ماهی در هم

در خصوص این نقش علی حصوری معتقد است : «هراتی از جمله نقوش ایرانی است که ریشه در تاریخ و ایران باستان دارد . براساس مطالعات انجام شده برروی آثار موجود، این نقش از اواخر دوره‌ تیموری و در تمام دوران صفوی مورد استفاده بافندگان قرار داشته و بعدها نیز تأثیر عمیقی بر تعدادی از نقشه‌های ایرانی داشته است . معروفترین و یکی از انواع نقش هراتی به ماهی درهم شهرت یافته است که البته این امر فقط بیان کننده رواج این نقش در هرات و در دوره تیموریان است ، به ویژه آن که طراحان مکتب هرات آن را به شکل دلخواه درآوردند . بنیاد نقشه‌های هراتی دو برگ خمیده می‌باشد که گل بزرگی مانند یک گل شاه عباسی یا گل نیلوفر را در میان گرفته است .
شواهدی موجود است که آن دو برگ اساساً دو ماهی بودند و بعداً تبدیل به دو برگ شده‌اند و نام ماهی درهم نیز همین نکته را تأیید می‌کند . اما برای یافتن نخستین نقش از این نوع و خاستگاه اولیه آن باید به مطالعات تاریخی اقدام نمود و در جریان تاریخ به عقب بازگشت . مطالعات تاریخی نشان می‌دهد که نقش هراتی هم به ایران باستان و آیین مهر رهنمون می‌شود که در آن برخی از روایات و مناسک و آثار با آب ارتباط دارد . در برخی از آثار مهری نشان داده می‌شود که مهر در آب متولد شده است و مجسمه‌هایی که در این زمینه موجود است ماه را با مادرش که پیکر برهنه‌ای دارد نشان می‌دهند . مهر درآب متولد می‌شود و روی یک گل نیلوفر قرار می‌گیرد . و به همین دلیل است که بعدها نیلوفر آبی در فرش ایران تبدیل به شاه عباسی شده است و جایگاه خاصی را در نقوش سنتی ما به ویژه نقشه‌های فرش یافته است . مهر را ماهی از آب بیرون می‌آورد و این ماهی احتمالاً دلفین است یعنی یک ماهی بزرگ در نقشه‌های ایرانی به ویژه در ماهی درهم‌ها نیز ماهی را به صورت بزرگ به تصویر می‌کشند که این ماهی در واقع همان دولفین است . در تعدادی از آثار مهری ، مادری به همراه یک دلفین و در عده‌ای دیگر مادر و کودکی به همراه دلفین دیده می‌شود .به این ترتیب ریشه‌ی اصلی نقش‌های هراتی پیدا می‌شود .»
بررسی کلیه قالی‌هایی که در حال حاضر با نقش ماهی درهم شناخته می‌شوند نیز واقعیت دیگری را مشخص می‌کند و آن اینکه از شرق به غرب اندازه و ابعاد این ماهی‌ها در قالی ایران بتدریج از بزرگ به کوچک است . به نحوی که بزرگترین نوعی ماهی‌های این طرح را در شرق ایران به ویژه اطراف قاین و تربت‌جام و تربت‌حیدریه می‌توان دید و کوچکترین نمونه‌های آن را در مرکز و غرب ایران یعنی کردستان . نمونه‌ی منحصر به فرد و شیوه یافته‌ای از ماهی درهم نیز ، البته به مقدار کمتر و تا همین اواخر در اطراف اراک بافته می‌شده است که امروز به فراموشی سپرده شده و آن را مرغ و ماهی می‌نامند . در این نوع دو مرغ به جای ماهی ، یا همراه با آن‌ها به دور یک حوض در حال حرکت هستند .
بررسی‌های تاریخی نیز نشان داده است که برروی تاج تیگران (ملقب به کبیر ، پادشاه ارمنستان در سالهای 89-86 قبل از میلاد) نقش دو پرنده وجود دارد که یک گل هشت پر وسط آن قرار گرفته است . این نقش در زمانی برروی سکه نیز ضرب شده است که اوج اعتلای رواج آیین مهر بوده است .


