هنرمندان بزرگ فرش ایران

هنرمندان فرش ایران، نه همین نقش پردازی های پیچیده، بلکه تجسم مندی نگاره های «نقش عجب» را با رنگی از ذهنیت انسان بر آمده و در تار و پود قالی گره خورده است با عشق به مبدأ هستی، بدون ذکر نام و نشانی از خود، بافته اند. آنان بیرون از نسبت های حسی، حقیقتی را جاودانه القا کرده اند که از امور انتزاعی و مجرد مایه می گیرد. این نقش های بدیع یک تفنن نیست بلکه بیان «وحدت» است از تحویل «کثرت» در انواع گونه گون نقش های سنتی چون اسلیمی، سرو، ترنج، محراب، محرومات، بندی، افشان، باغ، درخت و شاخه و برگ ها - که هریک از آنها در طبیعت وجود دارد- می توان دید. روستاییان هنرمند قالی ایران نیز مانند کودکی، واقعیت عینی جهان را حس می کنند. ژان بوهو، استاد هنرهای زیبا و هنرمند بزرگ فرانسه می گوید:
در دوران نقاشی ایران، تعبیر رویایی است که نقاشان امروز اروپا، آرزوی رسیدن بدان را در سر می پرورند، چرا که آنان از قیود، هرنوع خطایی که ناشی از القاء حواس آدمی است آزادند، همانند با کودک، جهان آنان واقعی تر از واقعیت قرار دادی نقاشان غرب است .... از این رو نقاشانی همانند بابراک، مناظر طبیعت را می خواهند با چشم یک کودک بنگرند...
بی هیچ گفت و گو، قالیبافان و طراحان فرش، گمنام ترین و در عین حال کوشاترین هنرمندان جهانند. بحث بی کم و کاست درباره تعداد نام آوران و هنرمندان قالی ایران، در گذشته و حال، امکان پذیر نیست و محتاج یک سرشماری آماری از کلیه شهرها و آبادی های کشور است. این کتاب سعی کرده است تا در چند منطقه قالی بافی، نام افرادی را که بر سر زبان هاست ثبت کند. با اقرار و اذعان به این که ممکن است از قلم افتاده باشد. در ثانی، نام های آمده بدون تقدم و تأخر است. یاد هنرمندان در این کتاب، درودی است به همه آنان و هنرمندان دیگر فرش، در هر کوی و برزن، به همه استادان و فن آوران این هنر متعالی، هرجا که دار قالی بافی برپاست، در هر شهر و روستا و چادر عشایری.
منطقه اصفهان اصفهان مهد هنر ایران به ویژه، قرن دهم و یازدهم، در شکوفایی هنر قالی ایران تأثیر عمده داشته است. با تأسیس هنرستان اصفهان در سال ۱۳۱۵ شمسی، هنرمندان نام آوری پرورش یافتند. هنرمند نامی قالی ایران، عیسی بهادری رئیس هنرستان اصفهان و شاگرد پرآوازه اش استاد محمود فرشچیان در شمار هنرمندان این منطقه هستند. طراحان قالی اصفهان عبارتند از: احمد ارچنگ، رشتیان، رضا شاکری، کرباسیون، احمد شکرایی، اصغر بیات، حسین مصورالملکی، حاج میرزا امامی، روح الله مینائیان، احمد کوشش، جعفرقلی دادخواه، رحمت الله شادمان، اکبر مهدی یی، عباس ملکی و اصغر رسولی از استادان مینیاتور این استان، عباسقلی پورصفا، محمود فرشچیان، جواد رستم شیرازی، هوشنگ جری زاده، محمدعلی زاویه، هادی تجویدی، علی کریمی، مهدی تجویدی، ابوطالب مقیمی و الطافی را باید نام برد. در اصفهان، دو خانواده حقیقی و صیرفیان در کار فرش اشتغال دارند که بسیار مشهور و نام آورند. استادکار بافنده، یدالله صفدرزاده حقیقی و مهدی حسینی و استاد غلامعلی حقیقی و صادق صیرفیان از تولیدکنندگان نام آور فرش اصفهان هستند.
منطقه آذربایجان آذربایجان به ویژه، شهر تبریز هنرمندان بزرگی را در زمینه قالی ایران پرورش داده است. رسام ارژنگی، میر منصور و عبدالله باقری از نام آوران مدرسه صنایع مستظرفه تبریز بودند. حسین طاهر زاده بهزاد، سیدابوالفتح زیدی لطیفی مشهور به استاد رسام عربزاده (که بعدها مقیم تهران شد)، غلامحسین صدیق اسکندانی، احمد عماد، مجید حسینی، حبيب الله امین افشار، داریوش امین افشار، میرزا تقی خیابانی، ابوالحسن و غلامحسین خیابانی، عباسعلی اعلاباف، اکبر برگی، قلی نامی، محمدحسن نجف زاده معروف به «بنام تبریزی»، اما قانی، جعفر پاکدست سردرودی (مقیم تهران) و رضایی از طراحان معروف آذربایجان هستند. از استادکاران بافنده نیز، نظامی دوست، عالی نسب، اعلاباف، خوبانفر و عظيما هستند که نامشان بر سر زبان هاست. در این منطقه، کارگاه قالی بافی شرکت نساجی تبریز به مدیریت مهندس هوشنگ فاخر در شمار کارگاه های ممتاز این استان است.
منطقه کرمان شاید کرمان بیشترین طراحان سنتی فرش را به جامعه هنری ایران عرضه کرده باشد. محسن خان معلم اول و پسرش حسن خان معلم دوم از نقاشان کرمان بودند. از شاگردان حسن خان می توان به زمان خان میرحسینی و شیخ رمضان میر سیرجانی اشاره کرد. از طراحان دیگر، استاد کاظم، احمد خان، احمد علی خان کربلایی، اکبر فدایی، کاشی نقاش، حاج محمدجعفر عزیزالله بهارستانی، رضا بهره مند، حسین رسولی راوری، محمد علی محدث زاده، محمدعلی شاهرخی، اکبر بهارستانی، عباس سروری، احمد کیوان و على صوتی را باید نام برد. ضمنا استادکاران بافنده که خود صاحب کارگاه بودند و تحولی در بافندگی قالی کرمان به وجود آورنده اند، عبارتند از: محمد ارجمند کرمانی، اصغر کارآموز، علی هنری و رشید فرخی از طراحان دیگر کرمان می توان به على صاحب الزمانی، احمد رسولی، احمد ایرانمنش، على ثمرخی، عبدالحسین میرسرجانی و اکبر دانشمند اشاره کرد.
منطقه کاشان کاشان هم مانند کرمان طراحان معروفی را به جامعه هنری و سنتی فرش ایران عرضه کرده است. در این منطقه، نام سید رضا صانعی، میرزا نصرالله صانعی (نقاش زاده)، جواد صانعی، علی صانعی، حاج حسن معینی، عشقی، میرزاعباس صنیعی، محمد صنیعی، رضا وفا، على اشرف کاشانی، مرتضی درویش کاظم، تفضلی، دبير الصنايع، خانواده افسری سید میرزا، محمد، امیر، نظام و عباس)، حسین تقدیسی، عباس محتشم زاده، کریم پور، معرفتی و کهکشانی بر سر زبان هاست. از تولیدکنندگان عمده، حاج محمد جعفر اصفهانیان، حاج ملاحسن محتشمی، محمود دبيرالصنايع، محمدحسن سمسار، حاج حسینعلی فرشچی، حاج مدیر علوی و حاج محمدعلی فرشچی و استاد حسین کاشی هستند. از استادان قدیم فرش در کاشان که در تاریخ فرشبافی از آنها یاد می شود، نام مقصود کاشانی و محتشم کاشانی به یادماندنی است. مرحوم حاج سیداحمد ثابت که سالیان متمادی مدیریت تولید شرکت فرش را به عهده داشته است از خبرگان فرش کاشان است.
منطقه قم حاج داود کلهر، على اولیایی، واقفی و عباس ملک.
منطقه اراک استاد عیسی بهادری (مقیم اصفهان)، عبدالکریم رفیعی و عشقی گلباز.
منطقه گنبدکاوس نیاز محمد نیازی (استاد فرش ترکمن).
منطقه همدان شهاب کوثری، موسوی، یحیی اسدی و اسحاق ایرانپور. از تولیدکنندگان عمده، حاج تقی وکیل ( معروف به ایرانی)، یوسف زنجانی، امیر باقر تبریزی، حاج تقی عراقچی، حاج هادی عراقچی، نوبری، میرزا آقا کشاورزی، حاج بالابهاری، میرزا نوبر خورکیان، سید یوسف اکرمی، خرم، رضوانجو، احمد و حسین ایروانی، اکبر منتظری، غفاری، ارشدی، عباسعلی تبریزی، خان احمدی، حاج اسدالله و عين الله فتحی را باید نام برد.
منطقه نائین حبیبیان نائینی
منطقه اردبیل اسدالله وثوقی.
منطقه تهران در تهران، مشهورترین نام که شهرداری تهران هم بنیادی به نام او برپا نموده است، استاد ابوالفتح رسام عربزاده است. نام این هنرمند پرآوازه آذربایجانی، از مرزهای ایران هم گذشته است. استاد ابوالحسن موسوی سیرت، و برادرش سیدابوالقاسم موسوی سیرت از استادان معروف تهران هستند. طراحان هنرمند دیگر عبارتند از: جعفر پاکدست سردرودی، عبدالله رضائیان، منصور تامسون، فرزان، اكبر عندلیب، حسن رضایی، محمد حسین ولی زاده ضیایی، حسین علی پور، محمدرضا عرب، ژرفی، اما قانی، مسگرها، رضایی، معصومه حسینی، مجید محمودی اکبری، داود دارایی، محمدجعفر محمد زاده، مسعود فراهانی، غلامحسین محمودی، حسن محمودی، ابوالفضل کریمی و عبدالمجید صادقی به این جمع هنرمند، باید استادان و هنرمندان دیگری که بیشتر در تهران بوده اند اضافه شوند از جمله استاد جمشید امینی، علی ابراهیمی، غلامحسین اسکندانی، عبدالکریم رفیعی، محمد حسین نقشه چی، اسدالله غفاری (انجدانی)، سیدحسین جاسبی، محمد پاشایی، ماشاء الله بهره مند، علی شادمانی، نعمت الهی، اسدالله دقیقی، مهدی ژرفی، مهدی حرافی، محمد درویش کاظم و رهبری. نام استاد حسین
طاهر زاده بهزاد را نباید فراموش کرد که سالها رئیس هنرستان عالی هنرهای ایرانی در تهران بود و بسیاری از هنرمندان فرش، مینیاتور و تذهیب از او بهره گرفتند.
منطقه خراسان عمواوغلی مشهورترین نام در منطقه خراسان است.
بی تردید، قالی های عمواوغلی در شمار بهترین قالی های زمان معاصر ایران است. عمواوغلی، صابر، خامنه ای، مخملباف، ششکلانی، حاج عبدل، قاضی خانی، غیوری، خدیوی، ارباب، کیانفر، حیدرپور، اخوی، سخاوتی، علوی، علی مدد، کشمیری، شیخ پو رنگی، زرینه، شوشتری، نادری و درخشی از استادکاران مشهد هستند. طراحان شهر عبارتند از: عبدالحمید صنعت نگار، محمد حسین فخرالواعظین مهدوی، سیدمحسن صانعی، حسن زرین کلک، علی اکبر طرحچی، احمد بهبودی، محمد حسن شهیدی، محمد شالبافان، اصغر زورمند، محمد حسینی، علی پور، مهدوی، برزگر، غیوری، جواهر قلم، مهدی یزدی، جواد ایرانی، غلامرضا شالچی، احمد معروفی، جعفر خرازی، احمد حسینی پورقانی و استاد احمد بهبودی که مسئولیت طراحی شرکت تولید فرش آستان قدس رضوی را بر عهده دارد. از شهرستان ها، نام استاد محمد زهرایی در بیرجند، استاد علی پور در کاشمر، عباس صدوقی در گناباد، فتحی در طبس، فکور در نیشابور بر سر زبان هاست.



