قالیباقی و صنعت فرش تویسرکان

تویسرکان [tuyserkan]
از شهرستانهای استان همدان که 94624 نفر جمعیت دارد. قالیچه های این کانون درشت باف است با طرحی ساده و دوامش زیاد است.
زمانی قالیچه های این محل از پشم محلی و رنگش، رنگ گیاهی بود ولی اینک این سنت از میان رفته است. در کانونهای روستایی باف تویسرکان 4900 زن قالیباف کار می کنند.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 285

ادامه مطلب

اصطلاح قالی سه پوده یا سه پود بافی

قالیی با بافتی که در آن، پس از هر رج گره، ۳ پود بخوابانند که به طور معمول، ترتیب آن: یک پود زیر(کلفت) و یک پود رو (نازک) و بازهم یک پود زیر است. در برخی از کانونهای بافندگی بیجار و کرمان - به عنوان مثال . که بافت سه پوده دارند، پود اول و سوم نازکتر از تار هستند و کلفتی یکسان دارند. پود وسط از آن دو نازکتر است. به عقیده بعضی صاحبنظران، به کار بردن ۳ پود به جای ۲ پود در افزایش استقامت و دوام قالی اثری ندارد و مزیتی نیز برای آن ایجاد نمی کند. در کرمان برای سه پوده، اصطلاح هر چین سه پود را نیز به کار می برند.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 208

ادامه مطلب

استاد بزرگ فرش ایران غلامحسین اسکندانی

غلامحسین صدیق اسکندانی، به سال ۱۲۸۰ شمسی، در شهر تبریز، پا به عرصه وجود نهاد. از ابتدای طفولیت توجه وی به نقاشی سیاه قلم معطوف شد، و به چهره سازی و طبیعت نگاری دل بست. شاید بتوان گفت این ذوق سلیم و ظریف را از پدرش که در خوشنویسی شهرت داشت به ارث برده بود. دوره شباب او دنیایی از ذوق بود. وی همان طور که به بوم تابلو می نگریست، به موسیقی نیز عشق می ورزید، و از بین سازها، تار را نیکو می نواخت.
در ۱۸ سالگی به صنایع مستظرفه تبریز راه یافت، و از بین تمام رشته های هنری به تهیه نقشه قالی و تذهیب دلبستگی خاصی پیدا کرد و در آن سالها که در تبریز هنرجوی علاقمند و داوطلب در این رشته از هنر کمتر دیده می شد، او از کوشش و فعالیت غافل نشد.

اسکندانی در سال ۱۳۱۱. بعد از پایان دوره دوم - متوسطه، به تهران آمد و برای تکمیل اطلاعات هنری در هنرستان عالی هنرهای ایرانی که به نام اداره صنایع قديمه بود، به جمع سایر هنرمندان پیوست و در سال ۱۳۱۲ از طرف همان سازمان، به عزم مطالعه و کسب معلومات، به اصفهان مأموریت یافت. در این سفر آموزشی وی تحت نظر استاد حسین طاهرزاده بهزاد به مطالعه ابنیه کاشیکاری مشغول شد و به فرا گرفتن نقش های تزئینی و هندسی مساجد پر شکوه این دیار، مثل مسجد امام (مسجد شاه سابق) مسجد شیخ لطف الله، بناهای با شکوه عالی قاپو و چهل ستون و غیره که شاهکار هنر معماری مشرق زمین است توفيق یافت. در سالهای ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ ضمن تحصیل، به تعلیم هنرجویان نیز اشتغال داشت، و سرانجام در سال ۱۳۱۹ در رشته نقشه کشی و قالی و تذهیب، از هنرستان مذکور فارغ التحصیل شد.
اسکندانی در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۲ در هنرستانهای پسران و دختران وابسته به هنرهای زیبای کشور، با سمت استاد در طراحی و تذهیب به تعلیم هنرجویان با ذوق همت گماشت و در اوایل سال ۱۳۴۳ بازنشسته شد.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 441

ادامه مطلب

استاد فرش ایران مرحوم جمشید امینی

استاد جمشید امینی که متجاوز از نود سال از عمر پربارش میگذرد از طراحان و بافندگان چیره دست فرش ایران است. استاد در سال ۱۲۸۰ شمسی متولد شد و از سن پانزده سالگی در مکتب کمال الملک به فرا اگرفتن اصول طراحی و نقاشی در «مدرسه صنایع مستظرفه» پرداخت. در سال ۱۳۲۴ وارد وزارت صنایع مستظرفه شد و تا زمان بازنشستگی در آن وزارت (فرهنگ و هنر سابق) باقی ماند. استاد امینی از معدودترین هنرمندانی است که بدون نیاز به کاغذ شطرنجی و تنها با نگاه به تصویر فرش تابلوهای خود را می بافد.

از استاد حدود ۶۰ تابلو باقی مانده است. تابلوهای «پل ورسک»، شیرهای نر و ماده «کمال الملک»، «رامبراند» و «ضامن آهو» از معروفیت خاصی برخوردارند. استاد امینی، در پائیز ۱۳۷۰ در جشنواره هنر اسلامی که در شهر «دوسلدوف» آلمان برگزار شد به اتفاق پسرطبیبش که نقاش، طراح و بافنده چیره دستی است شرکت نمود. استاد چند سالی است که به خاطر ناراحتی چشم کمتر به کار طراحی فرش می پردازد. ایشان دارای لیسانس هنر از مدرسه صنایع مستظرفه است و آثار خود را در دو نمایشگاه انفرادی «بروکسل» و «از میر» به نمایش گذاشته است که مدال طلای هنر هر دو نمایشگاه را دریافت داشته است. آثار استاد در «موزه هنرهای ملی»، «موزه کاخ سعد آباد» و «کتابخانه ملیرامبراند» نگهداری می شود.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 440