کتاب منبع:پژوهشی در فرش ایران/تورج ژوله/انتشارت یساولی-تهران-1390/صفحه 31

ادامه مطلب

نقوش لچک و ترنج در فرش

نقوش لچک و ترنج

نقوش لچک و ترنج

چنان که از طرح قالیهای کهنه پیداست ، باغهای قدیمی ایران و طرح آن بر روی قالی ، دارای چند حوض بوده که این حوض ها به وسیله ی جویهای آب مرتبط بوده اند . باغ یا طرح آن با اشکال منظم هندسی چهار گوش ، شش ضلغی ، لوزی و امثال آن مشخص می شده که بین آنها رابطه وجود داشته است . در تعداد زیادی از فرشهای ایران مثلاً ترکمنی ، سیستانی ، بلوچی ، کردی و لری متن فرش را تعداد زیادی حوض ، خشت و قاب که همه یادگار همان حوش ها هستند ، گرفته اند .این نقشه در تعداد زیادی از نقشه های فرش شهری نیز دیده می شود که به آن طرحها معمولاً نام هایی مثل قابقابی ، کتیبه ای ، ترنج بندی و ... می دهند . اما دیگر در این حوضها ، گل و برگ ، اسلیمی ، شاه عباسی ، پرنده ، شکار و امثال آن دیده نمی شود . در واقع حوضهای باستانی جای خود را به باغچه های متعدد داده است و این تحول مهمی در قالی ایران بوده است که حوض ساده ای را به باغچه تبدیل کرده اند که می تواند بسیارآراسته تر باشد . در فرشهای عشایری و روستایی برای بزرگتر کردن حوضها و نیز آراسته تر کردن آنها از تعدادشان کاسته اند و طول فرش را در طرحها ی کهنه تر با دو یا سه ردیف حوض و در طرحهای جدید با یک ردیف حوض پر کرده اند .در اثر این کار ، نقشمایه هایی پدیدی آمده است که گاه تا هفت ترنج ( حوض ) دنبال هم و به هم پیوسته دارد . معروفترین این نقشه ها سه ترنج است که تقریباً در سرتاسر ایران دیده می شود . در عده ای از این نقشه ها از جمله در منطقه خمسه ، چند ماهی که از نقشه معروف ماهی در هم اقتباس شده ، به درون این حوضها راه یافته است . احتمال دارد که همان ماهی های باستانی درون حوضها را با ماهی های ویژه طرح ماهی در هم ادغام کرده باشند . هم چنین انواع دیگری از آرایه های فرش ایران مثل گل هشت پر، گل سرخ و ... را هم در این حوضها جا داده اند که جنبه آرایشی دارد و مثل ماهی جنبه نمادین ( سمبولیک ) ندارد .
به مرور آرایه های درون حوض ها عوض شده تا آنجا که در میان بافته های عشایر به نشانی درون آن ، رسیده است . این نشانه ها ممکن است از نشانه های کهن و دست کم دوره ساسانی یاشد یا نشانهای قومی که بی تأثیر از نشانه های کهن نیست .برای خالی نبودن یا به منظور انباشتن و زیبا تر کردن حوضها نقشهای فراوان دیگری را هم در اطراف نشانها گذاشته اند که تعداد آنها بسیار زیاد است . در نقشه های شهری تحول دیگری رخ داده است. در این نقشه ها همانند فرش های روستایی، از تعداد حوضها کاسته شده،اما این کار به شکل دیگری صورت گرفته است .گذشته از این ، تحول یک شکل ثابت نداشته ، بلکه به چند شکل اتفاق افتاده است . در قسمتی از ایران یعنی آذربایجان ، مانند فرشهای روستایی و عشایری ، تنها سه حوض ( ترنج ) باقی مانده و این حوضها از هم فاصله گرفته است . کم کم دو حوض طرفین چنان به سوی حاشیه رفته اند که ناچار نصف شده اند ، یعنی از دو ترنج دو طرف ، فقط دو نیم ترنج باقی مانده است . در مرحله ی بعدی تحول ، هر یک از دو نیم ترنج هم به دو قسمت شده و هر یک به گوشه ای رفته و. چهار لچک را ساخته است و از این راه نقشه لچک ترنج پیدا شده است که در قالی ایران بسیار شایع است .
در تحول دیگری در نقشه های شهری و روستایی ، تنها یک حوض یا ترنج مانده و این حوض تنها ، چنان بزرگ شده است که بخش مهمی از متن قالی را گرفته و تنها چهار لچک باقی گذاشته است . در بخشی از ایران این حوض بزرگ سراسری را سلسله نامیده اند . از آنجا که این حوض بزرگ متن قالی را بسیار ساده می کرد ، می بایست به فکر آرایش آن می بودند .در یک بازگشت به عقب دوباره سه حوض کوچک و بعداً دو حوض و بالاخره یک حوض بزرگ در آن جای داده اند و به این ترتیب از این راه هم نقشه لچک و ترنج فراهم آمده است . این کار ناگهان و حتی در طول پنجاه یا صد سال صورت نگرفته ، بلکه نتیجه تجربه و ذوق آزمایی نسلهاست . با این وصف نقشه ی معروف لچک و ترنج در ایران در زمانی پیدا شده که دست ما به آن نمی رسد ، زیرا کهنه ترین نمونه موجود آن متعلق به دوره صفوی است .
طراحان دوره صفوی نقشه لچک و ترنج را به شکلهای گوناگون آراستند به حدی که میراث آنها و ذوق ازمایی استادان دوره های بعدی بر روی کار آنها ، به صورت گنجینه ای برای ما باقی مانده است و اکنون انواع لچک و ترنج وجود دارد که با عناوین دیگری مثل لچک و ترنج اسلیمی ، لچک و ترنج شاه عباسی ،‌لچک و ترنج حیواندار و ... معروفند .
به این ترتیب لا اقل در نقشه های گلستان و سایر منشعبات آن با پدیده هایی از هنر ایران آشنا می شویم که پیش از میلاد مسیح شکل گرفته اند و بنابراین نظریه ی نسبتاً کهنه و معروف تأثیر جلد کتاب بر نقشه لچک و ترنج پایه چندان درستی ندارد .در واقع داستان ، عکس نظر بالاست بعنی پس از آنکه لچک و ترنج بر روی بافته ها پدید آمد بعد ها در آرایش جلد کتاب و حتی روی چوب ، فلز و در دیگر هنر ها بکار رفت . باید گفت اگر ترکیب لچک و ترنج بر روی جلد های کتاب بیشتر دیده می شود و از نمونه های قدیمی آن نیز بسیار موجود است ، احتمالاً به دلیل وجود نمونه های متعدد و پراکنده از جلد کتب هم در ایران و هم در سایر کشورهای همجوار است .
شاید دلیل کاربرد بیشتر این طرح بر روی جلد کتاب و سایر موارد مشابه نیز از آنجا متاثر است که اجرای آن توسط قلم مو و سایر وسایل به صورت نقاشی یا برجسته گونه بر روی هر سطحی به مراتب آسان تر از پیاده کردن آن بر روی فرش است و لذا انتقال این نقش بر روی فرش گره دار الزاماتی را داشته که به مرور و با پیشرفت فنون بافت میسر گردیده و در هر حال الگوی اولیه بی تردید از همان نقشه های گلستان بوده است .