کتاب منبع:فرش ایران/مولف: فضل الله حشمتی رضوی/ناشر: دفتر پژوهش های فرهنگی/سال نشر: پاییز1380 تهران چاپ دوم/ صفحات 93 الی 98

ادامه مطلب

پیشینه فرش دستباف در ایران

فرش دستباف در ایران
در این مورد در کتاب فرش ایران و به نقل مستقیم آمده است:

(صفحه 13)
اساطیر و داستانهای تاریخی فرش ایران، عمری به درازای تاریخ هنر و فرهنگ ایرانی دارد. شناخت جهانیان از قالی ایران، و ستودن آن، ناشی از تلاش و شوریدگی مردمانی است که ذوق هنری را با جاذبه های پر رمز و راز هنر ملی درآمی ختند. در این عرصه پر ثمر، مردم ایران زمین، علاوه بر تدارک زیراندازی پرنقش و نگار - که نشان از زندگی آنان دارد . به لطافتی نرم و پاک، دست یافتند و در صحن و ساحت بساط (= فرش)، منزل گزیدند. حدیث فرش ایران، حدیث عاشقان ناشناخته ای است که هنر خود را که تنها خودشان به مفهوم آن آشنا هستند، با پیچیدگی و تکرار مظاهر نقش و رنگ معنی داده اند. در فروتنی و اخلاص هنرمندان فرش ایران، گفتنی است آنان در طول دوره های تاریخی، حتی از به جا گذاشتن نام و نشان و زمان خویش بر روی آفریده خود پرهیز داشته اند. فرش ایران با چنین محک تاریخی و درونمایه معرفتی در گستره زمان، که کسی نقطه آغازین آن را نمی داند متولد می شود.
در تاریخ پر فراز و نشیب ایران، بخشی از سرگذشت زندگی ما ایرانیان، در اساطير، افسانه ها و داستانهای تاریخی سیر می کند. حماسه پرداز بزرگ ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی در ابتدای اثر ماندگار و بی مانند خود،

(صفحه 14)
شاهنامه، درباره تاریخچه «گستردنی» و «رشتن» در ایران به «تهمورث دیوبند»، (پسر هوشنگ از سلسله پیشدادیان) اشاره دارد:
پس از پشت میش و بره، پشم و موی برید به رشتن نهادند روی
بکوشش از آن کرد پوشش به جای بگستردنی بود، هم او رهنمای
او به این ترتیب گستردنی، در دوره ای پیش از تاریخ، در زندگی ایرانیان حضور می یابد.
دوران باستان (هخامنشیان ۵۵۹ - ۳۲۱ ق م) هم زمان با کشف قالی پازیریک (واقع در دامنه های جنوبی جبال آلتای سیبری در سال ۱۹۴۹ میلادی - توسط سرکی رودنکو باستان شناس نامدار روس، و انتشار کتاب معروفش - تاریخ فرش گره خورده پرزدار به ویژه، فرش ایران ورق می خورد. همراه با جریان های سیاسی - فرهنگی ضدایرانی، گرچه عده ای فرصت یافتند تا برخی از آثار تمدن ایران باستان را به سرزمین های دیگر نسبت دهند، ولی ویژگی های این قالی ایرانی و این کشف دوران ساز به قدری روشن و آشکار است که جای تردید و ابهامی باقی نمی گذارد. از طرفی، با این کشف، پیشینه فرشبافی از نظر اسلوب بافت (گره بافته پرزدار) به بیش از ۲۵۰۰ سال پیش می رسد. رودنکو در چندین جای کتاب به ایرانی بودن این فرش اشاره دارد:
«... شیوه گره زدن دم اسب ها و کاکل آنها شبیه ایرانیان است.» و «نقش گوزن ها از تیره گوزن زرد خالدار ایرانی است.» و «صف مردانی که بهمراه چارپایان از پی یکدیگر می آیند نمایانگر شیوه های هخامنشی و آشوری است.» بدین ترتیب، جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند که فرش دستباف به شیوه امروزی، که اکنون در خانه ها از آن استفاده می شود، حداقل قدمتی ۲۵۰۰ ساله دارد. از طرفی، اگر چنین فرشی در ۲۵ قرن پیش با آن اسلوب پیشرفته و

(صفحه 15)
به کمال رسیده وجود داشته است، به یقین باید پذیرفت که این اسلوب کمال یافته چند قرن سنت قالی بافی را پشت سر گذارده تا به این درجه از تکامل رسیده است. بنابراین، تاریخ فرش دستباف کمتر از سه هزار سال قبل نمی تواند باشد.
دوره ساسانیان ( ۲۲۶ - ۶۵۲ م / ۳۱ھ) از این دوره، نمونه ای از بافت فرش که تا به حال باقی مانده باشد، در دست نیست. از فرش «بهار خسرو» در زمان ساسانیان که آن را با قالی «بهارستان» یکی می دانند - جز اوصافی در برخی از نوشته های قدیمی - اثری باقی نمانده است. در تاریخ طبری از ابو جعفر محمد بن جریر طبری (حدود ۲۲۶ - ۳۱۰ ه ق) چنین می آید:
«بساطی [فرشی] یافتند از دیبا، شصت ارش، اندر شصت ارش... ابوعلی مسکویه (۳۲۰ - ۴۲۱ ه ق) درباره این فرش در تجارب الأمم نوشته است:
(... شصت گز در شصت گز به گستره یک گریب در نقش آن راه ها می دیدی که از نگاره های گوناگون پدید شده بود و جویباری از گوهرها در بافت آن به کار برده بودند و دیری که در میانه به چشم می خورد بر کناره های آن کشتزاری بود، سرسبز و پر گیاه. بر آن نگاره هایی کاشته بودند که در خور زمستان بود. آنگاه که گل ها بروند. هرگاه میگساری می خواستند، بر آن می نشستند و گفتی که در بوستان به بزم نشسته اند. زمینش، زمینه فرش را می گویم زربفت بود و نقش آن از گوهرها که بر آن نشانیده بودند.»
به هر حال فرش مذکور که گفته شده است، حدود ۴۰۰ متر مربع مساحت داشته و مزین بوده است به انواع گوهرهای رنگارنگ از قبيل لعل، یاقوت، مروارید و سایر سنگ های قیمتی که از دوره ساسانیان یعنی ۱۴ قرن پیش، تکامل هنر و صنعت فرش ایران را نشان می دهد.
دوران اسلامی هرچند که نمونه های ویژه ای از فرش سده های نخستین دوران اسلامی هم اکنون در دست نیست، ولی به اعتبار نوشته هایی که در دست

(صفحه 16)
است، وجود فرش در آن موقع در ایران محقق است. محمدبن احمد مقدسی جهانگرد و جغرافیادان عرب (۳۳۶ - ۳۸۰ ه. ق) در کتاب احسن التقاسيم في معرفة الاقالیم به رواج صنعت فرش در خوزستان اشاره دارد و بر «فرش های خوب» و «عالی» در شوشتر، دارا بجرد و فسا تأکید می کند.ابواسحق ابراهيم بن محمد اصطخری در کتاب مسالك الممالک که از سده چهارم هجری خبر می دهد، نوشته است:
«از جهرم افكندیهای نیکو خیزد و از غندجان... بساطها و بردهای نیکو و...»
ابن حوقل در سفرنامه اش صوره الارض، بر فرش های خوب دارابجرد در فارس تأکید داشته و آن را با فرش های مشهور طبری (طبرستانی) مقایسه می کند. مؤلف تاریخ سیستان نیز ضمن ذکر واقعه ای در سال ۲۶۱ قمری، از يعقوب لیث، و دسترسی او به گنجینه قلعه ابن واصل در خرمه فارس، گزارش داده است:
«... زآنجا همی درم و دینار و فرش و دیار و سلاح قیمتی و اواني [ظرفها] زرین وسیمین برگرفتند.»
در کتاب زين الاخبار ( تاریخ گردیزی) مربوط به قرن پنجم قمری، تأليف ابوسعید عبدالحی گردیزی، عباراتی آمده که چند نوع زیرانداز را بر می شمارد مانند قالی، گلیم و محفوری که دست بافته ای است شبیه گلیم منسوب به شهر محفور. اما کتاب دیگری که مؤلف آن ناشناخته است و تا همین اواخر از وجود آن اطلاعی در دست نبود، کتاب حدود العالم من المشرق الى المغرب است که مربوط به سال ۳۷۲ ه. ق است. در این کتاب، از فرآورده هایی چون فرش، پلاس، گلیم، زیلو، بوریا، جوال، نمد و حصیر در شهرهای مختلف ایران نام برده شده است. از نحوه برشمردن و تمیز دادن نام هرنوع، حدس قریب به یقین می رود که مؤلف حتی به تفاوت های ظاهری و ساختاری همه این زیراندازها آگاه بوده است. کتاب گرانقدر دیگر تاریخ بیهقی است (۳۸۵ - ۴۷۰ه. ق)