ادامه مطلب

استاد حسین طاهر زاده بهزاد

وی در سال ۱۲۶۶ ه. ش در تبریز و در خانواده ای روحانی بدنیا آمد. علاقه به هنر نقاشی از کودکی در وجودش شکل گرفت. اما شرایط زمانه و نظر والدین بدانگونه نبود که وی بتواند آزادانه به فراگیری این هنر بپردازد؛ لذا پنهانی و در خفا به مدت سه سال از استاد میرغفار چند ساعتی در روز تعلیم می گرفت. ذوق به نقاشی کاریکاتور سبب شد تا گاه گاه تصویری را برای روزنامه ملانصرالدین در تفلیس ارسال دارد: در نهایت، همین همکاری بطور اعم و تضاد فکری با خانواده بطور اخص وی را بر آن داشت تا علیرغم میل خانواده و در خفا برای مدت سه سال به تحصیل در مدرسه هنرهای زیبای تفلیس بپردازد اما این نیز دیری نپایید و به اصرار خانواده مجبور به بازگشت شد و به اتفاق چند نفر از صاحبان ذوق به نشر روزنامه کاریکاتور در آذربایجان دست یازید و همکاری با دیگر روزنامه ها را آغاز نمود. وی بار دیگر پس از چند سال عازم استانبول گردید و در مدرسه صنایع ظريفه استانبول به فراگیری هنر نقاشی نزد اساتید عثمانی و ایتالیایی پرداخت و با احراز مقام اول در رشته نقاشی فارغ التحصیل شد، وی پس از اخذ گواهینامه به سمت معلمی مینیاتور و تذهیب منصوب شد و در وزارت اوقاف عثمانی و موزه های شهر استانبول مأمور مرمت کتابهای مینیاتور قدیم شد. استاد پس از مدتی در مدرسه قالیبافی در ترکیه به کار پرداخت و مورد تقدیر و تشویق واقع شد.

در سال ۱۳۸۰ ه. ش استاد به اتفاق خانواده اش به تهران بازگشت و نخست به ریاست نقشه کشی مؤسسه قالی و سپس ریاست صنایع قدیم و هنرستان هنرهای زیبا منصوب شد. وی بانی و مؤسس موزه هنرهای زیبا (موزه هنرهای ملی) بود. استاد در سال ۱۳۲۴ به علت بیماری قلبی از پست خود کناره گیری کرد و در سال ۱۳۲۶ ه. ش به عنوان نماینده دولت ایران در نمایشگاه بین المللی ازمیر ترکیه شرکت جست. حوالی سال ۱۳۳۳ وی به دعوت وزارت فرهنگ ترکیه به سمت استادی در آکادمی هنرهای زیبای استانبول استخدام و چند سال مشغول تعلیم هنرهای سنتی بود تا اینکه در ۲۱ اسفند ۱۳۴۱ به علت بیماری قلبی و ورم پروستات در استانبول درگذشت و طبق وصیت آن مرحوم جنازه اش به تهران حمل و در امامزاده قاسم به خاک سپرده شد.
صرف نظر از مقالات هنری، تابلوهای مینیاتوری آبرنگ، رنگ و روغن، تذهیب نقشه های قالی که از این هنرمند باقی مانده از چهارصد فقره متجاوز است، او نه تنها در هنر مینیاتور استاد بود بلکه در زمینه نقشه های قالی و تابلوهای رنگ و روغن با آبرنگ و تذهیب از بهترین استادان زمان خود بشمار می رفت.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 439

ادامه مطلب

استادکار بافنده عبدالمحمد عمو اوغلی

از بافندگان و استادکاران مشهد، و اصلا اهل کهنوی آذربایجان بود و اجدادش به شغل و حرفه نساجی و ابریشم بافی اشتغال داشتند. پدرش در سنین کوچکی برای زیارت به مشهد آمد و به واسطه علاقه به مشهد شغل نساجی را رها کرده و به قالیبافی پرداخت.

عمواوغلی در کنار صیرفیان، رشتی زاده، امینیان، محتشم، احمد، صابر، طاهرزاده بهزاد و دیگران، از چهره های انگشت شماری است که به هنر فرشبافی ایران، ارزشی خاص بخشیده است.
وی به همراه برادرش کارگاه های متعدد قالیبافی در مشهد و اطراف آن برپا داشت، و خود به بافت و نظارت تولیدات آن همت گماشت. کارگاه های وی در محمودآباد (شش کیلومتری مشهد)، طرقبه (از ییلاقات مشهد) و درخش مستقر بود و در کارگاه برادرش در مشهد و شاندیز قرار داشتند.
فرشهای ارزنده ای که عمواوغلی برای آستانه حضرت رضا و حرم سامرا و مجلس و باشگاه افسران و کاخهای سلطنتی بافته، هریک در نوع خود بی نظیر است.
تخصص عمواوغلی بیشتر در تهیه فرشهایی در اندازه یکصد مقات (هر مقات ۱۲۰۰۰ گره) بود، و در این راستا از حیث ریزبافتی و ظرافت و قطع قالی و رنگهای سنتی کمتر کسی را همطراز وی سراغ داریم. عباسقلی صابر از بافندگان طراز اول، از جمله کسانی بود که با عمواوغلی در تهیه بسیاری از این آثار نفیس سهیم بود، و پس از فوت عمواوغلی در آذرماه ۱۳۱۶ شمسی، شهرت و معروفیتی تمام کسب کرد.
منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 439

ادامه مطلب