کتاب منبع:پژوهشی در فرش ایران/تورج ژوله/انتشارت یساولی-تهران-1390/صفحات27 الی28

ادامه مطلب

سوابق قالیبافی درخراسان و مشهد

سوابق قالیبافی درخراسان و مشهد
ويژگيهای تاريخی و جغرافيايی استان خراسان[سابق]:

فرش مشهد

خراسان مرکب از دو كلمه (خور و آسان ) كه در لغت به معنی محل طلوع خورشيد است و در متون قديمی با عنوان مطلع الشمس از آن ياد كرده اند.اين خطه در سرتاسر تاريخ پر ماجرای خود مردان نامداری را چه در زمينه سياست و چه در زمينه علم و ادب در دامان خود پرورانده است. در زمانهای قديم سرزمينی پهناور بوده است كه طی قرنهای متمادی در اثر جنگهای گوناگون و بی لياقتی حكام به بخشهای مختلف تقسيم شده و امروزه قسمتی از اين بخش ها در خاك همسايگان شمالی و افغانستان قرار دارند. خراسان امروز جزئی از خراسان قديم يا خراسان بزرگ می باشد.
خطه خراسان نيز مثل ساير قسمتهای ايران از آسيب مغولها در امان نماند و مصائب زيادی در طول تاريخ متحمل شد. تنها توجه شاهرخ از نوادگان تيمور خان و همسرش گوهرشاد خاتون كه بانی بسياری از ابنيه بخصوص مسجد گوهرشاد است، توانست رونق گذشته را به آن بازگرداند. ازآن پس نيز خراسان همواره مورد هجوم واقع شد. ازبكها بارها خراسان را مورد هجوم قرار دادند و بر نابسامانيهای اين منطقه افزودند. دوران تيره خراسان تا زمان آغامحمد خان قاجار طول كشيد و سرانجام در زمان فتحعلی شاه آرامش نسبی به مشهد بازگشت. استان خراسان در حال حاضر با مساحتی حدود 2/313337 كيلومتر مربع ( تقريبا" يك پنجم مساحت كل كشور) در شرق ايران قرار گرفته است.
اين استان از شمال به كشورهای شوروی سابق، از مشرق به افغانستان و شوروی، از جنوب به استانهای سيستان و بلوچستان و كرمان و از مغرب به استانهای يزد، اصفهان، سمنان و مازندران محدود است. شهرهای عمده استان خراسان عبارتند از:مشهد،درگز،بجنورد،اسفراین،نیشابور،سبزوار،تربت حیدریه،تربت جام،کاشمر،فردوس،طبس،بیرجند،تایباد،سرخس،قاین و نهبندان.