(صفحه 17)
که ابوالفضل بیهقی مؤلف آن از جمله هدایایی که علی بن عیسی از خراسان برای هارون الرشید فرستاده است اشاره می کند:
«... دویست خانه قالی بود.»
در قرن سوم هجری، لفظ «قالی» در نوشته ها و کتاب ها رایج شد. این واژه ( با ضبط غالی هم آمده است). احمد بن يحيى بلاذری در کتاب فتوح البلدان که در قرن سوم هجری تألیف شده است، می نویسد:
«چون ارمنیاغس پادشاه ارمنستان بُمرد زنش به پادشاهی رسید که او را قالی می نامیدند و هم او شهر قاليقلا را ساخت و آن را قالی قاله نام کرد که معنی آن احسان قالی است.»
علامه دهخدا همین مطلب را زیر واژه قالی در لغت نامه [ از یاقوت حموی (اوایل قرن هفتم ه. ق) در معجم البلدان و از حمدالله مستوفی (۷۵۰ ه. ق) در نزهة القلوب » ] نقل می کند:
«در قالی قلا فرش بافته می شود که آن را قالی نامند و قالی نسبت اختصاری است به شهر قالی قلا و قالی قلا، شهری است در ارمنستان...»
به هر حال قالی یا قالین واژه ای است ترکی (فرهنگ عمید) و معنی آن فرش پرزدار است و غالی در لغت، به معنی نفیس و قیمتی و گران قیمت مقابل کم بها و گوشت فربه است (آنندراج ). جا دارد درباره واژه قالی بررسی های لازم و ژرف صورت گیرد.
دوره تیموریان (۷۷۱ - ۹۱۱ ه. ق) دوره تیموریان عصر درخشان مینیاتور ایرانی است. در مینیاتورهای آن دوره، تصویرهایی از فرش دیده می شود. در یکی از نسخه های خطی کتاب نفیس خمسه نظامی (۸۱۷ - ۸۹۸ ه. ق) که در موزه کاخ گلستان نگهداری می شود، مینیاتورهایی که تصویر فرش در آنها است، مشاهده می شود.
در نیمه قرن هشتم هجری، درباره قالی بافی شهر سبزوار، روایتی از تیمور

(صفحه 18)
لنگ در دست است که بیشتر به افسانه شبیه است تا حقیقت. زیرا به نظر می رسد در مورد قالی بافی این شهر اغراق شده است. او هنگام محاصره شهر سبزوار، در کتاب منم تیمور جهانگشا گفته است:
"... به من گفته بودند که در سبزوار، سیصد هزار کارگر در کارخانه های قالیبافی به کار مشغول هستند و آنجا بزرگترین مرکز قالیبافی دنیا است من نمی توانستم باور کنم که سبزوار سیصد هزار کارگر قالیباف داشته باشد ولی می دانستم که در دنیا مکانی نیست که بیش از سبزوار در آن قالی ببافند."
اگر این گفته تیمور حقیقت داشته باشد آمار قالی بافی شهر سبزوار در آن عهد و روزگار قابل تأمل است.
دوره صفویان (۹۰۷ - ۱۱۳۵ ه. ق) در دوران صفویه، اوج شکوه و اعجاب هنر قالی بافی ایران آغاز می شود. در این عصر، قالی بافی در شهرهای بزرگ به خصوص اصفهان و تبریز، دایر می گردد. اکثر قالی های نفیس در موزه های جهان که از استادی ایرانیان در نقش، رنگ و بافت نشان دارد، ثمره تلاش بافندگان و طراحان قالی ایران در این دوره است. ایران شناس شهیر، پروفسور پوپ در کتاب نفیس خود، علاوه بر تشریح هنر این دوران و طراحان این زمان یادآور می شود که به دستور شاه عباس، هر کانون بافت فرش باید فرش را به شیوه خود ببافد تا ویژگی های اصالتی و هنری فرش حفظ شود. به روایتی، برخی از شاهان صفویه از جمله شاه تهماسب، خودشان در کار طراحی دست داشتند و قالیبافی در زمان او به بالاترین حد خود رسیده بود. در زمان شاه اسماعیل و شاه تهماسب، تبریز بزرگترین مرکز قالیبافی ایران بود. مراکز دیگر عبارت بودند: از کاشان، همدان، شوشتر و هرات. از جهانگردان خارجی مثل برادران شرلی، تاورنیه ، شاردن" و چند جهانگرد

(صفحه 19)
دیگر که در زمان صفویه به ایران سفر کرده اند . در نوشته های خود، با تأكيد از فرش های این زمان یاد می کنند. فرش تاریخی و مشهور اردبیل - که زینت بخش موزه ویکتوریا و آلبرت لندن است - در سال ۹۴۲ قمری و در زمان شاه تهماسب بافته شده است. و فرش شکارگاه در موزه پولدی پتسولی میلان در سال ۹۲۹ قمری در زمان شاه اسماعیل بافته شد که بعدها به این موزه ها انتقال یافت. عالی ترین قالی های صفوی در موزه های بزرگ جهان و بعضی از مجموعه های خصوصی در خارج از کشور نگهداری می شوند. در موزه فرش ایران، موزه آستان قدس رضوی و موزه ملی ایران، تعدادی از بافته های نفیس دوران صفوی به نمایش گذاشته شده اند.
دوره قاجاریان در دوره نادری و زندیه، قالی بافی به سبب اقتصاد ضعيف ایران، رونقی نداشت، ولی پس از پایان جنگ های ایران و روس و آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه، دوباره قالی بافی رونقی گرفت و ترکیه بازار خوبی برای فروش قالی های ایران شد. در زمان ناصرالدین شاه، تاریخ جدیدی برای قالیبافی ایران گشوده شد و تجارت فرش مهم ترین فعالیت بازرگانی در ایران محسوب شد. در ایران، برخی شرکت های چند ملیتی پدید آمدند که کارشان خرید و فروش قالی ایران بود. این شرکت ها عبارت بودند از: شرکت انگلیسی - سوئیسی «زیگر» که نخست در سال ۱۸۷۸ میلادی، در تبریز و سپس در اراک (سلطان آباد) تأسیس شد. از پی آن شرکت ایتالیایی - انگلیسی «برادران کاستلی» و سپس شرکت تجارت «قالی مشرق زمین» با سرمایه گذاری بین المللی انگلیسی، ایتالیایی، روسی و آلمانی و پس از آن، کمپانی عظیم انگلیسی - یونانی «شرکت شرق لندن» در کرمان آغاز به کار کرد. نتیجه کار

(صفحه 20)
این شرکت ها در این دوره منجر به این شد که در ظاهر برای تشویق صادرات فرش و در واقع، برای فروش هر چه بیشتر و به دست آوردن سود بیشتر، قالی بافان را وادار و تشویق به بافت فرش های ارزان قیمت و مناسب تقاضای بازارهای خارج کردند. در همین زمان بود که انواع تقلب های رایج در بافت قالی (بی گره بافی و جفتی بافی) و وفور رنگ های شیمیایی ارزان قیمت و فرار (رنگ های آنیلینی معروف به جوهری) شروع شد که بعدها صدمه این بی آبرویی گریبان صنعت فرش ایران را رها نکرد.
دوران معاصر در دوره پهلوی، شرکت های چند ملیتی به کارشان خاتمه دادند و با آن که در این دوره، مراکز جدیدی از جمله مؤسسه قالی ایران، مدرسه صنایع مستظرفه، هنرستان عالی اصفهان و شرکت سهامی فرش ایران تأسیس شد، بازهم آن دوران شکوفایی و مجد هنر و صنعت فرش ایران که در دوره صفویان در سده های دهم و یازدهم موج می زد، به وجود نیامد.
در دوران معاصر، سازمان های زیادی در زمینه فرش ایجاد شده اند. وجود مؤسسات و ارگان های دولتی از قبیل: وزارت بازرگانی با داشتن واحدهایی مانند شرکت سهامی فرش ایران، مرکز توسعه صادرات، مؤسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی، سازمان نمایشگاههای بین المللی، کمیسیون نرخ گذاری میز فرش فرش، وزارت جهاد کشاورزی با زیر پوشش قرار دادن کلیه قالیبافان روستایی کشور و ایجاد شرکتهای تعاونی قالی بافی و کمیته های صنایع روستایی و اتحادیه های تعاونی و مرکز تحقیقات فرش و واحدهای سازمانی در زمینه فرش در تهران و مرکز استان ها، وزارت تعاون با ایجاد شرکتهای تعاونی قالیبافی و اتحادیه های مرتبط، وزارت صنایع با استقرار سازمان صنایع دستی ایران و مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با دارا بودن موزه فرش ایران و سازمان میراث فرهنگی کشور و دفاتر پژوهش های فرهنگی، وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری با در اختیار داشتن

(صفحه 21)
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و گشایش دانشکده های هنر و کارشناسی فرش در تهران و برخی از مراکز استان ها در قلمرو فرش مشغولند. علاوه بر این مجامع حرفه ای و صنفی از قبیل اتحادیه صنف تولیدکنندگان و فروشندگان، اتحادیه صادرکنندگان فرش ایران، اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران، مؤسسات اوقافی، مذهبی و امور خیریه از قبیل آستان قدس رضوی، کمیته امداد امام، سازمان بهزیستی و بالاخره شرکت های عدیده تولیدکننده پشم، نخ و ابریشم که در این زمینه به کار اشتغال دارند.
بزرگ ترین ویژگی دوران معاصر که مشکل آفرین هم شده است، وجود مراکز متعدد تصمیم گیری در زمینه طرح، رنگ بافت و بازرگانی فرش ایران است. امروزه، فرش های زینتی و ابریشمی زیادی به بازار عرضه می شود و علاوه بر آن، فرش های نقش برجسته، دورو و حجم دار نیز در برخی از نمایشگاه ها دیده می شود. استفاده از کامپیوتر در رسامی نقشه فرش به تازگی رایج شده است. بافت فرش های پرده ای با رجشمار بالا، بسیار متداول است. تغییر در مقررات بازرگانی خارجی به ویژه در امور گمرکی و ارزی بسیار چشمگیر است و تقلید نابه جای کشورهای تولیدکننده فرش دستباف و رقابت آنها با فرش ایران به اوج شدت خود رسیده است. در این میان، «دانش فرش شناسی» که حدود یک قرن پیش، در غرب پیدایش یافته بود، در سه دهه اخیر به ایران هم سرایت کرده است و علاقه مندان به این رشته با جدیت آن را دنبال می کنند.