بررسی سوابق قاليبافی در خراسان:


با مراجعه به منابع و كتب موجود در خصوص تاريخ قاليبافی كمتر جايی را می توان يافت كه در آن از قدمت قاليبافی در مشرق ايران به ويژه نواحی شمال شرق ذكری به ميان آمده باشد. به عبارت ساده تر نه تنها از قاليهای قديمی كه در اين منطقه بافته می شد، كمتر باقیمانده، بلكه در منابع موثق كه عموما" توسط سياحان و مورخان ضبط گرديده، اغلب به طور پراكنده به آن پرداخته شده است. مناطق شرق ايران كه در اينجا مورد نظر است دو ايالت ايران قديم هستند كه سابقا" به نامهای ايالت های قوهستان و خراسان بزرگ در مشرق و شمال شرق ايران معروف بوده اند. در ميان كتب و منابع قديمی كتاب احسن التقاسيم از جمله مواردی است كه بطور مشهود به قاليبافی در خراسان و قوهستان اهتمام می ورزد. مقدسی در اين كتاب می نويسد:
«از قوهستان پوشاكهايی مانند نيشابو ری سفيد، فرش و جانماز و از غرج شار،زر و لباده و فرشهای نيكو و جامه دان و مانند آن صادر می شود. از بخارا پارچه های نرم، جانماز، رختخواب مسافرخانه و فرش و همچنين از خوارزم سمور، سنجاب، عناب و فرش و لحاف و ديباج پيشكش ومقنعه ابريشمی و... صادر می شود. از توران پانيذ خيزد كه از «ماسكان» بهتر است. در ديگر شهرها فرش و مانندش می بافند، چنانكه در قوهستان خراسان بافته می شود.»