(صفحه 22)
پیشینه فرش ایران

اطلاعات منبع:
کتاب فرش ایران
مولف: فضل الله حشمتی رضوی
ناشر: دفتر پژوهش های فرهنگی
چاپ اول بهار 1380-چاپ دوم پاییز 1380
صفحات نقل شده: 45 الی 22

ادامه مطلب

قالیبافی و هنر فرش دستباف ترکیه

قالیبافی و هنر و فرش دستباف ترکیه

شرایط اقلیمی
ترکیه کشوری آسیایی اروپایی با ۸۱۴۵۷۸ کیلومتر مربع وسعت و سی و پنجمین کشور جهان محسوب می شود. ترکیه در خاورمیانه و شمال غربی ایران واقع شده و شامل شبه جزیره آسیای صغیر ( آسیا) و تراس شرقی در شبه جزیره بالکان (اروپا) است که توسط تنگه های داردانل و بسفر و دریای مرمره از هم جدا شده اند.
ترکیه دو همسایه اروپایی و شش همسایه آسیایی دارد. از شمال با کشورهای مشترک المنافع، در شرق با ایران و عراق، در جنوب با سوریه و در قسمت غربی با یونان و بلغارستان مرز مشترک دارد.
ترکیه سرزمینی کوهستانی بوده و کوه های آن بیشتر مربوط به دوران سوم زمین شناسی است. رشته کوه های توروس، آنتی توروس در جنوب و آلپ های پونتیک در شمال آن واقع شده و قله معروف آرارات با بیش از ۵۱6۵ متر ارتفاع در مجاورت مرز ایران و ارمنستان، در شرق این کشور قرار دارد. آب و هوای آن بری و کوهستانی و در سواحل مدیترانه ای است.
رودهای مهم آن عبارتند از : قزل ایرماق، ياشل ایرماق (دریای سیاه) سيحان، جيحان (دریای مدیترانه)، دجله، فرات (خلیج فارس) و ارس (دریای خزر).
ترکیه به هفت منطقه تقسیم می گردد که عبارتند از:
١- منطقه شمالی آناتولی (منطقه دریای سیاه) به صورت کمربندی در بالای سرزمین ترکیه قرار گرفته و مساحتی حدود 6/1 درصد کل مساحت آن کشور را شامل می شود.
۲- منطقه مرمره (شامل دریای مرمره) و قسمت اروپایی ترکیه می باشد.
3- منطقه اژه از سواحل دریای اژه تا قسمت های غربی آناتولی امتداد دارد.
4- منطقه مدیترانه که در قسمت جنوب ترکیه واقع شده است.
۵- منطقه آناتولی مرکزی که در مرکز ترکیه قرار دارد.
6- منطقه آناتولی شرقی که مرتفع ترین و بلند ترین منطقه ترکیه است.
۷- منطقه جنوب شرقی آناتولی که متشکل از ارتفاعات مرتفع می باشد.
شهرهای مهم تركیه عبارتند از: آنکارا، بندر استانبول، بندر ازمیر، آدانابا، بورسابا، اسکی شهر، آدرنه، سیواس، ارزنجان، ارزروم.
اوضاع اقتصادی
پایه اقتصادی این کشور عبارتست از کشاورزی و دامداری و تولیدات مهم آن عبارتند از گندم، جو، ذرت، برنج، سیب زمینی، انگور، مرکبات، زیتون، انجیر، سیب، چغندرقند، پنبه، کتان، شاهدانه ، توتون و خشخاش. فرش دستباف از مهم ترین صنایع این کشور محسوب می شود.
صادرات عمده این کشور شامل: پنبه، پشم، پوست، مواد معدنی، توتون، گوشت، خشکبار و قالی است.
فرش دستباف
وجود شرایط آب و هوای مدیترانه ایی زمینه را برای تولید محصولات کشاورزی نظیر پنبه و پرورش دام فراهم نموده است. از این رو یکی از دلایل عمده روی آوردن مردم این کشور به تولید فرش دستباف، تولید پنبه و پشم در کشور ترکیه است.
ترکیه یکی از مناطقی است که در هنر قالی بافی دارای پیشینه است. ترکیه با ایران و قفقاز که از نظر هنر قالی بافی در جهان جایگاه ویژه ای دارند، همسایه است. طبیعی است تأثير قالی بافی ایران و نقوش متنوع قفقاز در فرش ترکیه مشاهده می شود. فرش ترکیه گرایش انکارناپذیری به نقوش هندسی دارد. شاید یکی از این دلایل نفوذ طرح های اقوام بیابانگردی باشد که این منطقه را مورد تهاجم قرار داده است.
باید اذعان نمود که معرفی و طبقه بندی فرش ترکیه به علت خصوصیات خاص آن و از همه مهم تر گرایش بیش از اندازه به طرح های هندسی کاری بسیار سخت است. اصولا کاربرد کلمه نقوش استليزه نیز در مورد بسیاری از نقوش آن باید با احتیاط صورت گیرد. زیرا که هویت اصلی بسیاری از نگاره ها برای ما مبهم است. به این ترتیب نمی توان نقوش فعلی را استلیزه یا تجرید یافته نقوش و حتى اشكال حقیقی دانست. در واقع کاربرد عبارت نماد (سمبول) و موارد مشابه نیز برای طرح های فرش ترکیه تا حدودی باید با احتیاط همراه باشد. زیرا اصولا سمبولیسم نیز به آن مفهومی که در فرش های چین و ترکستان وجود داشته و دارد، در این منطقه رایج نبوده و نیست.
شاید بهترین راه برای یافتن پاسخ مناسب، انجام یک بررسی کوتاه از تاریخ شروع فرش بافی در این منطقه باشد که این امر خود نیازمند بررسی تاریخ منطقه آناتولی می باشد. بر اساس بررسی های تاریخی، هیتی ها اولین گروه از ساکنین این منطقه بوده اند که حکومت پادشاهی را تشکیل دادند. هیتی ها دارای تمدن درخشانی بودند و سنگ نبشته های زیادی از آنها باقی مانده است. اقوام لیدی نیز در این منطقه سکونت داشته اند. لیدی ها قومی صنعتگر بودند که به ویژه در رنگرزی شهرت بسیار داشتند.
کوروش پادشاه ایران آخرین پادشاه لیدی را شکست داد و این سرزمین مدت ها ضمیمه امپراطوری ایران گردید. اقوام متعدد هند و اروپایی و دیگر اقوام همچون یونانی ها، ترکمن ها، ارمن ها، کردها و عرب ها و خلاصه بسیاری از اقوام مختلف با فرهنگ و صنایع بومی خود کوهستان های آناتولی را مورد تعرض قرار داده و یا به این منطقه مهاجرت کرده اند و برای مدتی حتی کوتاه بر ساختار سیاسی، اقتصادی و هنری آن سرزمین تأثیر گذاشته اند.
بسیاری از این اقوام دارای تمدن های بسیار درخشان تری نسبت به ساکنان اولیه آن بوده اند که اغلب دارای هنر و صنعت پیشرفته قالی بافی نیز بوده اند. بنابراین بسیاری از نقوش و طرح های موجود در فرش های ترکی از تداخل نگاره ها و نقوش هنرهای مختلف اقوام مهاجم یا مهاجر به وجود آمده است. از طرفی نمی توان تأثیر پذیری ترک ها را از هنر قالی بافی ایران نادیده گرفت و یا در انتقال هنر قالی بافی از ایران به ترکیه تردید کرد. چه در سال های اخیر، دلایل و شواهد علمی کافی برای اثبات این مدعا به ویژه از سوی محققان ایرانی ارائه شده است. چنانچه دکتر علی حصوری می نویسد:
«نام ترک اساسا در تاریخ و فرهنگ، نادرست به کار رفته و موجب بروز مسایل و گرفتاری های بزرگ برای محققان به ویژه در دوره معاصر شده است. از آغاز این قرن تاکنون، نیروی زیادی از دانشمندان ایران و شوروی سابق صرف این کار شده است که ثابت کنند اقوام شمال ایران نه ترک، بلکه از تیره های ایرانی بوده اند. برخی از این اقوام حتی اگر ایرانی نبودند، آریایی بودند و نه ترک. سکاها که تمام مناطق شمالی ایران تا شمال دریای سیاه را گرفته بودند، یک یا چند قبیله ایرانی هستند که نامشان جزء اقوام ایرانی در کتب داریوش بزرگ آمده است».
یکی از موارد مهم و بسیار اشتباه انگیز، آمیختن کلمه تور با ترک است. آنچه که تور، و با همین معنی، به نادرست ترک خوانده شده قومی است ایرانی و ساکن آسیای مرکزی که نام شاهان و سرداران آن همه ایرانی است مانند افراسیاب، گرسیوز، و ... که همه نام ها ایرانی هستند و مورخان ما هم این موضوع را در کتاب های خود آورده اند. بنابراین تردیدی در ایرانی بودن اقوام شمال ایران به ویژه پیش از ظهور ترکان در آسیای مرکزی نیست. قوم تور، دسته ای از سکاها هستند که در تحقیقات انجام گرفته از آنها با اصطلاح علمی سکاهای شرقی و با اصطلاح تاریخی تور، یاد می شود. سکاهای شرقی تا ختن، پیش رفتند. ساکنان آذربایجان، حداکثر ۳۰۰ سال است که ترک زبان شده اند ولی ترک نیستند. ممکن است سئوالی پیش آید که پس چرا در همه جا ترکان و ترک زبانان بافنده ، گره ترکی به کار می برند؟ آیا این گره با آنها به جهان راه نیافته است؟
پاسخ نخست این است که چنین چیزی مسلم نیست و اگر چه گره ترکی در قالی پازیریک بکار رفته است اما این قالی متعلق به زمانی دست کم هزار سال پیش از آن است که ترکان پا به تاریخ بگذارند. پیش از قرن پنجم میلادی هیچگونه اطلاعی از تاریخ تمدن ترکان در دست نیست.