در ميان مناطق قديم قاليبافی خراسان علاوه بر خوارزم و بخارا شهر هرات نيز آشكارا در عرضه قاليهای خوب و نفيس در طول دورانهای متعدد فعاليت داشته و اين چيزی است كه سيسيل ادواردز صراحتا آنرا در كتاب خود انكار كرده است و می نويسد:
«به نظر من اگر در قرن شانزدهم و ادوار بعد از آن قاليهای نفيس در هرات تهيه شده باشد، بايد در قاليهايی كه از آن دوره به بعد در افغانستان بافته شده، آثاری از استادی و مهارت ديده شود. احتمال دارد كه ساكنان متمكن هرات مركز ايالت خراسان، و غنی ترين و مهمترين شهر اين خطه برای خانه های خود احتياج به قالی داشته اند و بازرگانان شهر تعدادی قالی به بخشهای بافندگی قاينات سفارش داده اند. پس از مدتی صاحبان قاليها بعضی از آنها را فروخته اند و اين فرشها به كشورهای مغرب راه يافته باشند و از آنجا به قاليهای هرات شهرت يافته اند. بديهی است كه نه از آن جهت كه در شهر هرات بافته شده بلكه از این رو كه این فرشها از هرات به دست آنها رسیده است.»
اما با توجه به قراين و برخی اسناد موجود و تصاوير باقی مانده از نقاشيهای قرون 8 و 9 هجری می توان بر صحت اين امر ترديد كامل روا داشت. اين تصاوير و اسناد مربوط به دوره حكومت سلسله تيموريان است كه اهتمام آنها بويژه شاهرخ و پسرش و همچنين سلطان حسين بايقرا به هنر، باعث شكوفايی بسياری از رشته های هنر ايرانی در آن خطه گرديد. تيمور لنگ در سال 782 هجری شروع به تسخير ايران نمود و مانند فتنه مغول، فتح تيمور با خرابی و ويرانی بسيار همراه بود. ولی هنرمندان و صنعتگران شهرهای تسخير شده به سمرقند پايتخت تيمور برده شدند و بسياری از صنايع در آنجا تشويق و ترغيب شد. در دوره تيموريان مخصوصا شاهرخ پسر چهارم تيمور كه پس از او به سلطنت رسيد ،مينياتورسازی به منتها درجه ترقی رسيد. بسياری از مينياتورهای برجای مانده از اين دوران و حتی پس از آن علاوه بر ارزشهای هنری، بيانگر اوضاع و احوال اجتماعی و هنری زمان خود می باشند. در بسياری از اين تصاوير انواع قاليها با نقوش متعدد اعم از هندسی و حتی لچك و ترنج های امروزی و اسليمی های زيبا ديده می شود كه بدون شك زيبايی آنها حاصل دست نقاشانی چيره دست همچون بهزاد و شاگردان او بوده و بيانگر وجود اين نوع از هنر بافندگی و پيشرفت آن بوده است. توجه به ريزه كاری و جزئيات از خصایص مهم مينياتورهای سبك تيموري است.
اين توجه به جزئيات اشياء مانند قالی، كف اتاق، لباس و تزئينات معماری، نقاشيهای هرات را در ميان بزرگترين مينياتورهای ايران قرار می دهد.شاهرخ در واقع با انتخاب هرات به عنوان پايتخت ایران بنيان گذار اولين مكتب هنری ايران يعنی مكتب هرات گرديد. شاهرخ، خود شاعر و صنعتگر بود و پسرش بايستنقر بيش از پدر مشوق و حامی علم و ادب و صنعت گرديد و كتابخانه بزرگی در هرات تاسيس نمود و در آنجا چهل تن از بزرگترين نقاشان و خوشنويسان و صحافان را جمع كرد و به دست آنان اثر بزرگ طلايی مينياتورسازی ايران ظهور كرد. شاهرخ در سال 850 هجری قمری وفات يافت و پسرش بايستنقر كه حامی و مشوق صنعت و ادب بود قبل از پدر زندگانی را بدرود گفته بود. پس از شاهرخ، سلطان حسين بايقرا به تخت سلطنت نشست و 37 سال در هرات سلطنت كرد و در سال 911 هجری قمری بدرود حيات گفت. او و وزير معروفش ميرعلی شير، شاعر نامی،مشوق و حامی صنعت بودند و در زمان آنان بسياری از هنرمندان زبده از هر صنعت و هنری در هرات گرد آورده شدند.از جمله اسناد مهم و تاريخی كه مبين توجه سلاطين تيموری به انواع مختلف هنر می باشد، سندی است كه توسط جعفر تبريزی،خوشنويس معروف دوره تيموری و رئيس كتابخانه بايستقر، جهت گزارش فعاليتهای هنری تهيه شده است و حافظ آبرو آنرا به دست می دهد. برخی از موارد ذكر شده در اين گزارش چنين است:
«امير خليل دو موضع دريا را از گلستان، موج آب تمام كرده، به رنگ نهادن مشغول شد. مولانا علی روز تحرير عرضه داشت، به طرح ديباچه شهنامه مشغول داشت و چند روز چشم او درد می كرد.
خواجه غياث الدين از رسايل دو موضوع به چهره رسانيده و چند روز چشم او درد می كرد. درگاه سنگ تراشی شده و فرش ممز تمام شده و در دندان صورتخانه نشانده شده و مخارجه نهاده. استاد صيف الدين سلامت است و زحمت او به صحت مبدل شد.»
اين سند را می توان يكی از مهمترين مدارك معتبر در اثبات توجه سلاطين تيموری به انواع هنر قلمداد نمود. حافظ ابرو در جای ديگری در ذكر وقايع سال 830 هجری قمری در هنگام سلطنت شاهرخ پسر تيمور، در ذكر رسيدن ايلچيان ختای می نويسد:
«فرمان همايون به نفاذ انجاميد تا شهر و بازار را آذين بندند. سكان و قطان هرات، هر صنعت وری، هنر خويش ظاهر كند به آلاتی كه در صنعت او خوبتر و بهتر نبود، دكان خود را آراسته كرد و بواقی كويها و محلات هر كجا راه عامه بود به جام های ابريشمين و قاليهای خوب و نخ و نسيج و طرف و ظرف بياراست.»
بدون شك قاليبافی در آن موقع جزو صنعتهای مهم شهر هرات بوده است كه تزييين شهر با قاليهای خوب نيز جزو وظايف صنعتگران ذكر شده است. البته احتمال آن است كه شهر مشهد نيز حتی قبل از دوره تيموريان و در زمان ايلخانان مغول از مراكز قاليبافی خراسان بوده باشد.ابن بطوطه (779-703هجری قمري) در طی سفر خود پس از رسيدن به مشهد در وصف حرم امام رضا می نويسد:
«مشهد امام رضا قبه بزرگی دارد. روی قبر ضريح چوبی قرار دارد كه سطح آن را با صفحات نقره پوشانيده اند. داخل بقعه با فرشهای گوناگون مفروش گرديده»
اگر اين قاليها كه ابن بطوطه به آنها اشاره كرده، بافت مشهد نباشند، دور از ذهن نيست كه در يكی از شهرهای ديگر خراسان بزرگ نظير هرات، خوارزم، بخارا و يا حتی در ايالت قوهستان بافته شده باشند. چرا كه سابقه بافندگی مراكز مذكور تا آن هنگام بسيار طولانی بوده است.
هنگامی كه شاه اسماعيل در سال 916 هجری قمری هرات را تسخير نمود، پايتخت از هرات به تبريز منتقل شد و به اين ترتيب بسياری از هنرمندان از هرات به تبريز برده شدند و دومين مكتب هنری ايران، همانگونه كه در بخش قاليهای آذربايجان اشاره شد، در تبريز بنيان نهاده شد. احتمالا از همين زمان اوضاع قاليبافی در اغلب مراكز خراسان خاصه هرات،خوارزم، بخارا، قوهستان و... تنزل يافت. به نحوی كه در حال حاضر در برخی از آنها اثری از شكوه قاليهای گذشته دیده نمی شود.