رودنکو باستان شناس روسی، بلافاصله پس از کشف قالی پازیریک درباره اقوام ترک این چنین نظر داد که، تركان از جایی در شمال مرکزی آسیا به سمت غرب آمدند و جمعیت آنان هم محدود بود. آنان در این مسیر به سکاها برخوردند و اگر تقلیدی در کار بوده باشد، در نتیجه آموختن ترکان از سکاها و دیگر اقوام ایرانی بوده است، نه بر عکس و گرنه چرا نام قالی، گلیم، فنون بافت، نقشه ها و نقش مایه ها در میان ترکان به طور عمده فارسی با ترجمه از فارسی است.
در ترکیه نیز علیرغم تمام کوششی که در قرن اخیر برای ترکی کردن فرش شده است، شواهد بسیاری حکایت از بنیاد ایرانی قالی ترکی دارد، شهرت گره ترکی به فیوردز صرفا به دلیل آشنایی ابتدایی اروپاییان با قالی شرفی از راه آسیای صغیر است.
البته تکرار برخی جریانات تاریخی و وقایعی که بعدها در سرنوشت اقوام ایرانی و ترک مؤثر بود، در فراگیری بهتر و بیشتر فنون قالی بافی از ایرانیان تأثیر زیادی داشته است. از جمله پس از شروع حملات خانمان سوز مغولان در سال 616 هجری قمری به خراسان و دیگر بلاد ایران و عثمانی، به تدریج بسیاری از ترکان مجبور به مهاجرت به طرف سرزمین های غرب شدند، آنان مهارت و هنرهایشان را نیز با خود به سرزمین های جدید بردند و به خوبی از مهارتشان استفاده کردند. هم چنین سلطان سلیم اول (سلطان ترک) در سال ۱۵۱۴ میلادی، تبریز را فتح کرد. این واقعه بیست سال بعد توسط جانشین وی سلطان سلیمان اول تکرار شد و نیرو های فانح صنعتگران و هنرمندان را از تبریز به آسیای صغیر کوچ دادند.
به این ترتیب تأثیر هنرمندان ایرانی در قالی بافی ترکیه امری اجتناب ناپذیر است که بدون شک از نتایج روشن و بدیهی آن تقلید و استفاده از نقوش و نگاره های فرش ایرانی است. اما در کنار ایرانیان همان گونه که ذکر شد نمی توان از تأثیر هنرهای سنتی سایر ملل و اقوامی که در آسیای صغیر سکنی گزیده اند به آسانی گذشت، لذا می توان گفت طرح های فرش ترکیه نتیجه اختلاط و امتزاج بسیاری از نقوش دیگر به انضمام دخالت و تغییرات اجتناب ناپذیر شیوه های ترکی در آنها است.
آنچه که در این میان راه را برای طبقه بندی این طرح ها تا حدودی مشکل می سازد، استفاده از نقوش هندسی می باشد. به اعتقاد برخی شاید این امر نیز متأثر از اعتقادات و مذهب ترکان باشد. چرا که اغلب ترک ها سنی مذهب هستند و براساس اعتقادات مذهبی خود مجاز به نمایش تصویر انسان و حیوانات و سایر اشکال طبیعی و زنده در فرش نبوده اند. اما ایرانیان در این امر محدودیتی نداشتند و به همین دلیل برخی از فرش های نفیس بافته شده در آسیای صغیر، در اثر مراودات و سکونت گاههای میان ایرانیان و ترکان و برگرفته از هنر ایرانی است و طرح های گردان و ملهم از طبیعت، از نشانه های آن می باشد.
اما گروهی دیگر در یک تقسیم بندی بهتر، بدون توجه به مسئله مذکور کليه فرش های آسیایی صغیر را در دو گروه تقسیم بندی کرده اند:
ا- قالی های بافت کارگاه های شاهی که در واقع به سفارش دربار و وابستگان آنها بافته می شده است، نظیر کارگاه هایی که سلطان سلیمان در شهرهای قسطنطنیه و بروسه تأسیس کرده بود. اغلب فرش هایی که در این کارگاه ها بافته شده اند، ملهم از نقوش گردان و گل و برگ های طبیعی می باشد. البته با توجه به محدود بودن تولیدات این کارگاه ها، نمونه فرش های باقیمانده از این نوع نیز بسیار کمتر از فرش های گروه دوم است. اگر چه ممکن است چنین انتسابی در مورد کلیه فرش های با نقوش گردان و برگ ها و نگاره های مخصوص اسلوب ترکیه به کارگاه های سلطنتی چندان منطقی نباشد، اما به نظر می رسد اغلب فرش های باقیمانده از این گروه با بافت همین کارگاه ها هستند و یا به تقلید از آنها در سایر مراکز خصوصی بافته شده اند.
برخی از فرش های این گروه دارای پشم زبرتر و خشن و رنگ های شفاف تر است که احتمالا در کارخانه های خصوصی بافته شده اند اما برخی دیگر که دارای الیاف لطيف تر و رنگ های ملایم و زیباتری هستند احتمالا در کارگاه های شاهی بافته شده اند.
رنگ
رنگ زمینه اغلب قالی های این گروه چه در متن و چه در حاشیه قرمز رنگ است و طرح های تزیینی به رنگ های زرد، سبز، قرمز و آبی با گروه سفید می باشند. با توجه به طرح های این فرش ها می توان گفت قدیمی ترین آنها مربوط به اواخر قرن شانزدهم میلادی می باشد که در آن زمان بهترین این نوع قالی ها با طرح های زیباتری بافته شده اند، اما بقیه این فرش ها احتمالا متعلق به قرن هفدهم میلادی است. در مورد طرح و نقش به ویژه گلها و بندهای به کار رفته در این فرش ها با بررسی سایر هنرهای سنتی ترکی هم دوره با این قالی ها (قرن ۱۹ و ۱۷ میلادی) می توان گفت برخی از این نقوش که در انواع هنرهای سنتی مانند مینیاتور، سرامیک، کاشی کاری و نساجی به کار رفته و مورد استفاده مشترک هنرمندان بوده، توسط بافندگان و طراحان فرش های ترکی نیز مورد استفاده قرار گرفته است. برخی از این طرح ها یا با تغییرات خاصی در هنرهای مختلف از جمله قالی بافی به کار رفته است، یا بدون کوچک ترین دخل و تصرف مورد استفاده هنرمندان رشته های مختلف قرار گرفته است. با مقایسه برخی از این طرح ها می توان به شباهت های بسیار زیادی بین برخی از این نگاره ها و اسلوب طرح های فرش پی برد.
دسته دوم از فرش های ترکیه را می توان در گروهی جای داد که اسلوب اصلی نقش آنها بر پایه طرح های هندسی و شکسته قرار دارد. بر اساس نمونه های قدیمی باقی مانده از قالی های این گروه می توان گفت برخی از نمونه های این فرشها نیز احتمالا در کارگاه های شاهی و به سفارش دربار و برای موارد خاص بافته شده است. اما بعدها اغلب فرش هایی که در روستاها و مناطق مختلف قالی بافی ترکیه بافته شده اند، بر اساس همین اسلوب و گرایش به طرح های هندسی عرضه شده اند. در این خصوص می توان به اسامی برخی از مهم ترین مناطق تولید این قبیل فرش ها اشاره نمود.
قدیمی ترین فرش های ترکیه
در یک تقسیم بندی کلی بر اساس قدیمی ترین نمونه های باقیمانده از فرش های ترکیه که با همین شیوه طراحی و بافته شده اند، می توان قدیمی ترین فرش های ترکیه از قرن ۱۳ تا ۱۷ میلادی را به سه گروه تقسیم نمود:
الف) قالی های قرن ۱۳ میلادی یا قالی های سلجوقی
قدیمی ترین نمونه های شناخته شده فرش ترکیه شامل چهار فرش و دو قطعه ( پاره) فرش است.
احتمال داده می شود که این فرش ها در زمان حکومت سلطان علاء الدين (۱۲۳6 - ۱۲۱۹ میلادی) برای مسجد قونیه بافته شده اند. بطور مسلم این قالی ها مربوط به زمان سلاجقه روم است که حکومت آنان در قونیه، در قرن پانزدهم میلادی توسط ترکان عثمانی ساقط شد.
نقوش این فرش ها کاملا هندسی است و در حاشیه دو قطعه از آنها نوشته هایی به خطوط کوفی وجود دارد. رنگ های استفاده شده در این فرش ها نیز عمدتا آبی، قرمز و زرد می باشد. این قالی ها که به قالی های قونیه شهرت یافته اند، قدیمی ترین قالی های بافت ترکیه می باشند که گره ترکی در آنها بکار رفته است. بنابر اطلاعات موجود این فرش ها در موزه اوقاف در استانبول نگهداری می شوند.
ب) فرش های قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی یا فرش های حیوان دار یا پرنده دار:
در نقاشی های ایتالیایی قرون ۱۴ و ۱۵، تصویر فرش هایی دیده می شود که روی آنها تصاویر حیوانات و پرندگان یا خطوط هندسی در کادرهایی مستطیل شکل یا هشت ضلعی کشیده شده است. این فرش ها در ایتالیا مورد توجه بوده و از طریق شهر های ونیز، جنوا از آسیای صغیر وارد ایتالیا می شدند. از این فرش ها تنها سه نمونه باقی مانده است که همگی دارای گره ترکی هستند. قدیمی ترین آنها قطعه ای است که در منطقه فسطاط مصر پیدا شد و متعلق به قرن چهارم میلادی بوده و هم اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری می شود و احتمال داده می شود بافت ترکیه باشد. این سه فرش دارای نقوش تزیینی هستند که از شکل یک پرنده به رنگ نارنجی، سبز و قرمز در داخل هشت گوش های سبز و آبی تشکیل یافته است. فرش های دیگر که با تصویر پرنده در داخل مناطق جداگانه کشیده شده و مانند کاشی کف اتاق می باشد، در نقاشی های قرن چهاردهم دیده می شود. از جمله این نقاشی ها یکی به نام «ازدواج عذرا» کار نیکولو دابواو نا کورسو در گالری ملی لندن و دیگری نقاشی «بشارت تولد مسیح» بر دیوار کلیسای سانتيسيما آنونیزیاتا در شهر فلورانس ایتالیا است.»
ج) فرش های قرن ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ میلادی
بسیاری از فرش هایی که از قرن سیزدهم میلادی به بعد توسط تجار ایتالیایی و ونیزی به کشورهای اروپای غربی فرستاده شدند، به تدریج مورد توجه نقاشان اروپایی قرار گرفتند و زیبایی و جلوه برخی از طرح های هندسی این قالی ها الهام بخش آنها شد. من جمله لورنزو لوتو و هانس هولاین از طرح های این قالی ها در کارهای خود استفاده کرده اند. بعدها و حتی امروز نیز به نام آنها شهرت یافته است طرح هایی با نام لوتو و هولا ین.
نمونه های مختلفی از این نقاشی ها هم اکنون در موزه های بزرگ دنیا نگهداری می شود و از آنجا که اغلب آنها متعلق به قرون ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ میلادی می باشند از این رو فرش های طراحی شده در نقاشی های این هنرمندان، امروزه معیار مناسبی برای تعیین فرش های کهنه ترکیه و طبقه بندی آنها می باشد و کار شناسایی قالی های آن سرزمین را آسان تر نموده است.
از قرن ۱۷ میلادی به بعد می توان طرح های مختلفی را برای فرش ترکیه برشمرد که هر یک از آنها دارای ویژگی های خاص خود می باشند. اما همانگونه که قبلا توضیح داده شد، در یک دیدگاه کلی می توان گفت اغلب فرش های معاصر ترکیه با اسلوب هندسی طراحی شده و تفکیک آنها تنها از روی برخی ویژگی های بافت مناطق تولید شده میسر می باشد. به این ترتیب براساس مهم ترین مناطق قالی بافی ترکیه به ویژه در سه قرن اخیر، مهم ترین فرش های ترکیه به این ترتیب طبقه بندی می شوند:
۱- فرش های بافت او شاک
۲- فرش های بافت لادیک
٣- فرش های بافت میلاس
4- فرش های بافت تیور دس
۵- فرش های بافت برگامو
6- فرش های بافت کولا
البته به جز مناطق مذکور، در برخی از مناطق دیگر ترکیه نیز فرش بافی با طرح های هندسی و حتی طرح های گردان نیز رواج دارد. گرایش به طرح های محرابی در اغلب فرش های ترکیه به ویژه فرش های معاصر آنها وجود دارد، از این رو طراحی بسیاری با این ویژگی که مایه های محراب را به همراه داشته است، جزء لاینفک تعداد بی شماری از فرش های ترکیه است.
فرش معروف لادیک در شهری به نام لادیک واقع در شمال کنیا در قلب آناتولی تولید می شود و قسمت اعظم درآمد در این منطقه از طریق دامداری حیوانات کشاورزی و تولیدات فرش می باشد. کنيا و لادیک قدیم ترین شهرهایی هستند که در آنها تولیدات فرش وجود داشته و هنرمندان ایرانی و عرب برای تجربه کردن این صنعت و هنر به آنجا روی می آورند. فرش ها از جنس پشم هستند رنگ های روشن و داشتن ۲۵۰۰۰۰ گره در متر مربع از ویژگی های آن به شمار می رود.
مواد اولیه مورد نیاز فرش دستباف ترکیه از پشم گوسفند، موی بز، ابریشم مصنوعی و ابریشم طبیعی می باشد.
در گلیم و قالی استفاده از کتان برای چله معمول تر و مرسوم تر می باشد و برای پود استفاده از پشم مرسوم است. زیرا در چله مواد مصرفی باید قدرت کشش لازم را داشته باشند تا بر اثر کششی که به نخ چله وارد می شود، پاره نشود و کتان این نقش را به راحتی ایفا می کند، در صورتی که پشم قدرت کمتری دارد و کمتر فرشی است که تار آن از پشم باشد. در فرش ها برای پود کلفت و نازک از کتان استفاده می شود. در فرش شهرهایی مانند هریک، لادیک از گره کتابی استفاده می شود. جنس پشم بر حسب نژاد گوسفند و آب و هوایی که گوسفند در آن پرورش می یابد متغیر است. هم چنین از جمله عواملی که در کیفیت پشم مؤثر است زمان چیدن پشم می باشد که معمولا برای چیدن دو زمان در نظر گرفته می شود، چین بهاره و چین پاییزه، که پشم های چین بهاره از کیفیت مطلوب تری نسبت به چین پاییزه برخوردارند. پشم های مرغوب بیشتر از نواحی سرد و مرتفع که علف و چراگاه زیاد می باشد به دست می آید و پشم های مرغوب تر در مناطق خیلی سرد پرورش می یابند. در این مناطق به دلیل برودت هوا پشم گوسفندان نسبت به دیگر مناطق بلندتر می شود. تا جایی که بلندی پشم گوسفندان این مناطق به ۱۰ سانتی متر هم می رسد. در زمان چیدن پشم ها را در محل با دستگاهی ابتدایی و دستی می چینند و برای بافتن آماده می کنند. معمولا زنان کار نخ ریسی پشم را بر عهده دارند. در هنگام نخ ریسی معمولا از ماده روغنی و چرب استفاده می شود تا عمل نخ ریسی راحت تر انجام گیرد. ولی استفاده از این ماده چرب کیفیت پشم را پایین می آورد، و به صورتی که مقاومت پشم را کاهش می دهد عمل نخ ریسی به وسیله ماشین انجام می گیرد اما ماشین هم پشم را خراب می کند و باعث شکنندگی آن می شود.
استفاده از موی بز در فرش های خاور دور بسیار رواج دارد. اما امروزه بیشتر در بافته هایی نظیر خورجین، پشتی، چادر صحرایی از آن استفاده می شود و در فرش بافی تقریبا استفاده ای ندارد.
از دیگر الیاف مورد استفاده ابریشم است که هم به صورت طبیعی و هم به صورت مصنوعی مورد استفاده قرار می گیرد. ابریشم مصنوعی به هیچ وجه کیفیت ابریشم طبیعی را ندارد ولی از نظر ظاهر کاملا به هم شبیه هستند. این الیاف مصنوعی را با الیاف درخت سرو و کتان که در اسیدسیتریک شسته می شوند مخلوط کرده و استفاده می کنند. استفاده از این نوع الیاف بیشتر در قالی هایی با تار کتان رواج دارد. ابریشم طبیعی از پیله کرم ابریشم به دست می آید و در مقابل کشش، از قدرت ارتجاعی زیادی برخوردار است. بهترین ابریشم که در منطقه بورسا به دست می آید، به طرز بسیار زیبایی پیچ می خورد و بافته می شود. مرغوب ترین ابریشم، ابریشمی است که از قسمت اول پیله به دست می آید. در بافت بهترین قالی ها در جهان از ابریشم استفاده شده است. با این نوع الیاف می شود یک میلیون گره در متر مربع زد که اگر این کار با دقت زیادتری انجام گیرد به ۳۲۴۰۰۰۰ گره در متر مربع هم می رسد، یعنی در هر سانتی متر ۱۸ گره عمودی و ۱۸ گره افقی زده می شود، که این نشانگر قدرت انعطاف پذیری و گره خوردگی خوب ابریشم است.
انواع بافت
از نظر تنوع بافت دو نوع گره در بافته های ترکیه استفاده می شود
1- گره فارسی
۲- گره ترکی
که برای بافت فرش های مرغوب از گره ترکی استفاده می شده است.
رنگ آمیزی
رنگ های مورد مصرف برای بافت فرش در ترکیه بیشتر از گیاهان، ریشه و پوست درختان تهیه می شود.
-برای تهیه رنگ آبی از گیاه نیل
- رنگ قرمز از گیاه مادر رد (Madder red) استفاده می شود که در غرب و مرکز آناتولی رشد می کنند،
- برای رنگ زرد روشن از گل داوودی و باکترون (این گیاه تنها در ترکیه پرورش داده می شود و از ترکیب آن با زاج سفید برای زرد پررنگ استفاده می شود)،
- رنگ قهوه ای و سبز از پوست گردو،
- رنگ سیاه و قرمز پررنگ از پوست انار، استفاده می شود.
هم چنین برای رنگرزی در فرش های ماشینی از گیاه سوپرج استفاده می شود. که این گیاه هم تنها در ترکیه به عمل می آید. اندازه های مورد استفاده در فرش ترکیه عبارتند از: 90*60 -135* 90-200*70 -180*120 -230*110 -230*150-200*300.
مراکز مهم تولید فرش
مراکز مهم تولید فرش در ترکیه عبارتست از: شهرهای قونیه، ملاس، کلاتیه، از میر و لادیک. که شهر ازمیر به تولید فرش هایی برای صدور به غرب مشهور است.
سبک فرش ترکی در قالی های اوسک به بهترین وضع نشان داده شده و فرش های موسوم به ترانسیلوانی که در کلیساها به همین نام به دست آمده، اصیل ترین دست باف های این کشور می باشد که در قرن ۱۷ میلادی بافته شده اند.