مهمترين مراكز قاليبافی استان خراسان:


مهمترین مراکز قالیبافی استان خراسان در حال حاضر عبارتند از:
1- مشهد، 2- بيرجند، 3- كاشمر، 4- طبس، 5- تربت جام و تربت حيدريه (قاليهای بلوچ خراسان) 6- شمال خراسان شامل قوچان و شيروان و بجنورد، 7- نيشابور، 8- سبزوار، 9- گناباد .
در ادامه به معرفی اجمالی برخی از اين مناطق می پردازيم.
مشهد
شهر مشهد به خاطر وجود آرامگاه هشتمين پيشوای شيعيان جهان حضرت رضا عليه السلام دارای شهرت بسياری است. گفته شده حضرت رضا در سال 200 هجری بنا به اصرار مامون به مرو مقر مامون عزيمت نمود. در بين راه مردم نيشابور از امام رضا عليه السلام استقبال با شكوهی به عمل آوردند. دو سال بعد يعنی در سال 202 هجری قمری امام رضا قصد مراجعت نمود. اما در راه توسط مامون و بوسيله زهر به شهادت رسيد. او را در روستای سناباد به خاك سپردند و از آن زمان سناباد به مشهد طوس يا مشهد رضا معروف شد. كم كم مشهد بدون مضاف اليه طوس يا رضا به كار رفت. مشهد اسم مكان است و از ريشه شهادت است. در زمان سامانيان نسبت به مرقد امام رضا توجه بيشتری شد و در زمان ديلميان كه از شيعه طرفداری می كردند مشهد رو به توسعه و آبادانی گذاشت. در زمان سلطان محمود غزنوی، حصاری به دور شهر مشهد كشيده شد. جغرافی نويسان قرن چهارم هجری از سناباد به عنوان قریه و روستا نام برده اند و حمداله مستوفی در نیمه اول قرن هشتم از مشهد به عنوان شهرکی نام برده است. بارتولداشپولر، وضع شهر مشهد را در دوره قاجار چنين نوشته است:
«دور مشهد ديواری از گل كشيده شده و برجهايی بر آن ساخته اند. خيابان عمده شهر از شمال غرب به جنوب شرق كشيده شده. قبر امام (ع) در وسط اين خيابان قرار دارد و از دو طرف محاط به عمارت و ابنيه است. خيابان عمده مزبور، معروف به خيابان است.».
در دوره قاجار كه اكثر شهرهای ايران دچار خرابی و ويرانی شد، شهر مشهد نسبت به شهرهای ديگر از بركت وجود امام رضا (ع) موقعيت بهتری داشت.
سوابق قاليبافی در مشهد
تعيين تاريخ شروع قاليبافی در مشهد، همچون تعيين شروع قاليبافی در استان خراسان، تا حدودی با مشكل مواجه است. مطابق نوشته ها و مدارك موجود قديمی ترين قالی موجود منصوب به اين شهر متعلق به دوره شاه عباس صفوی (996-1038 هجری قمري) است. مطابق روايات و نوشته های موجود اين قالی به دستور شاه عباس و در شهر مشهد، جهت آستان حضرت رضا (ع) بافته شده است.
در مورد اين قالی سيسيل ادواردز نيز توضيحاتی داده و در كتاب خود قالی ايران در مورد رويت آن مطالبی به رشته تحرير درآورده است. وی عنوان می كند در مورد سابقه بافت اين قالی با جستجو در اسناد و مدارك موجود در آستانه،تنها ليستی پيدا نمود كه متعلق به سال 1302 هجری قمری بوده و در آن به مطلب بالا اشاره گرديده است و استناد به اين حرف خزانه دار می كند كه ليست مذكور متكی به روايت و احاديث است. در مورد چگونگی اوضاع قاليبافی از زمان صفويان تا اوايل قرن 14 هجری مدارك خاصی در دست نيست. اما شايد دو منبع تا حدودی در مورد تاريخ شروع قاليبافی جديد مشهد، مطالبی را به دست دهد و ما را از ابهام خارج سازد. هرچند اين دو منبع نيز از كفايت لازم برخوردار نيست. يكی از منابع، نوشته های شيندلر، سياح آلمانی است كه در سال1293 هجری قمری شهر مشهد را چنين توصيف كرده است:
«قيمت آذوقه در مشهد مانند دارالخلافه است. قيمت فرش، مس و غیره حتی از دارالخلافه نیز بیشتر است... در مشهد پارچه ابريشمی و قالی خوب می بافند.»
اين تاريخ تقريبا مطابق با سال 1251 هجری شمسی است. همچنين سيسيل ادواردز كه هنگام ارزيابی و بررسی قاليهای متعلق به آستان قدس قاليهای بافت مشهد را نيز ديده است می نويسد هيچ فرشی كه دارای بيش از 80 سال سابقه و متعلق به شهر مشهد باشد وجود ندارد. همچنين ادواردز از يكی از رنگرزان معروف مشهدی شنيده است كه پدربزرگ وی در كار رنگرزی فعاليت می كرده شنیده است هنگام مراجعت به مشهد در سال 1860 ميلادی هيچ قاليبافی در آن نديده بود. به عبارتی قاليبافی مشهد پس از چند سده ی مبهم و نامشخص به طور تقريبی و احتمالا در فاصله سالهای 1240تا1250 هجری شمسی دوباره احياء و از همان زمان مراحل رشد و ترقی را طی نمود. اما آيا اين قاليها از لحاظ طرح و رنگ و بافت مطابق و همسان با قاليهای امروز مشهد بوده اند يا نه نياز به بررسی بيشتری دارد. احتمالا اين قاليها چندان ارزش هنری و حتی تجاری برای صادرات نداشته است. اما از ابتدای سال 1280 هجری شمسی يعنی پس از حدود 30الی40 سال قاليهای نفيس توليد شده در مشهد كه اغلب از توليدات استادان و بافندگان دوره جديد و معاصر مشهد و دارای ارزشهای هنری/ اقتصادی بالايی بودند به خارج از كشور صادر گرديدند و هم اكنون بسياری از آنها زينت بخش موزه ها و كلكسيون های بزرگ در داخل و خارج از كشور است.
قاليهای برادران عمو اوغلی، محمد ابراهيم مخملباف و حاج علی خامنه ای از مهمترين قاليهای اين دوره در مشهد می باشند. اين سه نفر بنيانگذاران و احياءكنندگان قاليهای معاصر در مشهد هستند. قضاوت در مورد قدمت قاليبافی مشهد در سالهای قبل از 1250 هجری شمسی و بيشتر از آن به بررسی بيشتری نياز دارد كه فرصت آن برای نگارنده مهيا نگرديده است. آنچنان كه از بررسي های انجام شده برمی آيد اين است كه افراد غير بومی، به ويژه مهاجران آذربايجانی نقش بسزايی در شروع دوباره و احيای قاليبافی مشهد داشته اند كه حاج علی خامنه ای و خانواده عمواغلی (كهنمويی) از اين گروه اند.