کتاب منبع: جغرافیای فرش دستباف/ مولف:حمیده واعظی/انتشارات خدمات فرهنگی کرمان/نوبت چاپ: اول ، کرمان، 1382/صفحات 20 الی 33

ادامه مطلب

تحلیلی بر نقوش شیریکی پیچ

نقوشی که در حال حاضر مورد استفاده گلیم بافان استان کرمان قرار می گیرد، از چهارچوب تقسيم بندي فوق(باستانی، سمبولیک،نقوش ذهنی، نقوش عینی و نقوش تقلیدی) خارج نیست. با این وجود آن قدر متنوع است که امکان دست دادن تحلیلی کلی در خصوص همه ی طرح هایی که مورد استفاده ی آنان قرار می گیرد، وجود ندارد. لذا باید به دلایلی متعدد از تجزیه و تفسیر بسیاری از نقوش رایج خودداری کرد و به نسبت شدت و ضعف طرح هایی که بر گلیم های عشایری کرمان بافته می شود، فقط آن دسته از طرح ها را که عمومیت بیشتری دارد، مورد نگرش قرار داد.

تحلیلی بر نقوش شیریکی پیچ

١. نقوش حیوان:
نقش حیوانات و جانوران مختلف به صورت استلیزه از جمله طرح هایی است که بیش از هر نقش دیگر بر روی شیریکی پیچ های تولیدی مناطق مختلف کرمان، بافته می شود. این نقوش غالبا حاصل سیر و سیاحت عشایر در دامان طبیعت است، تا چند دهه ی پیش فقط به نقش حیوانات اهلی و خانگی نظیر: مرغ، خروس، سگ، بوقلمون، شتر، بز، گنجشک و ... محدود می شد، در حالیکه بافندگان «اَل سَوَن» که در استان آذربایجان شرقی اسکان یا تردد دارند و محصولی مشابه شیریکی پیچ (و موسوم به ورنی) تولید می کنند، علاوه بر تصویر حیوانات اهلی، نقش جانوران وحشی را نیز بر تولیدات خود می بافتند و اکنون چند سالی است که به دلیل مشابهت های بافت، شباهت هایی نیز در نقش تولیدات آذربایجان و کرمان به وجود آمده و بافندگان ایلیاتی استان کرمان نیز نقش و طرح جانورانی نظیر: شیر، آهو، گوزن، روباه، طاووس،حواصیل، لک لک، غاز، فیل، زرافه و ... ررا نیز بر روی تولیدات خود می باشند. این امر اگر چه باعث کثرت و تنوع نقوش رایج در گلیم بافی استان کرمان شده و از یک دیدگاه يكنواختی نقوش آن را کاهش داده است، اما به اصالت آنچه قبلا مورد استفاده ی بافندگان واقع می شد، لطمه وارد ساخته و باعث شده تا محصولات تولیدی کرمان حالتی شبیه به گلیم های آذربایجان پیدا کند و تفکیک آن از ورنی های بافت آل اسون ها برای اشخاص غير خبره به راحتی امکان پذیر نباشد. نقش شیر که امروزه در بسیاری از محصولات گلیم استان کرمان مشاهده می شود، به یک اعتبار نیز می تواند نشانه ی تأثیرپذیری و یا به عبارت بهتر تقلید بافندگان از همتایان قشقایی شان باشد. چون همان گونه که می دانیم نقش شیر، به رغم سابقه ای که در نساجی و بافت ایران دارد و هرگز نیز الگوی معینی برای ترسیم و تجسم آن وجود نداشته، اما اینک سالهاست که فقط تیره های مختلف ایل قشقایی این نقش را در مرکز نقشه ی قالی ها و گبه های خود می بافند و آن دسته از قالی های تولید این ایل که گره خاصی از قالی های عشایری را تشکیل می دهد و بیشتر هم به صورت سفارشی بافته می شود، کلا به عنوان «قالیچه های شیری فارس» شهرت دارد، یا لااقل متقاضیان و خریداران خارجی فرش خارجی ایران آن ها را به عنوان محصولی از فارس و حاصل کار عشایر قشقایی می شناسند.

۲. نقش پرنده:
پرندگانی که تصویر سمبولیک و ساده شده شان به عنوان یک آرایه برای تزیین شیریکی پیچ مورد استفاده قرار می گیرد فوق العاده متعدد و متنوعند و همان گونه که قبلا توضیح داده شد، بیشتر عبارت از پرندگان خانگی هستند که گاهی در میان آن ها نقش و طرح پرندگان وحشی (نظیر لک لک، طاووس، باز، مرغابی، کلاغ و...) نیز یافت می شود.
استفاده از نقش پرنده در شیریکی پیچ تابع هیچ نظم و قاعده یا تزتیب و توازن خاصی نیست و گاه در متن گلیم بدون هیچ گونه قرینه سازی و در کنار حیوانات اهلی یا وحشی دیگر مورد استفاده قرار می گیرد.
گاهی نیز دیده شده که گلیم با آرایه هایی متقارن زینت یافته و سراسر زمینه ی آن با اشكال متعدد پرندگان و حیوانات وحشی یا اهلی که حالتی متقارن دارند، آرایش یافته است. اصولا تقارن یکی از اصولی است که رعایت دقیق آن در نقش پردازی شیریکی پیچ مرسوم نیست. با این وجود، بافنده می کوشد تا به کمک قرینه سازی نگاره های همانند و همشكل نوعی هماهنگی و زیبایی بیشتر به کار خود ببخشد، که همین امر باعث شده تا محصول از نظر ظاهر شباهت زیادی به قالی که در آن رعایت تقارن الزامی است، پیدا کند احتمال می رود این موضوع نشانه تأثیرپذیری بافندگان گليم از قالی بافان و خصوصا قالی بافان کرمانی می باشد و اگر چه رعایت هماهنگی در متن شیریکی پیچ های تولیدی عمومیت ندارد، اما در حاشیه ی اکثر آن ها که حالتی شبیه به حاشیه ی قالی دارد و همانند قابی نقوش متن را در برگرفته است، این وفاداری به قرینه سازی کاملا احساس می شود و نقش بسیاری از گلیم های شیریکی پیچ به خوبی و وضوح مؤید این ادعا می باشد.
تا بحث بر سر استفاده از نقش پرندگان و حیوانات در گلیم های عشایری استان کرمان است، جا دارد این نکته نیز یادآوری شود که اگر چه در اکثر گلیم های عشایری هماهنگی و تقارن بين نقوش پرندگان و حیوانات مختلف وجود ندارد، اما گاهی بافندگان یک طرح را کاملا شبیه به هم و به طول معکوس در کارهایشان تجسم می بخشند. این نوع طرح پردازی به صورت روبرو یا پشت به پشت شیوه ی کار طراحان عصر ساسانی را که حتی تا مدتی طولانی بعد از ظهور اسلام نیز رایج بوده است، به خاطر می آورد. لازم به ذكر است، نقوش انسانی نیز در گلیم های کرمان به صورت استیلیزه و ساده شده به کار می رود.

٣. نقش ترنج :
برخلاف قالی که نقشه هایی مشخص دارد و هر یک نیز به اسم خاصی شهرت دارد و در بسیاری از انواع نقوش زمينه با یک نقش میانی بزرگ آرایش می یابد. بافت شیریکی پیج تابع هیچ قاعده و قانون خاصی از لحاظ رعایت نقشه نیست و بافندگان این آزادی عمل و اختیار را دارند تا به نسبت ذوق و سليقه شان طرح هایی را که مناسب تشخیص می دهند در کنار یکدیگر ببافند. با این وجود در بین بافته های آنان گلیم های متعددی نیز یافت می شود که عینا مانند قالی دارای نقش ترنجی در وسط و حتى لچکی هایی در چهار گوشه می باشد و صرف نظر از نقوش ریز حيوانات، از لحاظ چهارچوب کلی نقش دارای تقارن می باشد.
در مواردی نیز احساس می شود که بافندگان برای تقلید از نقوشی که استفاده از آن ها در دیگر نقاط کشور رایج می باشد، عنایت و توجهی نیز به نقوش و شیوه های طراحی ایلات و عشایر دیگر داشته اند. به طور مثال، گاهی طراحی شیریکی پیچ دقیقا شبیه طراحی قالیچه هایی است که توسط تیره ی بلوردی (از ایل اینالو) بافته می شود و به قالی بولوردی شهرت دارد و جالب توجه این که، نقوش لوزی اطراف ترنج های سه گانه ی گلیم نیز به راحتی نقش «چهارلوزی» را که یکی از نقوش شناخته شده ی گلیم های عشایری فارس می باشد، به ذهن تداعی می کند. یکی از مختصات بارز قالیچه های بولوردی، استفاده از ترنج های متعدد (و گاه تا چهار ترنج در طول فرش می باشد که استفاده از این نقش به شکل مورد بحث، توسط بافندگان شیریکی پیچ، تردیدی برای اینکه بپذیریم آن را از بافندگان استان فارس اخذ کرده اند، باقی نمی گذارد و می تواند این مهم به دلیل مجاورت استان های فارس و کرمان با یکدیگر باشد. کما اینکه در آن بخش از استان کرمان که بافت شیریکی پیچ رواج دارد، در نقش میانی گلیمی، گل قشقایی دیده می شود. گذشته از این مشابهت های دیگری نیز بین نقوش شیریکی پیچ و نقشه های رایج در قالی بافی وجود دارد به عنوان مثال نمونه هایی که یادآور طرح های «قاب قابی» قالی بافان کرمانی است و نمونه هایی از آن را نیز در گليم ها و قالیچه های تولیدی استان فارس (به ویژه گلیم های عشایری) می توان دید. منتهی به یک نکته باید توجه باشد که فقط در کلیات این گونه طرح ها نشان الهام دیده می شود و جزییات آن ها را نقوش اصلی که زاییده ی بینش و برداشت های بافندگان بومی است، تشکیل می دهد.
در این نمونه ها حاشیه ی اطراف گلیم که «مداخل» نامیده می شود، حالتی کاملا اصيل دارد و حتی نقوشی هم که در داخل قاب ها بافته شده، منحصر به خود عشایر کرمان است.