ویژگیهای ظاهری قالیهای مشهد


طرح ورنگ

گل های بزرگ شاه عباسی به همراه ساقه های نسبتا باریک و ظریف از ویژگیهای خاص طرح های قدیم مشهد بوده است که از لحاظ ساختار بسیار شبیه به سبک خاص طرحهای اصیل هراتی است که نمونه هایی از آنها منسوب به هرات هنوز هم در دوره ی ما باقی مانده است.امروزه نیز کاربرد این شیوه به خصوص در طرحهای افشان و لچک و ترنج با حاشیه های کتیبه ای در تولیدات شرکت فرش آستان قدس رضوی دیده می شود.
طرحهای تصویری،شکارگاه و نظیر آن در قالی معاصر مشهد کمتر دیده می شود.انواع طرحهای گل فرنگ نیز چند سالی است در مشهد رواج یافته است.طرح لچک وترنج سعدی نیز از طرحهای خاص جنوب خراسان(بیرجند)است در فرشهای دهه های اخیر مشهد فراوان دیده شده است.همچنین گرایش به طرحهای کرمان،کاشان ونایین نیز به طور فراگیر در قالی مشهد شدت یافته که آثار آن را حتی در بازار فرش تهران می توان دید.رنگ های قرمز سیر(قرمزدانه)عنابی،کرم،انواع سبز،آبی و سرمه ای و قهوه ای از عمده رنگ های مورد استفاده در قالی های امروز مشهد است.متاسفانه انواع رنگهای صورتی و زرد در طرحهای گل فرنگ به سبک تبریز نیز مورد استفاده قرار می گیرد که هیچگونه تناسبی با طرحها و رنگهای قالی اصیل مشهد و حتی خراسان ندارد.احتمالا این رویه به دنبال گرایش تدریجی برخی از طراحان مشهد به طرحهای قالی تبریز است که در برخی موارد نتایج تاسف باری را به دنبال داشته است.در سبکهای نایین و کاشان و کرمان عمده قالیها متاثر از رنگهای قالی مناطق مذکور است وتغییر خاصی در نسخه برداری مشهد دیده نمی شود.(هر چند که شیوه ی بافت تغییراتی دارد).

مواد اولیه مورد مصرف

پشم به عنوان پرز قالی و نخ پنبه به عنوان تار و پود تنها مواد اولیه مورد مصرف هستند.در برخی از نمونهای قدیمی و مشهور قالی مشهد استفاده از ابریشم نیز دیده شده است.

ابعاد قالی

ابعاد متداول قالی مشهد عموما 6 متری،12 متری،15 متری،وحتی در ابعاد بزرگتر متغییر است.اما ابعاد کوچکتر بسیار نادر است. در برخی از قالیهای قدیم مشهد همچون قالیهای عمو اوغلی ابعاد بیش از یکصد متر مربع نیز دیده می شود.

ویزگیهای فنی بافت

رجشمار

اغلب قالی های امروز مشهد دارای رجشماری بین 30 تا 35 و در موارد نادر تا 40 رج است.در برخی از نمونه های قدیمی همچون قالی های معروف صابر و عمو اوغلی تا رجشمار 130 نیز می توان دید. در حال حاضر برخی از تولیدکنندگان بخش خصوصی قالیهایی با رجشمار 50 الی 60 نیز عرضه می نمایند که تعداد آنها در مقابل کل قالیهای مشهد ناچیز است.