۴. نقوش گیاهی:
رایج ترین نقش گیاهی در گلیم بافی (و حتی قالی بافی) بسیاری از مناطق کشورمان و خصوصا کرمان، نقش سرو است که گاه به شکل عادی سرو و گاه به صورت طرح تمثیلی بوته (در اندازه های مختلف و اشکال مختلف) بر روی سطح بافته ظاهر می گردد و طبعا بافت شیریکی پیچ نیز از این اصل مستثنی نیست و در اکثر گلیم های تولیدی عشایر کرمان می توان شاهد نقش بوته به صورت نقش غالب، نقش جاپرکن و یا نقشه ای فرعی بود که همانند استفاده از این نقش در سایر نقاط، در کرمان نیز بافت بوته بر روی گلیم از ضابطه و قاعده ی خاصی پیروی نمی کند و گاه به صورت منفرد و گاه به حالت های قرینه ی رو به هم یا پشت به هم بافته می شود. نقش بوته در کرمان نظیر دیگر نقاط کشور گونه های مختلفی دارد و به اشكال متنوعی بافته می شود و معمولا نیز با اسامی«بوته شاهی» یا «گل بادامی از آن یاد می کنند.
این نقش گاه سراسر زمینه ی گلیم را می پوشاند و بافندگان با سایر نقوش گیاهی با حیوانی فواصل نقوش بوته را پر می کنند. لازم به ذکر اینکه نقش سرو به حالت طبیعی خود سمبل غم و اندوه است و به خاطر همیشه سبز بودن آن سمبل آینده نیز هست. سرو معمولا در روی قالی دو گلیم های مربوط به مقابر و مکانهای عزاداری کرمان دیده می شود.
یکی دیگر از نگاره های گیاهی که در بافت شیریکی پیچ مورد استفاده قرار می گیرد، نقشی ترنج گونه و موسوم به «گل ابری» است که همانند ترنج های رایج در قالی دارای سر ترنج هایی نیز می باشد و اطراف آن با نقش حيوانات مختلف و نیز نقوش دیگری که درختی نامیده می شود، تزیین می گردد. طرح درختی که در این نوع نقش به کار می رود، احتمالا جزو نقوش اقتباسی و تقلیدی می باشد که از لحاظ شکل ظاهری شباهت زیادی به نقش «درخت بلوردی» دارد که در استان فارس مورد استفاده می بافندگان ایل اینالو قرار می گیرد. البته این احتمال نیز وجود دارد که متقابلا این اقتباس از سوی بافندگان عشایر فارس صورت پذیرفته باشد.
نقش لاله نیز چه به صورت باز و چه به صورت بسته در بافته های عشایری استان کرمان دیده می شود که در این رابطه نیز باید آنان را تحت تأثير عشایر گلیم باف استان فارس دانست؛ چرا که شباهت زیادی بین نقوش آنان و نقوش رایج بین بافندگان ایلیاتی استان فارس مشاهده می شود. سایر نقوش گیاهی که در شیریکی پیچ مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت است از گل قشقایی که حالت شاخه ای گل با یک جوانه ی انتهایی را دارد. نقش درخت که عبارت از مثلث هایی متواتر می باشد و بیشتر در حاشیه ی گلیم بافته می شود. گل شول که حالت یک لوزی با اضلاع پله پله را دارد و قسمت داخل آن با نقوش مختلف تزیین گردیده است. کل و برگ که حالت یک لوزی با اضلاع پله پله را دارد و قسمت داخل آن با نقوش مختلف تزیین گردیده است. گل و برگ که حالت تمثیلی و سمبلیک پیچک را دارد و بیشتر برای آرایش حاشیه های گلیم مورد استفاده قرار می گیرد. نقش خوشه انگوری که عبارت از طرح ساده شده ی خوشه انگور بوده و از لوزی هایی تشکیل شده که به طور خوابیده به دنبال یکدیگر قرار می گیرند و در محل رأس بالایی دارای دو بازو به سمت طرفین هستند که انتهای بازوها با طرح هندسی یک بوته تزیین می شود نقش گلدان پایه بلند را دارد
و گاه از نگاره های گیاهی در داخل آن می بافند و .. نقشه ی «جنگل و ترنج» یکی از کامل ترین و در عین حال زیباترین و اصیل ترین نقشه های شیریکی پیچ است، زیرا در آن تقريبا كليه ی آرایه های مورد استفاده ی بافندگان نظیر ترنج هندسی، لاله، گل قشقایی، گل الماس، آهو، پروانه
(پرپرو)، گوزن، چرخک، طاووس و ... دیده می شود. طرح برگ نیز در گلیم شیریکی پیچ دیده می شود که با اشکال گوناگون و در طرحهای مختلف ظاهر شده است، که از آن جمله می توان به برگ تبریزی، برگ نخل، برگ مو، برگ چنار، برگ بید، برگ سرو و برگهای تزئینی که شناخته نمی شوند و به صورت استیلزه به کار می رود، اشاره کرد.

5. نقوش حاشيه:
شیریکی پیچ از معدود گلیم هایی است که صرف نظر از هندسی بودن نقوش، طراحیش همانند نقشه ی قالی می باشد و دارای چند حاشیه است که مانند قابی نقوش متن را دربر می گیرند. طرح هایی که برای تزیین حواشی شیریکی پیچ به کار می رود، هم فوق العاده متعدد و هم بسیار متنوع هستند و از بین نقوشی که معمولا در حاشیه ی این نوع گلیم بافته می شود، طرح های قلیچ بافی و نیز چرخک، حاشیه ی وکیل کفگیر، حاشیه ی چهار پره، حاشیه ی بادامی، حاشیه ی جام، حاشیه ی بازبندی، حاشیه ی هفت رنگو، حاشیه ی مداخل، حاشیه ی عنکبوت، حاشیه ی پیكانی، حاشیه ی راه راه، حاشیه ی زیگزاکی، حاشیه ی حروفي، حاشیه ی برج و بارو و ... قابل اشاره می باشند و گاهی نیز بافندگان از بعضی نقوشی که برای آرایش متن مورد استفاده قرار می گیرد، در زمینه ی حاشیه ها نیز استفاده می کنند و نقوشی مثل گل چارقد و (جار قدی)، ستاره ی سلیمان، کفگیر، اقسام مختلف قلابه و ... از جمله طرح هایی است که در حاشیه نیز بافته می شود.

۶ خرده نقش ها (نقوش جاپرکن):
در اصطلاح گلیم بافان مناطق مختلف ایران آن دسته از نقوشی که به ابعاد و اندازه های کوچک در میان نقوش اصلی حاشیه یا متن بافته می شوند و در واقع فضاهای خالی بین نقوش اصلی و بزرگ را پر می کنند، با عناوین خرده نقش یا نقوش جاپرکن مورد اشاره قرار می گیرند که در بافت شیریکی پیچ نیز استفاده از این گونه نقش ها مرسوم می باشد.
خرده نقش هایی که در شیریکی پیچ رواج دارد و بعضا تعدادی از آن ها به گونه ای درشت تر به صورت گل ها و نقش های اصلی نیز بافته می شود، عبارتست از، انواع: قلاب (قلابه) گل چارقد، گل میخک، گل زنبق، گل افشار، گل وکیل، گل ستاره، کفگیر، چرخک و ...



کتاب منبع: گلیم شیریکی پیچ کرمان/مولف: دکتر مجید علم/ناشر: مرکز کرمان شناسی/چاپ اول 1391/ صفحات 43 الی 46

ادامه مطلب

صنعت فرش دستباف و قالیبافی ملایر

ملاير [malayer]
از شهرستانهای استان همدان در جنوب شرقی ملایر که در آن قالیچه های دو پوده می بافند با طرحی از جمله از گونه های ماهی ولی قالیچه های «شمال غربی» ملایر یک بوده است که در هر 2/54 سانتیمتر 8×7 گره دارد که در بین قالیهای متوسط، با دوامترین آنها و در نوع خود گرانترین قالیچه شهری باف به شمار می آید. براساس نمونه گیری سال ۱۳۴۶، در نقاط شهری باف ملایر 2500 مرد و در نقاط روستایی باف آن 5900 زن به کار قالیبافی می پردازند.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 285

ادامه مطلب

صنعت قالیبافی و فرش دستباف منطقه بزچلو

بز چلو [bois allo]
محلی در منطقه همدان که در آنجا قالی را با طرح گردان می بافند.
در این بخش، زمانی قالیچه های دو ذرعی با طرح هراتی و زمینه سرخ با نخودی رنگ بافته می شد ولی اینک بافت نقشه «لچک ترنج» رواج دارد.
در بزچلو قالی، کناره و سرانداز هم می بافند که قالی آن باب امریکاست.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 285

ادامه مطلب

صنعت فرش دستباف و قالیبافی در انجلاس

انجلاس [enjelas]
روستای معروف در جنوب همدان که با دو طرح قالی: بته میری و هراتی معروف است که هر دو در متنی به رنگ قرمز روناسی بافته می شود.
از دیگر نقشه های رایج این کانون گونه های ماهی لچک ترنج دار و ساده است.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 285

ادامه مطلب

صنعت فرش دستباف و قالیبافی استان یزد

یزد (yazd]
استانی که مرکز آن شهرستان یزد است. قالیبافی یزد زمانی دیر، ولی خوب درخشید. بافت طرح هراتی قالی یزد را مشهور کرد ولی رونق قالیبافی کرمان بازرگانان یزد را وادار کرد که از نمونه کرمان پیروی کنند. نتیجه اینکه قالی يزد تیرگی خود را از دست داد و چون در حد قالی کرمان شد. براساس برآورد سال 1345- 1500 دار در کانون بافندگی یزد برپا است و سهم این استان در کل تولید فرش ایران 5/3 درصد است.


منبع:فرشنامه ایران،دکتر حسن آذرپاد،فضل الله حشمتی رضوی،تهران1383،صفحه 285

ادامه مطلب