نوع گره
در منطقه مشهد هر دو نوع گره فارسی و ترکی قدیم استفاده می شود.اما گره فارسی در مشهد قدیمی تر و متداول تر است.

شیرازه بافی
عمل شیرازه بافی قالی های مشهد تا حدود 50 سال قبل همزمان با بافت انجام می شد،اما از آن زمان تا امروز قالی های مشهد پس از پایان بافت شیرازه بافی می شوند. در برخی از نمونه های نفیس قالیهای مشهد نظیر قالیهای برادران عمو اوغلی و عباسقلی صابر به جای شیرازه،شیوه ای شبیه به گلیم بافی فرش را در کناره های طولی فرش،جایگزین شیرازه نموده اند که به همراه گلیم بافی اول و آخر فرش همچون قابی فرش را در میان گرفته اند. این گلیم بافیها نیز عموما با ابریشم بوده است.

پرداخت و روگیری
این کار در حال حاضر اغلب پس از پایان بافت قالی به وسیله قیچی برقی انجام می شود.

گلیم بافی
تقریبا همه ی قالیهای مشهد از قدیم دارای گلیم بافی به سبک فارسی هستند.

نوع دار قالی

دستگاه های قالی بافی همگی از نوع عمودی و ثابت هستند.

نوع چله کشی
چله کشی قالی های مشهد به روش معروف ترکی و بر روی دار قالی انجام می شود.(باید متذکر شد این شیوه مشخصه اصلی فرش معاصر شده است و شیوه قدیمی آن که سالهای زیادی است به فراموشی سپرده شده همان روش معروف چله کشی فارسی است.)

نحوه پود کشی
قالیهای امروز مشهد همگی از نوع دو پود هستند و عمدتا در گروه قالیهای لول باف قرار می گیرند و از سفتی و استقامت خاصی برخوردار هستند.

مهمترین مراکز قالیبافی مشهد
از مهمترین مراکز قالیبافی حومه مشهد می توان از طرقبه،جاغرق،شاندیز،زشک و نوغند نام برد.

استادان طراح و تولید کننده قالی

محمد عمواغلی، عليخان عمواغلی، محمد ابراهيم مخملباف، حاج علی آقا خامنه ای، عباسقلی صابر، حاج غلامرضا اخوان نساج، حاج علی مدد، شيخ بورنگی، حاج عبدل مومنی، خليل خديوی، حيدر حيدر پور كافی، كاظم شش كلانی، قاضی خانی، محمد مهدی مخملباف و محمد رضا مخملباف برگزيده ای از توليدكنندگان معاصر قالی مشهد هستند. از طراحان معروف مشهد می توان به عليپور، ميرزا حسن زرين كلك، ميرزا حسن طرحچی، عبدالحميد صنعتكار، حاج سيد مهدی جواهر قلم، حاج سيد مهدی يزدی و محمد حسين فخرالواعظين مهدوی را نام برد كه از قديم تا به امروز در كار طراحی قالی مشهد اشتغال داشته و يا دارند، اشاره نمود.



کتاب منبع:پژوهشی در فرش ایران/تورج ژوله/انتشارت یساولی-تهران-1390/صفحات166 الی172

ادامه مطلب

دوره آموزش ارتقای مهارت قالیبافان برگزار می شود

دوره آموزش ارتقای مهارت قالیبافان برگزار می شود
152 دوره آموزش ارتقای مهارت قالیبافان یا بافندگان فرش دستباف در 26 استان کشور در نیمه دوم امسال و از سوی مرکز ملی فرش ایران برگزار می شود.

دوره های آموزشی فرش دستباف


به گزارش روابط عمومی مرکز ملی فرش ایران؛ این دوره های آموزشی برای حفظ و افزایش کیفیت فرش­های دستباف تولیدی کشور با هدف آشنایی قالیبافان با ارزش­ها و اصالت های فرش منطقه و ترغیب آنها برای تولید فرش های اصیل و ریشه دار، ترویج استفاده از مواد اولیه، ابزار و روش­های بهینه برای بافت فرش و آشنایی بافندگان با عیوب و آسیب های رایج در مراحل بافت فرش در منطقه با تاکید بر پیشگیری از اثرات منفی آن ها برگزار می شود.

همچنین ترویج روشهای بهینه برای اصلاح عیوب و پیشگیری از بروز آسیب های شناسایی شده در فرش منطقه در میان بافندگان، افزایش بهره وری در بافت فرش و کاهش هزینه های تولید و حفظ و افزایش کیفیت فرش های تولیدی از دیگر اهداف این دوره هاست.

گفتنی است این دوره ها به همت معاونت آموزش و تحقیقات مرکز ملی فرش ایران و ادارات فرش سازمان های صنعت، معدن و تجارت استان ها برگزار می شود.



خبرنامه کارایان

ادامه مطلب